شهریار در اشعار دیگر شاعران
شهریار در اشعار دیگر شاعران
شعرای زیادی بارها و بارها به تعریف و تمجید از استاد شهریار در ابیاتی از شعر های خود پرداخته اند ؛ این موضوع نشانگر ارادت این شخصیت های برجسته به همای شعر ایران ، استاد شهریار است ...
(هـ . ا. سایه):
ترانه غزل دلکشم مگر نشنفتی
که رام من نشدی آخر ای غزال رمیده
خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم
که دوش گوش دلم شعر شهریار شنیده
نیما یوشیج:
رازی است که آن نگار میداند چیست
رنجی است که روزگار میداند چیست
آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست
من دانم و شهریار میداند چیست
مفتون امینی:
چون دل مفتون ترا مشکل به دست آوردهاست
کی رها میسازدت اینگونه آسان شهریار
اولین استاد شعر و آخرین سلطان عشق
هر کجا نام تو در آغاز و پایان شهریار
(پژمان بختیاری):
زین شهر مردپرور و زین شهر عشقزای
برخیزد آنچه مایهٔ غرور و وقار ماست
گه شهریار پرورد این شهر، گاه شمس
کز نامشان تفاخر ملک و دیار ماست
(مهرداد اوستا):
شعر همان عشق که با شهریار
کرد سرافرازی و نامآوری
شعر همان فتنه و آذرم و راز
کز نگه دوست کند دلبری
(بیژن ترقی):
به شهریار بگو شهریار میآید
دوباره بخت ترا در کنار میآید
بگو که عرصهٔ شعر و ادب بپیرایند
که از سواد دل آن شهسوار میآید
فریدون توللی:
ای شهریار نغمه که با چتر زرفشان
دستانسرای عشق و خداوند چامهای
از من ترا به طبع گرانمایه، صد درود
ز آنرو، که در بسیط سخنی، پیش جامهای
مهدی اخوان ثالث:
شهریارا تو همان دلبر و دلدار عزیزی
نازنینا، تو همان پاکترین پرتو جامی
ای برای تو بمیرم، که تو تبکردهٔ عشقی
ای بلای تو بجانم، که تو جانی و جهانی
فریدون مشیری:
در نیمههای قرن بشرسوزان
اشک مجسمی بود، در چشم روزگار
جانمایهٔ محبت و رقت
ای وای شهریار
عمران صلاحی:
شهریار حزن بودی، خانهات بیتالحزن
دشاه قلعهٔ خاموش روح خویشتن
شهر ویرانی سراسر خانههایش سوخته
بادهای دربهدر چرخان و بر در حلقهزن.