خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

شهریار در اشعار دیگر شاعران

+0 به یه ن


شهریار در اشعار دیگر شاعران

شعرای زیادی بارها و بارها به تعریف و تمجید از استاد شهریار در ابیاتی از شعر های خود پرداخته اند ؛ این موضوع نشانگر ارادت این شخصیت های برجسته به همای شعر ایران ، استاد شهریار است ...

(هـ . ا. سایه):

ترانه غزل دلکشم مگر نشنفتی

که رام من نشدی آخر ای غزال رمیده

خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم

که دوش گوش دلم شعر شهریار شنیده

 

نیما یوشیج:

رازی است که آن نگار می‌داند چیست

رنجی است که روزگار می‌داند چیست

آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست

من دانم و شهریار می‌داند چیست

 

مفتون امینی:

چون دل مفتون ترا مشکل به دست آورده‌است

کی رها می‌سازدت اینگونه آسان شهریار

اولین استاد شعر و آخرین سلطان عشق

هر کجا نام تو در آغاز و پایان شهریار

 

(پژمان بختیاری):

زین شهر مردپرور و زین شهر عشق‌زای

برخیزد آنچه مایهٔ غرور و وقار ماست

گه شهریار پرورد این شهر، گاه شمس

کز نامشان تفاخر ملک و دیار ماست

 

(مهرداد اوستا):

شعر همان عشق که با شهریار

کرد سرافرازی و نام‌آوری

شعر همان فتنه و آذرم و راز

کز نگه دوست کند دلبری

 

(بیژن ترقی):

به شهریار بگو شهریار می‌آید

دوباره بخت ترا در کنار می‌آید

بگو که عرصهٔ شعر و ادب بپیرایند

که از سواد دل آن شهسوار می‌آید

 

فریدون توللی:

ای شهریار نغمه که با چتر زرفشان

دستانسرای عشق و خداوند چامه‌ای

از من ترا به طبع گرانمایه، صد درود

ز آنرو، که در بسیط سخنی، پیش جامه‌ای

 

مهدی اخوان ثالث:

شهریارا تو همان دلبر و دلدار عزیزی

نازنینا، تو همان پاک‌ترین پرتو جامی

ای برای تو بمیرم، که تو تب‌کردهٔ عشقی

ای بلای تو بجانم، که تو جانی و جهانی

 

فریدون مشیری:

 

در نیمه‌های قرن بشرسوزان

اشک مجسمی بود، در چشم روزگار

جان‌مایهٔ محبت و رقت

ای وای شهریار

 

عمران صلاحی:

شهریار حزن بودی، خانه‌ات بیت‌الحزن

دشاه قلعهٔ خاموش روح خویشتن

شهر ویرانی سراسر خانه‌هایش سوخته

بادهای دربه‌در چرخان و بر در حلقه‌زن.


آچار سؤزلر : قوشوق,