فارسی نوشتم تا بی سوادها هم بخوانند
فارسی نوشتم تا بی سوادها هم بخوانند
♦️♦️ حتما اوخویون عزیز لر♦️♦️
یادمه کوچک که بودم یک روز شعری از استاد شهریارو می نوشتم، مرحوم پدرم نگاهی به من انداخت وگفت چه می نویسی گفتم شعر ترکی پدر لبخند تلخی کردو گفت پسرم فارسی بنویس بی سوادها هم بخوانند واقعا گئج شدم میهوت و متحیر یعنی چه پدرم متلک میاندازه ولی پدر عادت نداشت، مدتها گذشت و جواب سوال برایم مثل معما شده بود معمای بی جواب اخر قدیم باسوادی نبود که بپرسم تا اینکه بزرگ و بزرگ شدم. روزی جلو دانشگاه ازاد زنجان یکی از اساتید برجسته و نامی مرا دید و بغلم کرد و گفت افرین بر تو شاعر خوش ذوق من بتو افتخار میکنم
من که خجالت می کشیدم گفتم استاد نظر لطف شماست خلاصه پس از تعارفهای زیاد اجازه خواستم. استاد با احترام تمام فرمود هوشنگ جان شعر یار اغلادی را بخون برام بفرست. من با خوشحالی تمام گفتم استاد نوشته اش را دارم. استاد اهی کشید و گفت شاعر ما که سواد نداریم ترکی بخونیم والا منم نوشته اش را دارم.
تعجب کردم کفتم پدرم چه مرد آینده نگری بوده پس جواب معمای من حل شد. اینها بی سواد ترکی هستند. حال این مطلب را فارسی نوشتم که چه؟ اره بی سوادها هم بخوانند
✍️ استاد هوشنگ جعفریآردینی اوخو