خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

سخنی در باره معنی کلمه آزربایجان

+0 به یه ن

سخنی در باره معنی کلمه آزربایجان

در سرزمین آزربایجان از قدیم بعلت جاری شدن نفت و قیر در سطح زمین در بعضی از مناطق ان (باکو) و اتش گیری انها مثلا در زمان وقوع رعد و برق و غیره باعث ایجاد چشمه های نفتی شعله ور در انجا ها میشد همچنین به خاطر باورهای مذهبی ترکان قدیم ( شامانیسم) که اتش را وسیله پاکی و مورد احترام می دانستند ( بر عکس هندو ایرانی ها که اتش را می پرستیدند) اتش جایگاه ویژه ای در آزربایجان داشته است ولی نام این سرزمین هیچ ربطی به کلمه فارسی آذر به معنی اتش ندارد. استاد پرویز یکانی زارع مورخ سرشناس در باره اسم آزربایجان اینچنین می گوید:

کلمه اذربایجان در اصل متشکل از " آذ+ ار+ بای+ گان یا قان معرب شده یعنی جان " می باشد  " آز یا آس " نام قومی از ترکان قدیم بوده و در نوشته های قدیم " اورخون یئنی سئی " نامبرده شده است عده ای از پژوهش گران از جمله " بارتولد " وابستگی آذها را با قبایل " توروک " که کتیبه های اشوری از ۱۴۰۰ قبل از میلاد انها را ساکنین اطراف دریاچه اورمی معرفی می کنند, محتمل می دانند همچنین آذ یا آز در لغت ترکی معنی اوغور و نیت خیر می دهد  " ار " دارای منشا, ترکی بوده و به معنی انسان, مرد و جوانمرد می باشد این واژه بصورت پسوند به واژه های دیگر چسبیده و نام قبایل را بوجود می اورد : ( آوار- خزار یا خزار- ماجار یا مجار- قاجار یا قجر و.... آزر یا آذر به معنی قوم و قبیله ای که بعد ها با تغییرات مختصری به " هازر- خازر- خزر" تبدیل شده است. گویا با این کلمه خورشید را اراده می کرده اند، زیرا خورشید در باورهای ترکان قدیم خلاق, مبارک و برکت بخش پنداشته می شده است. پس " آذار " یا " از+ار " نام خدای سعد و خیرخواهی نیز بود که قبیله یا اتحاد قبیله ای خویشتن را به نام خدای خویش می نامیده اند. " بای " یا " به ی " یا " بیگ, بیک, بک " به معنی غنی, توانگر,ر ئیس,قبیله, خاکم و....

از طرفی " بایماق " در ترکی قدیم به معنی تکامل و پیشرفت میباشد. " گان " در زبان ترکی با قبول تغییرات اوایی به " قان " ( و در زبان عرب به جان) مبدل شده و دارای معانی زیادی چون : پدر, خاقان و... می باشد, و " قان " در ترکی علامت فاعلی با تاکید و مبالغه است (چالیشقان) و بایقان به معنی تکامل یافته و بسیار پیشرفته. با توجه به مراتب مذکور , " آزربایگان " یا " آزربایقان " یا " آزربایجان " به معنی " پدر توانگر انسان آز یا اسی " به بیان دیگر "پدر توانگر مبارک " و " سرزمین ازیهایی که بسیار پیشرفته هستند " است.

بای " یا " به ی " یا " بیگ, بیک, بک" به معنی غنی, توانگر,ر ئیس,قبیله, خاکم و.... از طرفی " بایماق " در ترکی قدیم به معنی تکامل و پیشرفت می باشد. "گان" در زبان ترکی با قبول تغییرات اوایی به "قان" ( و در زبان عرب به جان) مبدل شده و دارای معانی زیادی چون : پدر, خاقان و.... می باشد, و " قان " در ترکی علامت فاعلی با تاکید و مبالغه است : قان یاخود اوقان . اسگی تورکوده تانری دئمکدیر

 charls Berlits تاریخدان و محقق امریکایی در کتاب" مثلث اژدها " آذ ها را یکی از بزرگترین قبایل ترک زبان به حساب اورده و اسم های آسیا و آذربایجان را نیز منتسب به انها می داند.  ساردوی دوم شاه اورارتو در کتیبه ای از ٧۵۰ قبل از میلاد از فتح سرزمین های " آذ ها " در اذربایجان خبر می دهد. در منابع رومی از اذربایجان بصورت " آذربیگان " یاد می شود و در نوشته ای اشاره می شود که هرمز ساسانی بعد از شکست به آذربیگان فرار کرد. نام آذ (آذار) به مرور زمان در بین بعضی اقوام به خزار (خزر) هم تغییر کرده و هنوز هم ترکمن ها آذربایجان را خزربایجان می نامند. در داستان حماسی کوراوغلی٬ در جایی از داستان کوراوغلی : من از خزربایجان امدم. امپراتوری مقتدر خزران را همین ترکان آذ (خزر) تشکیل داده بودند

منبع : رسانه یاشاسین آذربایجان


آچار سؤزلر : سٶزلوگ,