گفتگو در رباره زبان نوشتاری و گفتاری ترکی
گفتگو در رباره زبان نوشتاری و گفتاری ترکی
اشاره : یکی از مشکلات اصلی ترک ایران بخصوص ترکان خراسان در انتقال مفاهیم مکتوب به همزبانان خود موضوع نگارش این زبان است، اخیرا اساتید فن علایمی برای نگارش زبان ترکی با الفبای عربی – فارسی پیشنهاد داده اند که کار را بسیار آسان نموده است، با یاد گرفتن و بکارگیری این علایم نوشتن و خواندن زبان ترکی قطعاً روان خواهد شد و علاقمندان به سادگی مطالب نشریاتی ترکی و سایت های تورکی را خواهند خواند و لذّت خواهند برد
زبان گفتاری و زبان ادبی اغلب گیج کننده اند، اما بین این دو تفاوت هایی وجود دارد : گفتار، بیان کلامی زبان ادبی است و شامل بیانی است که صداها و کلمات شکل می گیرد ولی زبان ادبی بسیار گسترده تر و اشاره به کل سیستم بیان و دریافت اطلاعات معنی دار دارد. این فهم و درک از طریق ارتباط - کلامی، غیر کلامی انجام می گیرد.
به درستی معلوم نیست که انسان از چه زمانی سخن گفتن را یاد گرفته است، امّا می توان گفت از زمان ناطق شدن انسان تا هنـــگام نوشتن زبان او هــــزاران سال طـول کشیده است. بنابراین میتوان گفت که زبان گفتاری بسیار قدیمی تر از زبان نوشتاری است.
طبیعی است که پایه های زبان نوشتاری بر زبان گفتاری بنا شده است، در عین حال که زبان گفتاری و زبان نوشتاری با هم ارتباط تنگاتنگی دارند، تفاوت های عمده ای نیز در بین آنها دیده میشود. این تفاوت ها در همه دنیا وجود دارد.
اصول و قواعد نگارش زبان ترکی : قواعد نگارش در بیشتر زبانها مشکلات و دشواری هایی داشته و دارد، دلایل این دشواری ها را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد :
-دگرگونی ها و انواع مختلف لهجه ها که در زبان گفتاری وجود دارد.
- تعدّد نظرات و سلیقه های نویسندگان، محققین، شاعران و دست اندر کاران مطبوعات و فرهنگ و ادب.
بحث در باره نگارش کلمات ترکی زیاد است، اما باید متوجه بود اصولاً در نگارش همه زبان ها تقریباً سه اصل زیر در نظر گرفته می شود :
- اصل تاریخی - اصل صوتی (فنوتیکی). - -اصل صرفی (مورفولوژی(.
در همین جا متذکر می شویم که در نظر گرفتن هر کدام از این سه اصل به تنهایی دارای جنبه های منفی و مثبت است، بنا براین در نوشتن ترکی بایستی به هر سه مورد توجه کامل داشته باشیم .
اصل تاریخی : این اصل طرز نگارش تاریخی کلمات را مورد بررسی قرار می دهد نه طرز تلفظ و ریشه یابی دقـــیق کلـــمات را، مثـــلاً پیشینیان بدون توجه به معنای دقیق کلمه، « اسپاهان » را به صورت « اصفهان » نوشته اند و ما هم امروز به همین شکل که غلط است می نویسیم در حالی که « اسپاهان » درست است و یا کلمات « خواهر » و « خواهش » را به صورت خاهر و خاهش تلفّظ می کنیم، اما در نوشتن به تلفّظ دقیق کلمات توجه نداریم.
اصل صوتی (فونوتیکی) : این اصل طرز تلفّظ دقیق کلمه را در نظر دارد، یعنی به همان صورت که در زبان مردم عادی گفته می شود باید نوشت. لبته چون مردم عادی لهجه های مختلف دارند، بنابراین باید گونه ادبی آن را نوشت، مثلاّ : « خواب » فارسی در ادبیات ترکی به شکل های « اوخو »، « یوخو »، « اوقّو »، « یوقّو »، تلفّظ می شود، امّا شکل ادبی آن « یوخو » است. چون « یوخو » از کلمه ی « یوْخ » به معنی « نیست » است و « یوخو » یعنی عالم نیستی .
اصل صرفی (مورفولوژی) : در این اصل به مسأله ریشه ای و قانونی کلمات توجه می شود، چون زبان ترکی از زبان های التصاقی است و ریشه کلمات با پسوند ها ترکیب می شوند، بایستی سعی شود که پسوند هایی که به شکل و زبان ادبی مرسوم است با ریشه کلمات ترکیب شوند.
اگر چه مشکلاتی که در زبان گفتار و زبان ادبی وجود دارد متفاوت است، اما اغلب آنها با یکدیگر همپوشانی دارند. تفاوت زبان گفتاری و نوشتاری را می توان به اختصار بصورت زیر بیان نمود :
اگر به این جمله ساده : « پدرم به من نان می دهد» دقت کنید خواهید دید که این جمله فارسی در همه جای ایران به همین شکل نوشته می شود، امّا اگر بخواهیم همین جمله را در لهجه هـــای مختلف فـــارسی بنویسیم به این شکل ها نوشته می شود : « پدرم به من نون میده »، «پدرم امو نون میده »، « بوم امو نون ایده »، « بووام امو نون ایده» و ...
جمله « پدرم به من نان می دهد » را یک جمله نوشتاری یا ادبی و جمله های دیگر را جملات شفاهی یا گفتاری می گویند، در زبان ترکی هم همین جمله را به صورت : « آتام منه چؤره ک وئریر »، مینویسند و امّــا در لهـــجه های مختلف به اشکال متفاوت بیان میشود که همگی لهجه « زبان گفتاری » شمرده میشوند. مانند : « آتام منه چؤره ی وئره دی »، « آتـــام منه چـــؤره ک وئــرییوْر »، « بووام منه چؤره ک وئریر»،" آتم منه چره ی بئریه " (لهجه بجنوردی) و ... و به طور کلی می توان گفت که تمام زبان ها به دو قسمت گفتاری و نوشتاری تقسیم می شوند.
بعضی از این تفاوت های عمده زبان گفتاری یا لهجه و زبان نوشتاری یا ادبی را میتوان چنین خلاصه کرد:
1- در زبان گفتاری اصول دستور زبان رعایت نمی شود. یعنی ترتیب اجزای اصلی جمله (فعل، فاعل، مفعول و...) از لحاظ دستوری به هم می ریزد.
2- در زبان گفتاری بر خلاف زبان نوشتاری جملات کوتاه است.
3- در زبان گفتاری یک کلمه شکل های مختلف دارد، امّا در زبان نوشتاری معمولا یک شکل بیشتر نیست، مثـلا : در ترکی مصدر «نشستن» را « اوْتورماق » مینویسند، امّــا در لهجه های مختلف ترکی « زبان گفتاری » به صورت های « اوْتورمک »، « اتوروک »، « اتوردوق »، « اتوردیک »، « اتورماق » نیز تلفظ می شود.
4- گروه های خاصی از کلمات در حوزه زبان گفتاری قرار می گیرند و معمولا نوشته نمی شوند، مثل: کلمات مستهجن و اصطلاحات محلی. در صورتیکه اصطلاحات و واژه های علمی، سیاسی، فلسفی و ... در محدوه زبان نوشتاری قرار می گیرند.
5- تعداد اصوات زبان گفتاری بیش از زبان نوشتاری است.
6- فراگیری زبان گفتاری از بدو تولد کودک و از طریق خانواده است، امّا محل فراگیری زبان نوشتاری مدرسه است، بنابراین افراد بیسواد با زبان نوشتاری کمتر آشنایی دارند.
چون زبان نوشتاری ترکی در مدرسه آموزش داده نمی شود، لذا برای خواننده و شنونده تا حدودی مشکل و دیر آشنا مینماید.
همانطورکه زبان نوشتاری ادبیات فارسی را نمی توانیم زبان مخصوص یکی از شهر ها یا استان های ایران بدانیم، زبان نوشتاری ترکی را نیز نمی توان مخصوص محل خاصی دانست. این زبان قوانین ویژه ای دارد و زبان ادبی یا نوشتاری طبق آن قوانین نوشته می شود.
علی اکبر ملایجردی : زبان ترکی رابه جوین برگردانیم :رسم غلطی در جوین وجود دارد که ما جوینی ها سعی می کنیم با بچه های خود فارسی صحبت کنیم. در صورتی که آن ها خودشان در مدرسه هم آن را یاد می گیرند. الآن قریب به نصف دانش آموزان کلاس ها نمی توانند کاملاً خوب ترکی صحبت کنند . یادم می آید در یکی از دبیرستان های دخترانه ی نقاب با دختر یکی از قوم و خویشان ترکی صحبت کردم ، ادعا کرد که ترکی نمی داند در صورتی که پدر و مادرش بالکل فارسی بلد نیستند. این یک نوع خود باختگی و از خود بیگانگی است که بچه هایمان فکر کنند اگر فارسی صحبت کنند به شخصیتشان چیزی افزوده می شود. نباید این روحیه را در بچه هایمان تقویت کنیم . ما با صحبت نکردن به زبان مادری خودمان وارث صدق اجداد خود نخواهیم بود و آن فرهنگ پرباری را که در طی قرون به بار آورده اند، ناآگاهانه به باد فنا خواهیم داد. وقتی کسی مثل پروفسور صادقی تلاش می کند به زبان مادریش صحبت کند، چرا ما هنر را در این می دانیم که تمام لوازم شهروند بودن را در فارسی صحبت کردن بدانیم.
جانی (همدان تورک لری) : چهارشنبه ۴ تیر ۱۳۹۳ ۱۹:۴۱
دیروز در این پست نظرم را نوشتم ولی انگار بدستتان نرسیده خلاصه اش این بود که معضل ترکهای جوین در مورد همه تورک های ایران صادق است علتش را نمی دانم از هر کس می پرسم جواب غیر منطقی می دهد. بیشتر می گویند چون اکثر تورک ها با بچه هاشون پارسی صحبت می کنند ما نیز مثل آنها ...... جوابی که عرب های جاهل به پیامبر در مورد بت پرستی دادند "ما پدران خود را بر این یافتیم "
ما چند روزی به کردستان سفر کردیم اصلا بابچه هاشون پارسی حرف نمی زنند و این خصلت کردها ستودنی است. من که در عجبم آیا در کردستان رادیو و تلویزیون 24 ساعته برنامه های پارسی پخش نمی کند آیا آنجا مطبوعات پارسی نمی نویسند ... آیا کوردها فردا به مناطق پارس نشین قرار نیست پا بگذارند؟ در این مورد بخصوص از کردها یاد بگیریم. ما تورکها که به غیرت تعصب جنگاوری و ... معروفیم چرا پس در مورد زبان مادری این تعصب را نداریم و ....؟؟؟ مگر زبان پارسی و خود پارس ها چه تاجی سر این مملکت گذاشته اند که ما بخواهیم مقلد زبان آنها شویم ؟؟؟
سالاریان :
یک خصلت دیگر نویسندگان کردهای محترم نیز ستودنی است و آن اینکه کردها مناطق مختلف حتی لهجه یکدیگر را نمی فهمند ولی هیچوقت نمی گویند و نمی نویسند کرد خراسانی یا کرد کردستانی و.... و یا کردی با لهجه خراسانی، کردی با لهجه بجنوردی، لهجه اسفراینی و لهجه قوچانی. این فرهیختگان اخیر برای نگارش فونوتیک زبان مادری خود بدون تعصب از الفبای لاتین ترکی استفاده می کنند. ولی در خراسان بزرگ بخصوص خراسان شمالی هر نویسنده ترک قبل شروع به نگارش به لهجه خاص منطقه خود، شهر یا روستای خود، ابتدا یک روش من در آوردی برای خود و الفبایی خاص خود اختراع و تحت عنوان لهجه های گوناگون از قبیل ترکی بجنوردی، ترکی شیروانی، ترکی جوینی، ترکی خراسانی با لهجه شرقی، ترکی خراسانی با لهجه غربی و ترکی با لهجه مرکزی و ... می نویسد و باعث تشدد در نگارش و سر در گمی خوانندگان محترم می شوند و وقتی الفبا و قوانین نگارش ترکی یکسان از جمله قوانین نگارش ترکی مصوب سیمینار توکولوژی برایشان پیشنهاد می شود، هزار بهانه بنی اسرائیلی می تراشند و می گویند ما از همین روش قدیمی ابجدی یا الفبای و قوانین املای فارسی و یا کردی و .... استفاده می کنیم و شما راه خود بروید و ما راه خود.!
ح. راشدی : پنجشنبه ۵ تیر ۱۳۹۳ ۱۰:۵۴
با سلام. به عرض همه دوستان برسانم که زبان ترکی هم مثل زبان فارسی دارای زبان نوشتاری یا ادبی و زبان گفتاری یا محاوره ای است. در ایران گرچه زبان گفتاری فارسی در شهرهای تهران ، مشهد، اصفهان، شیراز، کرمان، اراک، قم و ..... با لهجه های متفاوت تکلم می شود اما زبان نوشتاری فارسی در همه این شهرها و استانها یکی است . در ایران در مورد زبان ترکی نیز باید گفت ، گرچه در زبان گفتاری ترکی لهجه های تبریزی، اورمیه ای، اردبیلی، زنجانی، همدانی، قشقایی و خراسانی وجود دارد ولی زبان نوشتاری همه این شهرها و مناطق یکی است و کسانیکه با لهجه محلی خود این زبان را می نویسند از قانون زبان نوشتاری اطلاعی ندارند. از لهجه محلی در نقل فولکلور و ضرب المثل های محلی و یا نقل قول از کسی در رمان و داستان می توان استفاده کرد ولی نه به عنوان زبان نوشتاری و ادبی .
شیروانلی :سلاملار. در خصوص " زبان نوشتاری و گفتاری ترکی" از یک طرف ما داریم خودمان با خودمان لجبازی می کنیم و از طرف دیگر جریانی دارد لهجه بازان و لجبازان را تحریک می کند و فعلا شعور ما در رابطه با زبان مادری همین قدری است که می بینید.
کردهای عراق و ایران دارند از الفبای لاتین تورکیه، جمهوری آذربایجان و ... استفاده می کنند و ما که تورک هستیم الف دو زبر اَن دو زیر اِن دو پیش اُن و اَن اِن اُن ...
شونقار(Şonqar) : :
با اجازه, بنده هم نظری دارم؛ همانطور که می دانیم یک ساختمان را نمی شود از طبقه ی دوم ساخت و بالا رفت!
منظورم از این سخن این است که ما هنوز در قرن بیست و یکم, حقیقتا نتوانسته ایم قوانین صرفی و نحوی زبانمان را دقیقا بشناسیم, با این حال, از مشکلی بنام عدم توانایی نوشتن زبانمان با قوانینی مخصوص, گلایه می کنیم!
برای مثال, ما بهیچوجه سعی در استفاده کامل از قوانین صرفی و نحوی زبان تورکی نکرده و نمی کنیم. ما فقط به تقلیدی از صرف و نحو فارسی که در مدارس آموخته ایم و ... بسنده می کنیم.
زبان نوشتاری تورکی, از نظر قواعد اصولا نبایستی تفاوت زیادی با ترکی گفتاری داشته باشد (بر خلاف فارسی که گفتارش بسیار بی قاعده است و مدیون نوشتار قدیمی اش است زبان ترکی در گفتارش مترقی است), و این در حالی است که ما با تقلید کورکورانه از نوشتار و گفتار رسمی کشور آذربایجان, بی قاعدگی های فراوانی را وارد زبان به اصطلاح نوشتاری نوین خود کرده ایم.
نمونه ای از این بی قاعدگی ها:
- استفاده بی رویه فراوان از حرف اضافه "و"
- استفاده تقلیدی از زبانهای دیگر مانند کلمات مرکب : دئمک > قید ائتمک,
گئدیشلر > گئدیشات ,
یارالانماق > جراحت گؤرمک,
دانیشماق > دانیشیق آپارماق و ...)
- عدم استفاده قاعده مند از صرف تورکی مانند (اؤلوم ایسته مک > اؤلومسه مک , باشاریشیغی اولماماقدان > باشاریشیقسیزلیقدان )
- عدم استفاده از صرف و نحو و کلمات اصیل و استفاده ی بی رویه از کلمات بیگانه بعنوان زبان ادبی! در حالی که این کار عمدا زبان نوشتاری را از زبان اصیل گفتاری دورتر کرده و از مقبولیت آن می کاهد (به جمله ی زیر توجه کنید, جمله ای از همین وبلاگ )" ﺗﻮﺭﻙ ﺩﯾﻠﯿﻨﯿﻦ ﺍﯾﻜﯽ ﻟﻬﺠﻪﺳﯽ ﺁﺯﻩﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﻭ ﺧﻮﺭﺍﺳﺎﻥ ﻟﻬﺠﻪﻟﻪﺭﯼ ﺁﺭﺍﺳﯿﻨﺪﺍ ﻭﺍﺭ ﺍﻭﻻﻥ ﻓﺮﻗﻠﻪﺭﯼ ﻭ ﺩﺍﻫﺎ ﺩﻭﻏﺮﻭﺳﻮ ﺑﻨﺰﻩﺭﻟﯿﻚ ﻭ ﻋﺌﯿﻨﯿﻠﯿﯿﯽﮔﺆﺭﺳﻪﺗﻤﻪﻙ ﺍﻭﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﭘﺎﺭﺍﻗﺮﺍﻓﯿﻦ ﺁﻟﺘﯿﻨﺪﺍ ﺑﯿﺮ ﺁﯾﯿﺮﺍﺝ ( ﭘﺎﺭﺍﻧﺘﺌﺰ) ﺍﯾﭽﯿﻨﺪﻩﺍﻭ ﭘﺎﺭﺍﻗﺮﺍﻓﯽ ﺁﺯﻩﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺗﻮﺭﻛﺠﻪ - ﺳﯿﻨﺪﻩ ﺩﻩ ﯾﺎﺯﻣﯿﺸﺎﻡ ."
صرف و نحو صحیحتر و اصیلتر:
"تورک دیلینین ایکی دئییشی, آزه ربایجانجایلان خوراسانجانین آراسیندا اولان آیریلیقلاری, داها دوغروسی بنزه رلیکیلن تایلیغی گؤرسه تمک اوچون, هر پاراقیرافین آلتیندا بیر آییراج ایچینده آزه ربایجانجاسین دا یازمیشام. "
- ختم سخن بنده این که ما قبل از نگرانی از اینکه زبانمان را چگونه بنویسیم, بایستی این زبان را مانند دیگر زبان های قاعده مند دنیا, بنحو احسن بشناسیم. مانند زبان عربی که قاعده نویسانش حتی کوچکترین جزئی از آن را فدای عنصری خارجی نکرده اند و همین باعث رشد این زبان بعد از اسلام, تاکنون بوده است.
در نتیجه بنظر من ما بایستی تحقیقات جدید و موشکافانه تری را انجام داده و قبل از همه زبان نوشتاریمان را از صافی کم خطا و اصیل زبان گفتاریمان عبور دهیم تا
- زبانمان از اصالت و حقیت درونی خویش خارج شده و مانند لهجه ترکیه ای دچار تناقضات نگردد
- برای عموم قابل درک تر باشد
- آموزشش قاعده مندتر و سهل تر شود
- و مهمتر از همه, سریعا مقبول جامعه واقع گردد و در دل مردم جای گیرد
علی اکبر ملایجردی : سلام - منی نظرمه خط آذربایجان تورکی نی یازماقیچِن تمام خطلردن یگراق دو. چون مصوت له شکل حرفی بارلره ده واوخوینله بی غلط اوخوللن
سالاریان :
علیک سلام : زبان گفتاری در عین این که ضامن بقای ادبیات شفاهی یک ملت میباشد با این حال زبان نوشتاری (کتابت) سبب پیشرفت و حلقه اتصال مابین گویش های گفتاری( لهجهها) یک زبان است. به عنوان مثال با توجه به وجود لهجههای مختلف زبان فارسی نظیر آنچه که جناب مهندس راشدی اشاره نمودند وجود زبان نوشتاری واحد، باعث شده تا همه این لهجهها به صورت یک مجموعه واحد از زبان درآیند و همگی گروه ها (لهجهها) در هنگام تقابل باهم بر اساس زبان نوشتاری تدوین یافته صحبت می کنند که این مسئله در مورد زبان ترکی در ایران با توجه به رسمی نبودن و فقدان زبان نوشتاری واحد، جهت لهجههای موجود از این زبان حلقه اتصال و یا به عبارتی زبان کتابت واحد موجود نباشد و زبان ترکی در هر منطقه برمبنای لهجههای خاص خود تکلم شود و نهایتاً سبب گشته تا هر کدام از مناطق ترک نشین، زبان ترکی را طبق لهجه خود بیاموزند.
فقدان زبان کتابت واحد، درک و تفهیم هر گویش از این زبان را برای سایر گویش ها در هنگام تقابل با همدیگر مشکل ساخته است و چنانچه در زبان فارسی هم هر کدام از مناطق (لهجهها) با بقیه مناطق طبق لهجه خاص خود صحبت کنند مشکل تفهیم و تفاهم ایجاد میشود، ولی با نگرش به وجود زبان رسمی واحد فارسی، همه فارس زبان ها با هم بر مبنای زبان رسمی و یا نزدیک به آن تکلم می کنند.
- پایداری و اعتلای هر زبان به حوزه نوشتاری و کتابت آن وابسته است و این مسئله در مورد زبان ترکی ایرانی سبب شده تا در عین حال که هم خانواده و هم ریشه با بقیه اقوام ترک در سایر کشورهای ترک زبان نظیر : جمهور ی آذربایجان، ترکیه، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکمنستان و... است به مرور از قافله اعتلا و پیشرفت علمی روز فاصله بگیرد که خود این امر سبب شده است تا خصوصاً در قرن اخیر کلیه لغات علمی، فنی و ... در زبان ترکی ایران به همان صورت فارسی، عربی و انگلیسی به کار برده شود.
مهمترین دلیلی که زبان ترکی دیگر کشورها برای اغلب ترکان ایران به دشواری و یا با دقت بیشتری قابل فهم است جدای از تفاوت لهجهها و آشنا نبودن اغلب ترکان ایران به زبان نوشتاری ترکی؛ وجود لغات جدید ساخته شده جهت اصطلاحات روز علمی، فنی، سیاسی و ... به زبان ترکی است که در نزد اکثر ترکان ایران غریب و نامفهوم است.
- آشکار است که آموزش زبان گفتاری در خانه و زبان نوشتاری در مدرسه می باشد و همان طور که متذکر شدیم، گفتار و نوشتار دو مقوله متفاوت ولی در عین حال وابسته به هم هستند. ادبیات مکتوب و نوشتاری هیچ زبانی را به صورت صحیح نمی توان بدون آموزش رسمی ( مدرسه ای) آموخت و با توجه به این مسئله، اکثر ترک های ایران در خواندن کتاب های ترکی یا نگارش آن به دلیل این که فاقد آموزش رسمی مدرسه ای هستند، دچار مشکل میباشند که این مسئله برای سایر زبان های اقلیت ایران نظیر زبان ارامنه، کردی، لری، و ... نیز وجود دارد.
حکایت این مقوله درست به منزله فارس زبان بیسوادی است که به راحتی می تواند فارسی را صحبت کند ولی قادر به نگارش و مطالعه کتب فارسی نیست و نهایتاً می توان اذعان داشت که اکثر ترکان ایرانی در نگارش و مطالعه آسان متون ترکی تقریباً دچار مشکل هستند. از این رو هر زبانی را درحوزه نوشتاری، یا باید در مدرسه آموخت و یا این که با تلاش شخصی نسبت به آموختن آن اقدام کرد و اغلب افرادی که در ایران می توانند به راحتی کتاب های ترکی را مطالعه کنند و قادر به نگارش صحیح آن هستند از راه دوم یعنی تلاش شخصی وارد شده اند و به این زبان از حوزه نوشتاری (کتابت) مسلط شده اند.
- مهمترین مشکل در نگارش هر زبانی- به هر خطی- فقدان نظم و قانون تثبیت شده استاندارد جهت نگارش آن زبان است. قوانین ثابت نگارشی سبب می شود تا هر زبانی بر پایه آن استانداردها نگاشته شود، به عنوان مثال با توجه به رسمی نگاشته شدن کلمه ای مثل ظاهر، دیگر هیچ شخصی نمی تواند جهت آموزش آن را به صورت های دیگر بنویسد : ظاهر = زاهر، زاحر، ذاهر، ضاهر....
بنابراین باتوجه به فقدان کتب آموزشی و دستوری یکسان در کلیه مناطق ترک زبان و آشنا نبودن همگان به رسم الخط دقیق ترکی، باعث شده است تا تعدادی از علاقه مندان به نگارش و یا مطالعه کتاب های ترکی دچار مشکل و سر در گمی شوند که همه این عوامل از رسمی نبودن هر زبانی و عدم تدریس و آموزش فراگیر آن ناشی میشود. هر چند در این زمینه از سوی محققین و زبانشناسان ترکی آذربایجانی در ایران تلاش های سودمند، بسیار فراوان و قابل تقدیری صورت گرفته است ولی برای سایر مناطق ترک زبان نظیر خراسان، به علت پراکندگی جغرافیایی آنها تلاشی صورت نگرفته است