خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

خاطره اولین روز مدرسه

+0 به یه ن

 

خاطره اولین روز مدرسه

اولین روزی که در مهر ماه 1342 پا به حیاط دبستانی در منزل شخصی مرحوم حاج ا...رضا گریوانلی در روستای گریوان گذاشتم، کت و شلواری مانند بقیه ی بچه ها در تنم بود که یکی دو شماره از جثه ام بیشتر نشان می داد. کتی که آستین آن تا خورده بود و پارچه ای سفید که بر یقه اش دوخته شده بود.

کودکانی دیدم که همچون خود من با ولع خاص از صبح زود در حیاط مدرسه جمع ‌شده بودند و با دفتری شطرنجی و مدادی پرچمی در دست. در گوشه ای، آرام ایستاده بودم و تعقیب و گریز دانش آموزان پرجنب و جوش دیگر را تماشا می کردم. محیطی کاملاً غریبه که بسیار تازه می نمود. هر چند که تنها نبودم و دوستانی از روستا همگی بزرگتر از من بودند، در آنجا اولین بار برای درس خواندن آمده بودند.

در بین معلمانی که در طول سال های تحصیل برایمان زحمت کشیده اند و هر یک سهم بزرگی را در تعلیم و تربیت ما داشته اند، معلم سال اول ابتدائی ماندگارترین تصویر را در ذهن هر فرد ایجاد می کند و در بین سال های تحصیل پایه اول بیشترین خاطرات شیرین را در ذهن هر فرد ایجاد می کند و من هم مثل همه از این پایه و معلم اول خود خاطراتی شیرین دارم که همیشه برایم ارزشمند و ماندگار خواهند بود، معلم عزیز من سپاه دانش آقای شهریاری از منطقه سرباز سیتسان و بلوچستان بود که همیشه شخصیتی محبوب و دوست داشتنی برایم خواهد بود.

معلمی با لباس سپاه دانش ولی مهربان که الفبای فارسی را صمیمانه و با تلاشی خستگی ناپذیر، برای ما بچه های ترک روستایی بر روی تخته سیاه با گچ دست ساز آموزش می داد. آن روزها به دلیل صحبت کردن به زبان مادری ترکی و نبود کودکستان و رایج نبودن استفاده ی از تلویزیون در خانه ها، ذهن کودکان با دنیای امروز بسیار متفاوت بود و آموخته هایمان بیشتر از دامان پدر و مادر ترک و تاثیر پذیری از ارتباط با همسالان خود و دوستان هم روستایی و خویشاوندان ترک بود .

قطعاً آموزش پایه ی اول برای سربازان سپاهی دانش که در آن سال ها، به زبانی غیر از زبان مادری کودکان تدریس می کردند، بسیار سخت بود. اما معلم صبور ما، با خط مشی خاص ( حتی طوطی وار هم که شده ) و با تکرار مداوم صداها و نگارش آن ها، نوشتن را بصورت نقاشی وار به ما آموخت و تصویری بسیار با شکوه و ماندگار از جوانی سخت کوش در ذهنمان از خود به جای گذاشت و با سوالی همیشگی که با چه روشی و چگونه توانستیم در آن روزها " س و ص و ث " و همینطور " ز ، ذ، ض، ظ  " را از هم تشخیص دهیم و آن ها را بیاموزیم و زبان فارسی را در کنار زبان مادریمان  ترکی بیاموزیم، بدون اینکه فرهنگمان و  زبان ماریمان را ترکی از دست بدهیم .

بیل می یردیم نه جور یازیم، نه جور اوخویوم

نئچه واخت یازدیم دفترلره، قول قویدوم معلیم لره

آنادیلیمدن آرین مه دیم، فارسجا دیله بیلین له دیم،

فارسجا بیلیم لیق اوچون، ائل بیلمی یوزله مه دیم

.....

الیفبانی اؤیرندیم، تانی ییرام حرفلری

هئچ الیمدن قویمارام، کیتاب، قلم، دفتری

ایندی آنـا دیلیمده، اوْخویورام، ده یازیرام

کیتابلاردان بیلیکلر، اؤیرنمه یه حاضیرام.