ترک هاى گرایلى و قرایى در خراسان
ترک هاى گرایلى و قرایى در خراسان
یازان : مئهران باهارلی
معنای " گیراى " و یا " گراى " :
" گیراى " و یا " گراى " که در زبان ترکى به شکل اسم مذکر بکار می رود در زبان مغولى به معنى " لایق " و " مناسب " و " شایسته " است. ریشه آن شکل تصغیرى کلمه " کر " ترکى به شکل " کر+ئى " است. همچنین " گئراى " که آن هم نام مذکر است در ترکى به معنى " آبى روشن " و یا " آبى آسمانى" است. اشکال مختلف این نام به صورت " کئرئى "٫ " کیرئى "٫ " کیراى "٫ و " گیراى " در نام هاى طوائف مختلف خلق هاى ترکى آزربایجانی٫ ترکمن٫ باشقیرد٫ قزاق ٫ همچنین بوره ت و مغول (با پسوند تصغیرى ت به شکل " کئرئ+یت= قریت "٫ " قارائیت ") دیده مى شود. گیراى لقب خان هاى تاتار کریمه و داغستان و یا شاهزادگان منسوب به خان هاى شبه جزیره کریمه (در ساحل شمالى دریاى سیاه٫ واقع در اوکراین ) هم بوده است. این منطقه موطن ترک هاى یهودى موسوم به قاراییت و یا قاراییم نیز هست که محتملا با طوائف گرایلى- قارایى پیوندهایى دارند. ( بسیارى٫ قاراییت - قاراییم ها را از اخلاف ترکهاى خزر شمرده اند)
از طوائف امروزى ترک ساکن در استان خراسان٫ ریشه نام طائفه " گرایلى " (در شمال خراسان) به طور قطع و نیز نام طائفه دیگر " قراى " (قارایى) (در تربت حیدریه) محتملا ٫ همین کلمه است. (در میان قزاقهاى قزاقستان در قرون وسطى طائفه اى که در نام خود هر دو کلمه را یکجا دارد٫ بنام قارا گیراى وجود داشته است). برخى از ملی گرایان افراطى فارس سعى در ساختن شناسنامه جعلى براى گرایلى نیز کرده اند و ریشه آن را از " گریه لیلى " دانسته اند!!!! همین همه فارس انگاران٫ در نبود مراکز ترکى شناسى در ایران و محروم بودن ترک هاى ایران از خواندن و نوشتن و آشنایى با زبان و فرهنگ و تاریخ و تبار خود٫ نام ایل " افشار" ترکى را هم از افشردن فارسى٫ " بیات " ترکى- مغولى را از بیت عربى٫ " آغاجرى = آغاج ارى " ترکى را آقایى که جر می زند .... شمرده اند.
ترک هاى قرایى خراسان :
در تربت حیدریه استان خراسان طائفه اى از ترک هاى آزربایجانی بنام قرائی زندگى می کنند. مسئله رابطه این طائفه که اقلا از قرن 18 در آن ناحیه ساکن است با طائفه ترکى دیگرى بنام قاراس و یا قارایى در دشت قبچاق (قرن 13) هنوز محل مباحثه است. طائفه ترک آزربایجانی قرایى، مانند دیگر طوائف ترک ایران فرش هاى نفیسى می بافند که بنام خودشان٫ قرایی نیز معروف است (حتى بلوچ ها هم شروع به بافتن فرش هایى با این نام کرده اند).
" قارا " و یا " قاراجا " (به رسم الخط فارسى " قرا " ٫ " قراجه ")٫ در ترکى معانى بسیارى دارد. سیاه یکى از آنهاست. قارا (معادل خاراى مغولى) در ترکى باستان رنگى است که به عنوان کد شمال بکار مى رفته است. مثل قاراخانیان یعنی خانان شمال٫ (همچنین قراختایى ها)٫ قارا دنیز یعنى دریاى سیاه که در شمال قرار دارد (در مقابل آق دنیز مدیترانه که در جنوب قرار دارد). در نام شاهان و سلاطین ترک کلمه قارا (قرا ) به معنى قوى و نیرومند است. مثل قاراملک٫ قاراجوق و غیره. فرش هاى مشهور طایفه قرایى خراسان هم به سبب انتساب به این طائفه ترک و همچنین به سبب مقاوم بودنشان قرایى نامیده مى شوند. همچنین در مقابل رده و رتبه دون و پایین٫ قارا رتبه ى بلند و مرتبه بالا را مى رساند. مانند قارا خان٫ قارا اوردو٫ قارا دون ٫ قارا پاپاق٫ قارا گؤزلو. و یکى از آخرین معانى قارا توده انبوه٫ متراکم و بیشمار است. مانند قارا قویونلو ها که اتحادیه اقوام بیشمار ترکى در مقابل آق قویونلو ها (با تعداد اندک قبائل) بوده اند. همچنین سرکرده و بگ هایى که تبعه شان کم شمار بود بیشتر لقب آق داشته اند تا قارا. در نام هاى جغرافیایى مانند قاراداغ٫ قارا جاداغ٫ قارا باغ٫ قارا سو٫ قاراتپه و غیره هم قارا نه به معنى سیاه بلکه به معنى انبوه و متراکم است.
گرایلى و قرایى دو نغمه موسیقى ترکى- آزربایجانى
گرایلى- گریلى و قرایى هر دو گوشه هایى از موسیقى ترک- آزربایجانى هستند که بعضا اشتباه شده و حتى در میان خود ترک ها به شکل " گلیلى " ویا " گریلى " گفته مى شود. " گرایلى " در ادبیات آشیقى آزربایجان معادل " سماعى " ادبیات عاشیقى ترکیه است اما بسیار مفصل تر از آن است. به نام طوائف و تیره هاى ترک در الحان و نغمه ها و دستگاه ها و گوشه و مقام هاى موسیقى و ادب ترک و بویژه آزربایجانى بسیار برخورد میشود. مانند همین " گرایلى "٫ " قرائى "٫ " بیات " (در موسیقى) و " بیاتى " (در ادبیات٫ معادل " مانى جناس دار " در ادبیات آشیقى ترکیه)٫ " افشارى- اووشارى " (در موسیقى)٫ "قجرى" (در موسیقى)٫ "وارساغى" (بیشتر در ادبیات آشیقى ترکیه)٫" شاهسئونى" (موسیقى)٫ " ترکمه " (موسیقى)٫ " قره چى " (موسیقى).... که همه از نام گروه هاى مختلف ترک گرفته شده اند.
این مقامات و دستگاه ها و.... علاوه بر این که جاى بسیار مهمى در موسیقى ترک و آزربایجانى-خراسانى- جنوب (قشقایى و ....) دارد٫ به موسیقى موسوم به ایرانى نیز وارد شده (مثلا با نام گرایل٫ گرایول) و در واقع یکى از بنیانهاى اساسى موسیقى معروف به ایرانى امروز را هم همین بخش از موسیقى ترکى تشکیل مىدهد. با تاسف بسیار تقریبا تمام مقامات و دستگاه ها و الحان و نغمات موسیقى ترکى که فوقا ذکر شد٫ به نادرستى و ناشایستى٫ از سوى همه فارس انگاران٫ آگاهانه و یا ناآگاهانه با نام و شناسنامه ى جعلى به شکل موسیقى ایرانى و حتى فارسى به ایرانیان و جهانیان تقدیم مىشود٫ بى آنکه به ترکى و یا ترکى منشا بودن آنها کوچکترین اشاره اى شده باشد.
و عاقبت.... در پایان لازم به ذکر است که ترک هاى گرایلى و قارایى مانند تمام ملت هاى غیر فارس و در راس آنها ترک هاى ایران و در این میان بویژه ترک هاى خراسان در معرض نابودى کامل به لحاظ زبانى و فرهنگى و هویت ترکى قرار دارند٫ در واقع بسیارى از ترک هاى گرایلى هم اکنون هم کاملا فارس شده (مانند طوایف دیگر ترک خراسان تیمورى ها٫ هزاره ها٫ چهار آیماق ها... که بالکل فارس زبان شده اند). با ادامه وضعیت فعلى در ایران٫ بقاء ترک هاى قرایى هم بعد از یکى دو نسل با تاسف فراوان٫ بسیار بسیار نا محتمل مى نماید.
.......
بخش نظرات : شیروانلی :اکثریت ترکان خراسان از ترک های قارا اؤیلو (گرایلی) هستند و وقتی توسط بیگانگان و به زبان بیگانه تاریخ ملتی نوشت شود، " قارا اؤیلو " می شود، " گرایلی "، " اوغوز " ، " غز " و ...