امیر علیشیر نوائی شاعر، ادیب، سیاستمدار
امیر علیشیر نوائی شاعر، ادیب، سیاستمدار و دانشمندی است که در عرصه سیاست یکی از نخبگان امور وزارتی ای
دکتر محمد رضا کریمی باغبان
تلاش امیرعلیشیر نوائی برای پیوند زبان ترکی و فارسی
چکیده: امیر علیشیر نوائی شاعر، ادیب، سیاستمدار و دانشمندی است که در عرصه سیاست یکی از نخبگان امور وزارتی ایران و در سلک امیرانی چون خواجه نظامالملک، رشیدالدین فضلاله همدانی، بشمار میآید که بالغ بر 400 بنای تاریخی از خود به یادگار نهاده، در عرصهی ادبیات نیز بر زیباییها و توانمندیهای ادبیات فارسی واقف است و بر مجموعهی ادبیات تسلط دارد. نوائی حدود 30 اثر به دو زبان ترکی و فارسی نوشته است. او، از ترکان جغتایی است و به زبان مادری خویش عشق میورزد و همت بر آن میگمارد تا زیباییها و توانمندیهای ادبیات فارسی را در ادبیات ترکی داشته باشد. برای این امر، علاوه بر دیوان، به سرودن خمسه و مثنوی هایی به سبک ادبیات فارسی می پردازد که در این باب کتاب حیرهالابرار موضوع مقاله انتخاب شده است. این اثر در همین رابطه آفریده شده است که دارای 20 مقالت در باب اخلاق و عرفان بوده که در آن رفتارهایی چون قناعت، وفا، ادب، صداقت و عشق را مورد بحث قرار میدهد. برای انتقال زیباییهای ادبیات فارسی به ترکی به آثار بزرگانی چون نظامی گنجوی، عطار نیشابوری، شیخ عباله انصاری، خواجه بهاءالدین نقش بندی، ابراهیم ادهم و بایزید و دیگران پرداخته و برای نیل به اهداف خود چکیدهی افکار این بزرگان را به ترکی در همین اثر به خوانندگان منتقل میکند. او با نگارش محاکمه اللغتین به برتری ترکی بر فارسی صحه گذارده و میخواهد با نگارش آثاری چون حیرنالابرار ، ادبیات ترکی را به پای ادبیات فارسی برساند. در همه حال، نوائی پیام دهندهی آزادی، انسانیت و نیکی به تمام بشریت است
کلید واژه ها : حیره الابرار / ابرار / اخلاق / عرفان / امیرعلی شیر نوایی . امیرعلیشیر نوایی از دانشمندان و متفکران مشرق زمین، ایران و دنیای ترک زبان است که در هرات خراسان به دنیا آمده، اجدادش در دربار تیموریان بودهاند،. امیرعلیشیر در سال ( 1472 م ) به دربار دعوت میشود تا وزارت را بپذیرد و از این زمان، او وارد کارهای دولتی میگردد بطوریکه در اندک مدتی با توجه به تدبیر بسیار خوبش، هم کارهای دولتی و کشوری را سروسامان میدهد و هم توجه مردم را جلب میکند و در راه امنیت و آزادی مردم کارهای شایستهای به انجام میرساند. اما در نهایت او در سال 1501 م در هرات در نتیجهی عارضهی قلبی از دنیا رفته است.[1]
نوایی در 17 ماه رمضان سال 844 ه(1441 م) در هرات چشم به جهان گشود.[2] نام پدرش قیاسالدین کیچکینه بود که از چهرههای ماندگار ایل جغتائی و مادرش دختر شیخ ابوسعید از امیران کابل بوده است. پدرش قیاسالدین مردی با کیاست و مدبر بود و در زمان شاهرخ میرزا امور کشور را به خوبی تمام اداره میکرد. با مرگ شاهرخ میرزا فرزند تیمور، قیاسالدین فرزندش علیشیر را به همراه خود به عراق میآورد. او، ضمن این سفر، مورخ دربار تیموری مولانا شرف الدین علی یزدی را ملاقات کرده است. ملاقات ایندو عالم ـ علی یزدی و علیشیر نوایی در همین موقع صورت گرفته است.
امیرعلیشیر نوایی دوران کودکیش را به دور از وطن سپری کرده است. در سال1452 م ابوالقاسم بابور حاکم خراسان، پدر و فرزند را در خراسان نگهداشت و تا مرگ پدر، او نیز در خدمت ابوالقاسم بابور بوده است. او در مراکز علمی آن زمان یعنی سمرقند و مشهد به تحصیل علوم پرداخت. بعد از مرگ پدر(1457 م) سید حسن اردشیر از سلسلهی تیموریان، تربیت او را به عهده گرفت. طبیعی است که او خود را مدیون برادر شیری و حاکم خراسان یعنی سلطانحسین بایقرا بداند. نوایی در دربار سلطانحسین بایقرا ابتدا وظیفهی مهرداری و سپس وزارت را بر عهده داشته و عنوان « امیر » گرفته است. آن دو با هم در زمینهی توسعهی فرهنگی، عمران و آبادانی و نظام بخشیدن و سر و سامان دادن به اوضاع اجتماعی ـ اقتصادی کشور، دست در دست هم فعالیت کردهاند، بطوریکه هرات را به عنوان بزرگترین مرکز علم و هنر زمان آراستند و عالمان و هنرمندان از اکناف جهان برای دیدار این شهر و بهرهگیری از امکانات علمی و هنری بدان سوی آمدند. این دو سلطان و وزیر توانستند بانی کارهای خیر زیادی باشند و مدارس، بیمارستانها، مساجد و کاروانسراها ساختند.
نوایی، تنها به ترکی شعر نسروده، بلکه التفات به زبان فارسی نیز داشته است. امیرعلیشیر نوایی دیوان اشعار فارسی را با تخلص «فانی» و دیوان ترکیاش را با تخلص «نوایی» نوشته است. درسال1327، جمهوری ازبکستان پانصدمین سالگرد تولد نوایی را جشن گرفت و بزرگداشت وی در جهان منعکس گردید. در این سال بسیاری از کتابهای نوایی به زیور طبع آراسته شد. آثارش مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت و درکشورهای ذینفع آثارش مورد توجه واقع شد. نسخههای خطی آثارش گردآوری گردید. از جمله درکشور ما ایران نیز دیوان فارسیاش توسط ادیبان ایرانی مورد تدقیق و تدوین قرارگرفت و چاپ گردید و برخی از آثارش از ترکی به فارسی ترجمه شد. در این میان از خدمات دکتر علی اصغر حکمت و دکتر رکنالدین همایون فرخ میبایست یاد کرد که ضمن نگارش مقالاتی در این زمینه ـ شخصیت و آثار نوایی ـ دیوان و آثارش را به طبع رساندند و برخی از ادیبان ایرانی در جشن برگزار شده درتاشکند همراه با مقالات مبسوطی شرکت کردند. در این بزرگداشت، فلسفهی عمیق، دانش ژرف و تحقیقات دقیق و افکار عمیق او مورد تجلیل قرار گرفت و علی اصغرحکمت در مقالهی خود نوشت که «آثار اصلی و عالیقدر نوایی به زبان ترکی است و باعث شده که سخنان فارسی اوتحت الشعاع قرار گیرد»1. و اضافه مینماید : «کتاب مجالس النفایس تذکرهی ذیقیمتی است شامل نام شعرای معاصر با امیر که به زبان ترکی است و در این اواخر دو ترجمه به فارسی از آن به دست این بنده رسیده و هر دو را در تهران به سال 1323 به طبع رساندم».[3]
نسخههای خطی آثار نوایی در کتابخانههای ایران موجود است از جمله نسخهی دیوان فارسی و مثنوی لسان الطیر و... را میتوان نام برد. نوایی عشق وافر به زبان ترکی داشته اما هرگز به فارسی نیز بیتفاوت نبوده است بطوری که میگوید:
معنی شیرین و رنگینم به ترکی بیحدست،
فارسی هم لعل و درهای ثمین، گر بنگری.
دکتر همایون فرخ که دیوان فارسی «فانی» را مرتب کرده، نوشته است «این امیر بزرگ، مقامی سترگ در ادب و اخلاق دارد و از جمله صدور کمیابی است که خدمات شایسته و ارزنده به فرهنگ و زبان فارسی مبذول داشته و شایسته است او را در ردیف صاحب ابن عباد، خواجه نصرالدین طوسی، خواجه نظام الملک و خواجه رشیدالدین فضل اله به شمار آورد».[4]دیوان فارسی که درسال 1375 در تهران به همت همایون فرخ به چاپ رسید از روی نسخهای چاپ شده است که در زمان این عالم استنساخ شده و دارای 505 غزل فارسی است. او نیز اذعان میکند «امیر که در شعر فارسی دست داشته، در زبان ترکی از شعرای بینظیر و بیبدیل است و همه استادی او را در این زبان تأیید و تصدیق کردهاند. با توجه به این نکته و اینکه شاعری است خوش ذوق، مردی سخن شناس هم بوده است و تذکرهی مجالسالنفاس او بهترین گواه این مدعاست».[5].
در طول تاریخ، تذکرهها و تواریخ از زندگی، کارها و آثار نوایی سخن رانده و همگی از او به شایستگی نام بردهاند. از جملهی این منابع میتوان به تذکرهی دولتشاه، تحفهی سامی، حبیبالسیر، بهارستان جامی و سنگلاخ اشاره کرد.[6]
امیر علیشیر نوایی در سن 35 سالگی از سمرقند به هرات رفته « 876 هـ » ومدّت 30 سال یعنی تا سال 906 در دستگاه سلطان حسین میرزا به شغل دیوانی اشتغال داشته است. در این مدت بیش از 60 هزار بیت شعر سروده و سی جلد آثار منثور و منظوم تألیف و تنضیف کرده است.[7]
حکیم شاه محمد قزوینی مترجم مجالسالنفایس که 21 سال بعد از مرگ امیر ترجمه کرده است مینویسد: « و کمال قدرت بر شعر فارسی و ترکی داشته، ولیکن میل خاطر عاطرش به ترکی گفتن بیشتر افتاده و خمسهی ترکی او مشهور است و قریب سی هزار بیت خوب است و کسی شعر ترکی بهتر از او نگفته و گوهر نظم و نثر بهتر از او نسفته».[8]
او درراه وحدت و اعتلای فرهنگ ترکان زحمات فراوان کشیده و خود گفته است:
ایسترسه بیراولسون، ایسـترسه مـینبیـر،
بـوتون تورک ائللری آنجاق منیمدیــر.
ختـادان بـاشـیلاییب خـراسـانـا دهک
ائللـر فرمـانیـمـلا عـمـر سورهجــک.
شـیراز دا، تـبریـز ده مـنیـم یئـریـمدیـر
اوردا شـهرتلـهنـن سـؤز شـکـریـمدیــر.
هــانسـی بیـر دیـارا فـرمـان آپــاردیــم
اونو آلماق اوچون « دیوان » آپاردیــم.
عشق و محبت، احساس و اندیشهی نوایی جدا از روحیهی اومانیستی و خواستهای اجتماعی- فلسفیاش نیست. او در پرداختن به محبت و زیبایی بسیار صمیمی و صادق است و چون اشعارش تراویده از روح صداقت و بیآلایشی است دقیقاً بر دل خواننده مینشیند. در حقیقت، او انسانی است والا که جهانبینی برتری داشته و تمام هم و غم خود را در راه سعادت انسانها و وطنش به کار برده و حقش است که در تاریخ جزو چهرههای محبوب و دوست داشتنی ماندگار شود.
قهرمان اصلی غزلیات لیریک نوایی همانا انسان عاشق است، انسانی که تمام زندگیاش و وجودش لبریز از عشق به انسانها و انسانیت است و دارای اخلاق پسندیده چون وفا، گذشت، فداکاری و... است.
نوایی در اختصار گویی نیز بیهمتاست به رباعی زیر توجه کنید:
غـربتـده غـریـب شادمان اولمازایمیش،
ائـل اونـا شفـیق مـهربـان اولمازایمیش
آلتون قفس ایچره گر قیزیل گول بیتسه،
بولبوله تیکان تک آشیان اولمازایمیش
تاریخ ادبیات از شاعران ترکیگویی که به جغتایی شعر سرودهاند سخن میرانند و نام شعرای ترکیگویی چون میرحیدر مجذوب، لطفی، مولانا نصیبی، مولانا کمال، حاج ابوالحسن، مولانا قطبی، مولانا ترضای، مولانا انایی، مولانا لطیفی، مولانا حریمی قلندر، میر علی کابلی سمرقندی، میرزا بیگ و شیخ آذری که به زبان ترکی شعر سرودهاند ولی هیچیک نتوانستهاند در مقام استادی به پایهی نوایی برسند.[9]
عبدالرحمن جامی شاعر بزرگ فارسیگوی نیز از قدرت کلام نوایی چنین یاد کرده است:
به ترکی عجب نقشی آورد عجب
که جـادو وکـان را بود مهـر لب.
به بخشـود بــر فـارسـی گـوهـران
بــه نـظـم دری درّ نــظـم آوران.
که گر بـودی آنهـم به لفظ دری
نـمانـد مجـال سـخــن گـستـری.
موضوع مقاله اینجانب، تلاش نوائی در انتقال زیبائیهای ادبیات فارسی به ادبیات ترکی است. نوائی برای انتقال زیباییهای زبان فارسی نخست به سراغ خمسه میرود. خمسه را نظامی گنجوی نوشته و در طول تاریخ دهها شاعر در قارسی و در زبانهای دیگر تلاش کردهاند پا بر جای پای او نهند، اما هیچ کس به چنین توانایی دست نیافته است؛ اما بسیاری از ادیبان، نوائی را در این عرصه لایق دانستهاند.
خمسه سرایی درقلمرو ادبیات مشرق نزدیک در طول زمان یک سنت ادبی میباشد. این سخنور فرهیخته، پا جای پای نظامی گنجوی ( 1141 – 1209 م ) میگذارد، نظامی درآذربایجان میزیست و در آثار خویش از گنجینه ی ادبیات شفاهی مردم تاثیر گرفته و به ادبیات فارسی هدیه داده است. نظامی که آغازگر خمسه سرایی درادبیات دری است، اما سنت او درچهارچوب سرزمین آذربایجان دربند نمیماند ودراندک زمان درادبیات مردم آسیای میانه، شرق میانه ونزدیک ونیم قارهی هند گسترش یافته، باب جدیدی را میگشاید و پس ازنظامی خمسه سرایی به عنوان یک سنت ادبی پسندیده ونیرومند ادامه پیدا میکند و دامنهی آن درتمام قلمرو وادبیات دری پهن میگردد. خمسه سرایی یک سنت ساده ی ادبی نیست زیرا دهها تن ازشاعران کلاسیک خمسهها سروده اند، در حالیکه بیشتر آنان ازعهدهی این امر برنیامدهاند. این پیشگام رنسانس شرق سمبول کار و تلاش بود، الگوی صداقت و محبت، نمادی ازمتانت وعدالت . اما نوائی در این امر موفق شد و خمسهی خود را به زیبایی سرود.
آثار امیر علیشیر نوایی عبارتند از[10]:
خمسه :
1. تحیهالابرار که در برخی متون حیرهالابرار نوشته اند
2. فرهاد و شیرین
3. لیلی و مجنون
4. سد سکندری
5. سبعه سیاره
نخستین اثر از این خمسه موضوع مقال ماست. اما دیوان ترکی او شامل چهار دیوان به ترتیب زیر است:
دیوانها:
6. غرایبالصفر
7. نوادرالشباب
8 . بدایعالوسط
9. فوائدالکبر
که در این چهار دیوان، توانمکندیها و زیبائیهای زبان ترکی را به رخ می کشد و الحق توانائی شاعر ستودنی است. نگاهی کوتاه به اسامی آثار دیگر نوائی میاندازیم:
10. مجالسالنفایس
11. سراجالمسلمین
12. اربعین منظوم
13. نظمالجواهر
14. محبوبالقلوب
15. تاریخ ملوکالعجم
16. نسائمالمحبه
17. تاریخالانبیا
18. رساله عروضیه
19. خمسهالمتحیرین
20. محاکماتاللغتین
21. منشات ترکی
22. شیخ صنعان
23. مفردات در فن معما
24. مناجات نامه
25. میزانالاوزان
26. لسانالطیر(ترجمهی اثر شیخ عطار)
27. حالات پهلوان محمد ابوسعید
28. حالات سید حسن اردشیر
29. نفحاتالانس(ترجمه)
30. نثر اللئانی
31. بدایعاللغه
عصر امیر علیشیرنوایی درخشانتـرین دورهی ادب و هنر ترکان و ایران اسـت. نوایی با هـمدسـتی پادشاه فضلدوست و ادبپرور زمان و دوست صمیمی امیر، سلطانحسین میرزابایقرا توانست دانشمندان،گویندگان و هنرمندان بسیاری را گردآورد وزمینهی ظهور استعدادها را فراهم کند. سلطان حسین بایقرا خود شاعری زبردست، خطاطی توانا و انسانی فرهیخته بود که دیوان ترکی خود را با تخلص "حسینی" به نظر جامی و نوائی رسانده و تائید آنان را گرفته است[11]. از معروفترین دانشمندان و هنرمندان این عصر که آثارشان باقی مانده است بزرگان زیر را میتوان نام برد:
1ـ مولانا کمالالدین شاه حسین کامی در نظم و شعر و معما.
2ـ خواجه میرک نقاش در علم تصویر و تذهیب.
3ـ خواجه عمادالدین معروف به مولانا زاده استری از عالمان.
4ـ سلطانقلی مشهدی در خط نسخ و تعلیق.
5 ـ مولانا فصیحالدین محمد النظامی در علوم معقول و منقول.
6 ـ خواجه آصفی از شعرا.
7 ـ استاد کمال الدین بهزاد نقاش.
8 ـ مولانا محمد ذوفنون در نقاشی و تذهیب و خطاطی و رئیس کتابخانه ی نوایی.
9 ـ مولانا عبدالرحمن جامی شاعر.
10 ـ امیر دولتشاه علاءالدوله بختی شاه سمرقندی ـ مؤلف تذکره الشعرا.
11 ـ مولانا سیفی.
12ـ محمد خاوند شاه مؤلف روضه الصفا
از نقاشان این زمان: مولانا جلاالدین یوسف، شاه مظفر، حاج محمد، ملایاری شیرازی امیرک، کمال الدین بهزاد.
از خطاطان این زمان: مولانا عابد، خواجه نصیر، میرزا بایرام، مولانا معین الدین فراهی، سلطان علی مشهدی، خواجه عبدالله مروارید، سلطان محمد خندان، سلطان محمد ابن نورالله.
از موسیقیدانان: قول محمد، شیخ نایی، حسین عودی.
از طبیبان : مولانا قطب الدین احمد آدم، مولانا شمس الدین محمد، مولانا برهان الدین رازی، مولانا کمال الدین واعظ کاشفی مؤلف انوار سهیلی، روضه الشهدا ـ جواهر التفسیر.
از دانشمندان: میر مرتضی در ریاضیات، فصیح الدین محمد نظامی در حکمت و ریاضی.
مولانا کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی ( محدث و عارف )، کمال الدین عبدالواسع نظامی ( در ترسل و مناشیر )، رضی الدین احمد جامی، خواجه عبدالعزیز جامی، مولانا شمس الدین محمد تادکانی، شیخ جلال الدین ابوسعید پورانی، مولانا عبدالحی هاتفی و...
در دوران حکومت و فرمانروایی امیرتیمور، تعصبات شدید مذهبی اشاعه یافته بود، اما امیرعلیشیر نوایی زمینه را برای صاحبان افکار و عقاید و آرا چنان مناسب ساخت که بحث و گفتگو میان مذاهب رواج یافت؛ بطوری که حتی دکتر یارشاطر، امیر علیشیر نوایی را شیعی مذهب میداند.1 اکثر ادیبان، مورخان و تذکرهنویسان اذعان کردهاند که امیر علیشیر نوایی مردی آزاده و روشن بین بوده که جنگ 72 ملت را عذر نهاده و به پیروی از حقیقت بر آراء و عقاید مردم احترام گذاشته است و اجازه نداده است تا افراد قشری و خام، با توسل بر قدرت، مذهب را دستاویز و مستمسک و وسیلهی اطفای هوسهای مادی و دنیوی خود سازند.
نوایی در همان زمان حیات خود بین دانشمندان و عالمان زمان محبوبیت خاصی داشته و آثارش دست به دست میگشت، بطوری که در همان زمان حیاتش آثار ترکی وی به فارسی و عربی ترجمه شد و آثار فارسیاش نیز به ترکی در آمد.
بیتردید امیرعلیشیر نوایی از بزرگترین خدمتگزاران ادبیات ترکی در طول تاریخ است که ضمن خدمات برجستهاش در صحنههای سیاسی و اجتماعی مردم ایران، خدمات ارزندهاش در شاخهی ادبیات و هنر غیر قابل توصیف است. او با درایت و کاردانی وافرش توانسته رفاه، آسایش، امنیت و معنویت را در بحرانیترین دوران تاریخ ایران به ملت ایران هدیه دهد. با ساختن دهها مسجد، مدرسه، پل، جاده، کاروانسرا و غیره در جهت امنیت و آسایش ملت گام برداشته و با سر و سامان دادن به اوضاع کشوری و لشگری رفاه مردم را تأمین کرده و با ارج نهادن بر شخصیت و هویت عالمان و هنرمندان، سبب شکوفایی علم و هنر گردید و در اندک زمانی علم و هنر پیشرفت شایانی کرد که از این موهبت، تمامی ملت ما در طول تاریخ بهره گرفتهاند.
امیرعلیشیر نوایی همچنان که در کل ملتهای منطقه مؤثر بوده است در رشد و شکوفایی ادبیات ایران نیز بسیار مثمر ثمر بوده، این شاعر بزرگ ازبک، شاعر همهی ترک زبانان به شمار میآید و متعلق به یک ملت نیست. نوایی در عالم شعر نیز چنان زبردست و ماهر بود که شاعران بزرگی از دیگر ملتهای ترکزبان مقلد او شدند. در آذربایجان حتی شاعران قدرتمندی چون کشوری تبریزی گام در راهی می نهد که نوایی هموار کرده بود. سلمان ممتاز منتقد و ادیب بزرگ آذربایجان معتقد است که در کل تاریخ ادبیات ترکان چهار شخصیت برجسته وجود دارد که متعلق به یک ملت و یک کشور نیستند بلکه متعلق به تمام ملتهای ترک زبان دنیا میباشند، که عبارتند از: خواجه احمد یسوی، عمادالدین نسیمی، امیرعلیشیر نوایی و مولانا فضولی. به نظر این منتقد و ادیب در دنیای امروز هم هیچ شهر و دیاری و هیچ قوم و قبیلهی ترکزبان نمیتوان یافت که با نام و آثار این بزرگان آشنا نباشد. همچنانکه در غرب نویسندگانی چون هومر، شکسپیر و مولیر معروف و مشهورند در عالم شرق نیز این شاعران شهرهی عالمند.[12]
نوایی در زمانی میزیست که شاعر بزرگ فارس ـ جامی در اوج شهرت بود و زبان فارسی در بسیاری از مناطق پهناور ایران و خراسان زبان رسمی و ادبی به حساب میآمد، نوایی در چنین دورانی زبان ترکی را کمتر از فارسی ارزش نمینهاد و توانست توانمندیهای این زبان را در برابر زبان فارسی بنمایاند. در مقایسه با این اوضاع و همت والای او در آفرینش آثار گرانقدر ترکی، ارزش و اعتبار ادبی نوایی بیشتر از هرکس نمایان میشود.
نوایی علاوه بر وقوف کاملش بر ظرایف زبان ترکی و لهجههای مختلف آن، به زبانهای فارسی و عربی نیز تسلط فوقالعادهای داشت. خلق دیوان فارسی با تخلص «فانی» نشانگر قدرتمندی و توانمندی این شاعر والا مقام به ظرایف زبان فارسی است.
با علم موسیقی آشنایی زیادی داشته است. از قطعات موسیقی در خراسان به سبک «یئددی بحر» اشاره میشود که امیرعلیشیر آن را براساس صدای پرندگان تصنیف کرده است. قطعات موسیقی نوایی در بین ترکمنهای ایرانی و ازبکهای فرغانه و خوارزم و شمال قفقاز و استانبول رواج دارد. آهنگ گلزار که یکی از کاملترین آهنگهای ترکمنهاست ساختۀ امیرعلیشیر نوایی است که در آن ظهور طبیعت بهاری را استادانه بیان میکنند. در دوتار ترکمنها پردهای به نام نوایی و سه گروه هفتگانه وجود دارد که در مجموع 21 آهنگ به نام نوایی دارد.
از برجسته ترین آثار نوائی می توان حیرة الأبرار را نام برد که نظیرهای بر مخزنالأسرار نظامی به شمار میرود. نوایی نیز به شیوهی نظامی، مثنوی خود را در 20 مقالت بر ساخته است و بر هر مقالت یک حکایت و ساقینامهای در دو بیت افزوده است.
دومین مثنوی از خمسهی نوائیفرهاد و شیرین است که باز هم تاثیر نظامی را بر پیشانی خود دارد. سرآغاز آن چنین است:
به حمدک فتح ابواب المعانی،
نصیب ائت کونگلومه فتح اولماغ آنی.
همچنین سعی بر آن دارد تا جای خالی چنین آثاری را در ادبیات ترکی پر کند.
چهارمین مثنوی از خمسهی امیر علیشیر نوایی با نام سبعهی سیاره در پاسخ به هفت پیکر نظامی و هشت بهشت امیر خسرو دهلوی در بحر خفیف سروده شده است و داستان زندگی بهرام گور را در بر دارد. این مثنوی نیز در پی همان پرکردن جای خالی چنین آثاری در ادبیات ترکی سروده شده و هنر نوائی ستودنی است.
پنجمین مثنوی خمسهی نوایی، سد اسکندری نام دارد که نظیرهای بر اسکندرنامهی نظامی و به شمار میرود و مانند آنها در وزن بحر متقارب (فعولن، فعولن، فعول) سروده شده است و در شرح احوال اسکندر مقدونی فرزند فیلیپ معروف به اسکندر کبیر است. نوائی در این اثر نیم نگاهی هم بر اثر آئینهی سکندری از امیرخسرو دهلوی دارد.
نوائی مثنوی لسان الطیر را نظیرهای بر منطقالطیر عطّار نیشابوری نوشته است. وی در این مثنوی مقام معنوی عطّار را بسیار بها میدهد. در زیر عنوان «قدوة الاحرار و قبلة الابرار شیخ فرید الدین عطّار، قدّس الله روحهغه مدح و ثنا آغازی و اؤز عرض نیازی» گوید:
خلق اوچون مخلوط ایتیب گول بیرله قند،
طبعیغه گول قند یانگلیغ سودمند.
چون «مصیبت نامه»سین ائیله بیان،
یوز مصیبت نفسقه ائیلپ عیان.
هر مصیبتدین کؤنولگه سور اولوب،
کیم کؤنول او سوردان مسرور اولوب.
چون رقم ائیلیپ «ایلاهی نامه»نی،
وحیغه ائیلپ محرّر خامهنی.
شرح اسرار ایلاهی ائیلهبن،
خلق آرا شرحین کماهی ائیلهبن.
چونکه «اشترنامه» ائیلپ آشیکار،
نکتهسی بختیلرین تارتیب قطار.
حیرهالابرار:
نسخه خطی حیره الابرار با شماره 3645 در کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران موجود است. این نسخه در 275 صفحه با خط نستعلیق نوشته شده و در هر صفحه 15 سطر می باشد که جمعه تعداد ابیات این اثر را باید 3780 بیت دانست. این اثر در 20 مقالت و به تبعیت از مخزن الاسرار نظامی گنجوی است، همانگونه که خمسه به تقلید از نظامی نوشته شده است. مخزن الاسرار نیز 20 مقالت است. نوائی این اثر را با مناجات میآغازد. بعد از مناجات اول به مناجات دوم میپردازد و در اصل بعد از چهار مناجات به نعت میپردازد و 5 مورد نیز نعت پیامبر را میگنجاند. آنگاه رسم امانتداری را مراعات کرده و به آثار نظامی گنجوی پرداخته و به پیروی خود از نظامی اعتراف می کند. در ادامه به ترتیب در بابهای بیست گانه به مواردی مانند ایمان، اسلام، سلاطین، خرقه پوشان، در اوصاف وضع خواجه عبداله انصاری، کرم، حکایتی در باب حاتم طائی، ادب، قناعت، وفا، عشق، راستی، قلم، افلاک، جهل، خودنمائی، غم فلک، می پردازد. آنگاه به پیر خود خواجه بهاءالدین نقش بندی می پردازد. البته در ضمن مقالتها، داستانها و تمثیلها میآورد و برای عقاید خود دلایلی ذکر میکند .در مناجات اول چنین میگوید:
ای سنه مبدا ابدیت ازل ذات قدیمین ابد لم یزل.
نه بولوب اولده بدایت سنه، نه گلیب آخرده نهایت سنه.
اوا اؤزون آخر و بابین اؤزون، بارچه غه خالق باریغه عین اؤزون.
اونداکی وار ایردی نهان بو جهان، بلکه نهانداغی جهاندان نهان.
نه ساچیبان گون یوزو برگ سمن، نه گئجه نین طره سی مشک ختن.
نه آچیبان گؤگده فلک لاله لار، نه یاغیب انجمدن اونا اله لار.
نه یئر و نه یئر یوزوده بیر کیشی، نه گؤگ و نه غیر ستم بیر ایشی.
حسن اودی منله فروز اولمانین عشق ائلییه مایه ی سوز اولمانین. . .
مناجات دوم:
ای قیلیبان قهر ایله لطفون شعار وارینی یوخ ائیله مک و یوخونی وار.
یوخ ایدیلر هر نه کی وار ائیله دین، فهم و خرد واریسه وار ائیله دین.
هم دوققوز افلاکینی تیکدین رفیع هم کره ی خاکینی یایدین وسیع.
گر فلکیات و عناصر دورور بارچه ثمین قدر جواهر دورورز.
کانی و حیوانی و گر خود نبات، هر بیری بیر گوهر عالی صفات.
و در مورد نظامی مینویسد:
خیل فصاحت باشی نین افسری گنج یقین افسری نین گوهری.
کان فضیلت گهرینه امین بحر بلاغت آرا درر ثمین.
خلوتی نین کهگلی عنبر سرشت دؤرد حدی ضمنینده سکیز بهشت.
گرچه کؤنول کلبه سیدن مختصر ایکی جهان آندا بولوب جلوه گر.
مسجد قندیلی سپهره اسیر شعله بو قتدیل آرا بدر منیر.
کعبه ائویندن بیر آچیق باب اونا سجده چاغی هئیت محراب اونا.
گنجه وطن کؤنلو اونون گنج خیز خاطری گنجور و دیلی گنج ریز. . .
خواجه انصاری:
اولکه آنی قبله دیر اهل هرات دئمه هرات اهلی باری کائنات.
اهل عیان سالک اطواری اول اسمده عبدالله انصاری اول.
دئدی بو ایش کیم منه طاعت دورور شکری اونون امرینه طاعت دورور. . .
در بارهی سلطانالعارفین بایزید میفرماید:
قایغولوق اولتورموش ایدی بایزید سوردی غمی کیفیتین بیر مرید.
کای فلک اوجینده مقامین سنین، عرش فراشی اوزه کابین سنین.
کؤنکولونه ایشدن ایکین بو تعب بو تعبینه نه ایش ایرکن سبب.
بیر تؤکوب اشک جبین اوتلوق آه دئری کی بو عم ایچیم ائتمیش تباه. . .
اصلا این اثر را برای پر کردن جای خالی چنین آثاری در ترکی سروده است و توانسته است تا حد بسیاری این خلا را مرتفع سازد. اثر لیلی و مجنون نیز در همین راستا قابل تبیین است. داستانها در ادبیات نقش بارزی دارند، از آن جمله داستان یوسف و زلیخا حتی در قرآن نیز ذکر شده است و شاعران بسیاری در ترکی بدان پرداختهاند که از آن جمله میتوان خواجه علی خوارزمی در قرن هقتم، خواجه احمد فقیه و شیاط حمزه نیز در همان سده بدان پرداختهاند، اما لیلی و مجنون را بعد از نظامی اول کس امیرعلی شیرنوائی به زیبایی تمام سروده است و بعد از او شاید لیلی و مجنون مولانا فضولی را میتوان نام برد. در هر صورت نوائی توانسته است جائی برای لیلی و مجنون در ادبیات ترکی باز کند.
بنابراین میتوان ادعا کرد که امیرعلیشیر نوائی به خواستهی واقعی خود که برابری ادبیات ترکی و فارسی بوده است واقعیت بخشد و بسیاری از زیبائیهای فارسی را در ادبیات ترکی جان بخشیده است. در این عرصه شاعرانی چون سنانالدین شیخی گام در این راه نهاده بود و توانست برخی از غزلیات حافظ را در ترکی خلق کند. یا مولانا باقی، شاعر آناتولی توانست غزل ترکی را ارتقا بخشیده و تلاش کرده است تا از مراجعه ی شاعران آناتولی به دیوان شعرای فارسی گوی مانع شود؛ اما همت دوباره ی نوائی بدین موضوع، نشان می دهد که هنوز بر برتری ادبیات فارسی بر ترکی اذعان دارد و همتی دوباره کرده تا بدین آرزو برسد.
اینکه نوائی توانست بدین آرزو برسد یا نه، مهم نیست؛ مهم آنست که توانسته صدای ادبیات ایران زمین را که دوستی همه ی مردم از 72 ملت است به جهانیان برساند و نوائی جای جای دیوان اشعار و مثنویهایش با مضمون انساندوستی بر ادبیات جهان خیمه زده است. ادبیات تعلق به تمام بشریت دارد و بزرگانی از این دست متعلق به تمام بشریت هستند
مقبره نوایی
منابع :
1 . دیوان امیر نظام الدین علیشیر نوایی، دکتر رکن الدین همایون فرخ، مقدمه دکتر علی اصغر حکمت، تهران، 1375.
2 . امیر علیشیر نوایی، دیوان، مسکو، 1976.
3. امیر علیشیر نوایی، مجالس النفایس، تهران، 1354.
4 . نهاد سامی بانارلی، تورک ادبیاتی، جلد2، استانبول،2004.
5 . علی قفقازیالی، ایران تورک ادبیاتی، جلد3، ارزروم، 2004.
6 . ذبیح اله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، جلد4، تهران، 1378.
7 . میرخواند، حبیب السیر، جلد3، تهران، 1354.
8 . احسان یارشاطر. فارسی در زمان شاهرخ میرزا، تهران، 1354.
9 . سلمان ممتاز، آذربایجان ادبیاتی قایناقلاری، باکی، 1986.1375.
10 . کمال ارسلان، بؤیوک تورک کلاسیک لری، جلد3.
11 . زکی ولیدی توغان، « علی شیر» ماده سی، اسلام انسیکلپودییاسی، جلد 1، ص 3 ـ352.
12 . علیشیر نوایی، جفتایی ادبیاتی، تؤکر یایینلاری، استانبول، 1986.
13 . دکتر جواد هیأت، وارلیق، سایی 71، 1364، تهران.
14 . دکتر علی قفقازیالی، ایران تورک ادبیاتی، جلد 2، ارزروم، 2002.
15. محمدرضا کریمی، تاریخ ادبیات آذربایجان، 6جلد، زنجان، 1384
1) نهاد سامی بانارلی، تورک ادبیاتی تاریخی، جلد2، استانبول، 2004.
2) کمال ارسلان، بؤیوک تورک کلاسیک لری، جیلدIII ، ص 107.
1) دیوان امیر نظام الدین علیشیر نوایی، دکتر رکن الدین همایون فرخ مقدمه دکتر علی اصغر حکمت، تهران، 1375، ص 11.
1) همان، ص 11.
2) همان ص 19.
3) همان، ص 22.
1) همان، ص 34.
2) همان، ص 34.
3) مجالس النفایس ترجمه فارسی، بهشت هشتم، ص 357.
1) دیوان، ص 36.
1) راقم این سطور، دیوانهای تورکی امیر علی شیر نوایی را بر اساس نسخه های خطی موجود در ایران تدوین می کند که در سال های آتی تقدیم ادبدوستان گردد.
[11] دیوان ترکی سلطان حسین بایقرا توسط راقم این سطور در تهران زیر چاپ است.
1 )دکتر احسان یارشاطر، شعر فارسی در زمان شاهرخ میرزا، ص 17.
1) سلمان ممتاز، آذربایجان ادبیات قایناقلاری، باکی، 1986، ص 352.