کشف « زبان آذری » به جای “ زبان ترکی ”
کشف « زبان آذری » به جای “ زبان ترکی ”
زبان آذری» کشف بزرگ احمد کسروی و پهلوی ها؛ چه کسانی بعد از انقلاب نیز دنباله رو این راه هستند؟
واژه « آذری » در واقع مخفّف کلمۀ آذربایجانی است و مفهوم « اهلِ آذربایجان » را میرساند که میتواند همۀ اقوام ساکن در سرزمین آذربایجان را شامل گردد، ولی معتقدان به نظریۀ « زبان آذری »، این واژه را به جای عنوان « ترک آذربایجانی » استفاده کرده و با این کارهویت ترکی ساکنان آذربایجان را انکار مینمایند.
چرا هویت ترکان ایرانی با رویکار آمدن سلسلۀ پهلوی انکار شد؟
تأسیس سلسلۀ پهلوی فصل نوینی را در تاریخ ایران رقم زد و تحولات بزرگی را موجب شد. یکی از بزرگترین دگرگونیها که تأثیر بسیاری بر جامعه گذاشت تکیه بر ملیگرایی افراطی (که به شکل آریاگرایی خود را نشان داد) بود. پیش از آن مذهب نقش اصلی را در ایجاد اتحاد میان اقوام ایران ایفا مینمود، ولی عواملی چند از جمله تقلید از اروپائیان (که آن زمان به شدت دچار ناسیونالیسم و نژادپرستی بودند) موجب اصل قرار دادن ملیگرایی در حکومت پهلوی شد. تحریف گستردۀ تاریخ، و آریائی دانستن مردمان ایران از نتایج این امر بود که نظریۀ « آذری » را نیز حمایت نمود.
تحت تأثیر تحولات جهانی قرن بیستم، ملیگرایی در مصر به شکل پان عربیسم، در ترکیه به شکل پان ترکیسم و در ایران به شکل پان ایرانیسم (که در واقع پانفارسیزم است) خود را نشان داد. نژاد پرستی و سر کوب حقوق قومیتها که با هدف حفظ یکپارچگی ارضی صورت میگرفت از اصلیترین ویژگیهای این جریانات در خاورمیانه بود.
جریان آریا گرایانۀ دورۀ پهلوی بسیاری از اقوام ساکن ایران را به دلیل شباهت زبانی و فرهنگی، به سادگی آریایی قلمداد نمود، ولی آریایی دانستن ترکان ایرانی که زبانشان به کل متفاوت از فارسی است، نیازمند بهانهای دیگر بود. جریان پان ترکیسم در ترکیه شکل گرفته و اندیشۀ اتحاد ترکان را تبلیغ میکرد و طبعاً به آذربایجان نیز توجه داشت. لذا از دید روشنفکران ایران گرای آن زمان خطری بزرگ یکپارچگی ایران را تهدید مینمود که برای دفع این خطر نظریه « آذری » به دست « سید احمد کسروی تبریزی » ابداع گردید و با استقبال شدید حکومت پهلوی و روشنفکران جامعه که اندیشههای نژاد پرستانه داشتند، مواجه شد. بر اساس این نظریه زبان ترکی زبانی بیگانه و بدون ریشۀ تاریخی در ایران قلمداد گردید و نتیجتاً هویت ترکان ایرانی زیر سؤال رفت و بسیاری از حقوق اساسیشان پایمال شد.
نظریۀ کسروی در بارۀ زبانی فرضی است که پیش از ترکی در آذربایجان بدان تکلم میشد. این نظریه دارای ایرادات آشکار بسیاری است و در بارۀ آن بحثهای زیادی صورت گرفتهاست که در ادامه به بخش هایی از آن اشاره خواهد شد اما مسئلۀ اصلی این است که به کمک این نظریه ترکان ایران، آذری نامیده شده و آریایی فرض میشوند.
بنابراین آذری زبان نامیدن ترکان ایران، هم بر اساس واقعیّات امروزی و هم بر اساس تاریخ، امری نادرست بوده و در اصل به معنای انکار هویت می باشد.
امام خمینی (ره) که خود زمانه کسروی را درک کردهاند، درمورد وی قضاوت منصفانهای دارند : «… یک دفعه آدم میبیند که کسروی آمد و کتابسوزی کرد. مفاتیحالجنان هم جزو کتابهایی بود که سوزاند. کتابهای عرفانی را هم سوزاند. البته کسروی نویسنده زبردستی بود، ولی آخری دیوانه شده بود یا یک مغزی است که این مغز – بسیاری از شرقیها اینطوری هستند که تا یک چیزی، چهار تا کلمهای یاد میگیرند، ادعایشان خیلی بالا میشود. کسروی آخری ادعای پیغمبری میکرد. نمیتوانست به آن بالا برسد، آنجا را میآورد پایین.»
بعد از وقوع واقعه سوم شهریور ۲۰ که سه دولت قوی به ایران رویآوردند تمامی جراید و روزنامهها بالاتفاق از دربار و دوران اختناق رضا خانیانتقادات شدید نمودند کسروی در روزنامه “پرچم” عکس رضا خان را درصفحه اول گراور کرده و در هر شماره مبسوطتر از دیگر نوشتههای خود در تمجید و توصیف رضاخان نوشته و انتشار میداد. محمدرضا در سال ۱۳۲۳هـ. کسروی را به دربار احضار نمود و از وی تمجید و قدردانی نمود و بهکسروی گفت چیزی از من مطالبه کنید، کسروی پشتیبانی شاه را در حمایت ازخود و گسترش مرامش خواستار شد، شاه به کسروی قول داد که در اشاعهمرامش بدون تظاهر حمایت نماید.
پر واضح است که مرام کسروی در دو چیز خلاصه می شد اولی دشمنی علنی با روحانیت و شرع مقدس اسلام که نقل آن رفت و دوم قوم ستیزی و بالاخص ترک ستیزی کسروی، که بر اساس آن تلاش داشت تا هویت سایر اقوام ساکن در ایران ،بویژه ترکان زیر سؤال رفته که این دو از خواسته های باطنی سران حکومت پهلوی از دوره رضاخانی بوده که در دوره محمدرضا نیز ادامه یافت.
کشف بزرگ کسروی، «زبان آذری» به جای “زبان ترکی” :
البته لازم به ذکر است همانگونه که در بالا نیز اشاره شد، خصومت و عداوت کسروی تنها به شرع مقدس اسلام خلاصه نمی شد. وی برای خوش آمد پهلوی ها، زبان مادری خود را (زبان میلیونها آذربایجانی) نیز از تاخت و تاز بی نصیب نگذاشت و در این خصوص نظریاتی را ارائه داد که صرف نظر از غیر علمی بودن آنها موجب موضع گیری خیل عظیمی از فرهیختگان فرهنگ و ادبیات زبان ترک قرار گرفت و همه آنها به فراخور نسبت به نقد نظرات متوهمانه کسروی پرداختند.
“ یارشاطر (بنیانگذار مرکز مطالعات ایرانشناسی و استاد بازنشسته مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا نیویورک -متولد شده در یک خانواده بهائی -۱۴ فروردین ۱۲۹۹ در همدان) کسروی را اینگونه معرفی می کند: “ احمد کسروی نخستین دانشمندی بود که این زبان را موضوع بحث و تحقیق قرار داد و اثر او در این باب هنوز استفاده می شود وقتی پانترک ها ادعا کردند که از آنجا که مردم آذربایجان به ترکی سخن می گویند ، زبان بومی مردم آذربایجان ترکی بوده است ، کسروی تحقیقات گستردهای از منابع فارسی و عربی و حتی منابع تاریخی یونانی استفاده کرد. او نتیجه گرفت که مردم آذربایجان اصالتاً به زبان ایرانی به نام آذری سخن می گفتند که بعد از هجوم ترکها ، زبان ترکی مورد استفاده قرار گرفت ولی هنوز ردپایی از زبان آذری در آن مناطق به جا مانده است. زبان آذری گاهی به جای زبان ترکی مورد استفاده مردم آذربایجان اطلاق می شود ، اشتباهی که حتی در ویرایش جدید (دوم) دانشنامه اسلام صورت گرفته است.”
وی در ادامه می گوید : ” کسروی بعد از بازگشتش به تهران اولین کتابش را به نام آذری (زبان باستان آذربایجان) نوشت و نشان داد که آذری که در بیشتر کتاب های تاریخ قرون وسطی (medieval )، مخصوصاً کتب تاریخ اولیه اسلامی آورده شده ، نام زبان باستانی آذربایجان است که با زبان ایرانی مربوط است و از نسل زبان مادی است که ربطی به زبان ترکی ندارد. کتاب مورد پذیرش جهانی پژوهشگران قرار گرفت.نشر این اثر نیز تأییدی بود بر رابطهٔ ناگسیختنی ایرانیان ترکزبان با ایران. بررسی رابطهٔ زبانشناسی ایرانیان باستان، به همان اندازه که نمایش شادی همهٔ ایرانیان از هویت یکسانشان ارزش داشت، برای ادعای وحدت زبانی آنان در آینده مهم بود.”
پاسخ منتقدان :
اما رضا طالبی (در کتاب “ با نگرشی بر ۸ قرن تاریخ پرتنش اسلام و ارامنه و نسل کشی مسلمانان ”) در نقد نظریات احمد کسروی و یاوه سرایی های او می گوید : اما برخی نا مطلعین مانند احمد کسروی تبریزی و حمدالله مستوفی با استناد به چند لهجه تاتی و هرزنی و حتی کردی در روستاهای آذربایجان این مردمان را آذری قدیم و مرتبط با پهلوی می دانند در حالیکه اگر به عقیده احمد کسروی تبریزی نویسنده “رساله آذری یا زبان باستان” و امثال او مانند مینورسکی و مستوفی این زبان بر اثر هجوم مغول از بین رفته چرا زبان فارسی از میان نرفته است؟!
با اینکه ترکان سلجوقی و مغولان اکثریت بر مرکزیت مناطق فارسی بودند چرا زبان آنان از میان نرفته است و حتی مغولی نشده است حال از نظر بی ربط مینورسکی که می گوید”اکثر سربازان مغولان ترک بوده اند “ بگذریم که مستند تاریخی ندارد.
چرا با وجود اینکه اقوام ترک زبان و حتی مغولان بر افغانستان و هندوستان مدت های مدیدی حکومت کردند زبان آنها از بین نرفت؟ طبار و زبان ترکان قشقایی و خراسانی را چطور می شود توجیه نمود؟!
طالبی در ادامه می نویسد: واقعا من نمیدانم این چه زبانی است ؟به نظر بنده این زبان بیشتر شبیه زبان کردی است که از آن حتی یک کتیبه و کتاب باقی نمانده است.این زبانی را که مستوفی با آب و تاب تعریف می کند بیشتر شبیه تاتی و کردی است و جز چند بیت از همام و قطران و نفیسه موردی ندارد و البته واقعا مهمل است که اگر یک شاعر به یک زبان دیگری چند بیتی را بگوید او را آنزبانی بنامیم! همانطور که فضولی را عرب زبان بنامیم.
تاکنون هیچ کتیبه و ارتباطی بین این زبان ساختگی و اقوام موجود در آذربایجان ندیدیم.جالب است اگر ما بر فرض نظریه ترک شدن مردم آذربایجان را بپذیریم، باید کسروی زبان شدن اورارتوها، مادها،لولو یی ها را هم بپذیریم زیرا با پهلوی زبان شدن آنان امکان بروز این زبان نمی رود.
نکته دیگر آنکه نمونه ای از این زبان در هیچ جای ایران دیده نمی شود؟ این زبان کسروی به احتمال قوی همان تاتی می باشد که ایشان حتما دچار یک نوع ابهام شدید در این مورد شده است.
“ لویی بازن ” تورکولوگ برجسته فرانسوی می نویسد:اینکه گفته شود اقوام مهاجر بزور زبان ترکی را به مردم آذربایجان تحمیل کرده اند نادرست است و نمی تواند واقعیت داشته باشد.بلکه منطقی است گفته شود که با آمدن ترکان مهاجر ساکنان بومی تقویت شدند”
“ روشن خیاوی ” در مصاحبه ای که با مرحوم دکتر هشترودی انجام می دهد از او در مورد زبان آذری می پرسد ” مسئله زبان یک فرضیه علمی نیست که اگر به اثبات نرسد کنارش بگذارند…..اما زبانی که با انتشار رساله “آذری” کسروی بر زبانها افتاد داستان دیگری دارد… من فقط این را می دانم و خبر دارم که کسروی در اواخر عمرش از این نظر برگشته است و عده ای گفتند پشیمان شده است و برگشته است و در جایی نیز ثبت کرده است.”
اینها بخشی از نظرات اندیشمندان ترک در خصوص عقاید باطل کسروی بود که بدلیل کثرت، امکان درج نظرات سایر اساتید نبود اما همین کوتاه ،کافی است تا به واقعیتی پی ببریم که علیرغم اثبات آن هنوز هم به غلط در مجامع رسمی تکرار می گردد. اطلاق «زبان آذری» بجای “زبان ترکی” ظلمی است که کسروی و کسرویان بر ملت شریف آذربایجان روا داشتند و با کمال تاسف در رسانه های رسمی کشور بدون هیچگونه دلیلی سعی در القای گویش غلط آن دارند! اینجاست که جای خالی فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی احساس می گردد که اگر چنین نهاد فرهنگی وجود خارجی داشت یقینا اساتید زبان و ادبیات ترکی در آن نسبت به پاسداشت و زنده نگه داشتن واژگان اصیل ترکی تلاش می کردند و از تحریف آن توسط نابخردان جلوگیری می نمودند.
منابع :
* کتاب “ با نگرشی بر ۸ قرن تاریخ پرتنش اسلام و ارامنه و نسل کشی مسلمانان ” / رضا طالبی
* خبرگزاری فارس
* خبرگزاری ایمنا
* ویکی پدیا
* وبلاگ اورمو اؤلکه سی
* وبلاگ تورک ائلیم
* دورنانیوز