خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

واژه‌های ترکی که آنها را فارسی می‌دانیم

+0 به یه ن

در زبان فارسی‌دری واژه‌گان ترکی فراوانی هستند که بعلت قدمت و کثرت بکارگیری و همچنین بدلیل معیار قرار داده شدن فارسی تهرانی که سرشار از واژه‌گان ترکی است و تبلیغ آن از طریق رسانه ها ، فارسی معرفی می‌شوند. تا جایی که کسی به ترکی بودن آنها شک نکرده و یا نمی‌خواهد شکی به خود راه بدهد.

بسیاری از این کلمات که دارای ریشه ترکی هستند، در طول قرنها و سالیان متمادی وارد زبان فارسی شده و بدلیل تغییر در شکل ظاهری و نوع تلفظ آنها، تهرانیها آنها را فارسی می‌پندارند و پارسیان نیز آنها را چنین معرفی و تبلیغ می‌کنند.

ناسیونالیست های پارسی که خود را در نبرد با ترکان و زبانشان قرار می‌دهند ترکی بودن یا ریشه ترکی داشتن این واژه‌گان را انکار نموده و بر پارسی بودن آن اصرار می‌ورزند. فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز از دوره پهلوی به این طرف، بسیاری از این کلمات و اصطلاحات را مجدداً بعنوان واژه‌گان فارسی تصویب و برای بکارگیری به ادارات ابلاغ نموده و می‌نماید!

 

اسامی ، واژه‌گان و اصطلاحات تُرکی که پارسیان بر پارسی بودنشان اصرار می‌ورزند :

آبجی ، آ بیک ، آتش، آزوقه ، آجودان ، آچار ، آسیب ، آش ، آشتی ، آشغال ، آشفته ، آغاز ، آلو ، آینه ، اتاق ، اتراق ، اردیبهشت ، اردو ، ارسین ، استاد ، استوار ، اغر ، البرز ، الو ، الگو ، النگو ، امیدوار ، انار ، انبار ، انبُر ، انبوه ، انگشت ، انگور ، اوزون بورون ، اوُستا ، ایکی سانیه ، بار ، باغچه ، باغلوا ، بایر ، بریان ، بزک ، بشکه ، بقچه ، بوران ، بیرق ، بیک ، بیگانه ، پالتو ، پایاپای ، پرچم ، پزشکی ، پیچ گوشتی ، تپانچه ، تپه ، تسمه ، تشک ، تفنگ ، تیرک ، چاپار ، چادر ، چاشنی ، چاق ، چاقو ، چالش ، چانه ، چاوش ، چپق ، چتر ، چراغ ، چروک ، چزاندن ، چغندر ، چکش ، چکمه ، چلاق ، چماق ، چموش ، چنته ، چنگ ، چنگال ، چوگان ، چینه ، خربزه ، خسته، داداش ، دایره ، دریا ، دشمن ، دق ، دکلمه ، دوره/ دور ، دوشان تپه ، دوگمه ، دولمه ، دیشلمه ، ساچمه ، سان/ سا (پسوند) ، سراغ ، سقز ، سماق ، سنجاق ، سنجاقک ، سوتین ، سورتمه ، سود ، سوراخ ، سوزن ، شنگول ، طمطراق ، غوره ، غوز ، غوزه ، غول ، فرچه ، فروردین ، فشنگ ، قاب ، قابلمه ، قاپیدن ، قالپاق ، قالتاق ، قاره ، قالی ، قالیچه ، قپان ، قرقاول، قزن ، قشون ، قطار ، قلدر ، قلعه ، قم ، قماش ، قماشته ، قمیش ، قنداق ، قوچ ، قورمه ، قوری چای ، قیمه ، کاکوتی ، کباب ، کرشمه ، کُشتی ، کشمش ، کلاغ ، کل تپه ، کوچ، کوره ، گر ، گسترش ، گل ، گوجه ، گور ، گوشنی، گون/ گونه (پسوند) ، لق ، منقل ، میان ، وار/ واره (پسوند) ، ورزش ، هردم بیری ، یاتاغان ، یار ، یراق ، یغلوی ، یغه ، یورتمه ، یوغور و ...

قایناق : قارپوزخند : اینجا