پیشاهنگان غزل ترکی
در بحبوحه فرا رسیدن سده هشتم هجری که شاهد اوج تکامل فنی غزل در آذربایجان هستیم، طلیعه ظهور غزل ترکی نیز دیده میشود. شاعرانی مثل عزالدین حسن اوغلو قاضی برهانالدین و نسیمی از پیشاهنگان این حرکت هستند.
عزالدین حسن اوغلو اسفراینی:
اولین غزلی که به زبان ترکی آذربایجانی در دست داریم شعریست با مطلع زیر که متعلق به عیزالدین حسن اوغلو میباشد :
"دلم را دلبری ماهرو ربود"
آپاردى کؤنلومو بیر خوش قمر اوز٫ جانفزا دیلبر٫
نه دیلبر!؟ دیلبر-ى شاهید٫ نه شاهید!؟ شاهید-ى سرور.
Apardı könlümü bir xoş qəmər üz, canfəza dilbər
Nə dilbər!? dilbər-i şahid, nə şahid!? şahid-i sərvər
من اؤلسه م٫ سن بت-ى شنگول٫ صوراحى ائیله مه غولغول!
نه غولغول!؟ غولغول-ى باده٫ نه باده!؟ باده-یى احمر.
Mən ölsəm, sən büt-i şəngül, surahı eyləmə qulqul
Nə qulqul?! qulqul-i badə, nə badə?! badə-yi əhmər
باشیمدان گئچمه دى هرگیز٫ سنینله ایچدیییم باده٫
نه باده!؟ باده-یى مستى٫ نه مستى!؟ مستى-یى ساغر.
Başımdan geçmədi hərgiz, səninlə içdiyim badə
Nə badə?! badə-yi məsti, nə məsti?! məsti-yi sağər
شها! شیرین سؤزون قیلیر٫ میصیرده هر زامان کاسید٫
نه کاسید!؟ کاسید-ى قییمت٫ نه قییمت!؟ قییمت-ى شککر.
Şəha! şirin sözün qılır, Misirdə hər zaman kasid
Nə kasid?! kasid-i qiymət, nə qiymət?! qiymət-i şəkkər
توتوشمایینجا در آتش٫ بلیرمه ز خیصلت-ى عنبر٫
نه عنبر!؟ عنبر-ى سوزیش٫ نه سوزیش!؟ سوزیش-ى میجمر.
Tutuşmayınca dər atəş, bəlirməz xislət-i ənbər
Nə ənbər?! ənbər-i suziş, nə suziş?! suziş-i micmər
ازلده جانیم ایچینده٫ یازیلدى صورت-ى معنى٫
نه معنى!؟ معنى-یى صورت٫ نه صورت!؟ صورت-ى دفتر.
Əzəldə canım içində, yazıldı surət-i mə'ni
Nə mə'ni?! mə'ni-yi surət, nə surət?! surət-i dəftər
حسن اوغلو سنه گرچى٫ دوعاچیدیر٫ ولى صادیق٫
نه صادیق!؟ صایدق-ى بنده٫ نه بنده!؟ بنده-یى چاکر.
Həsənoğlu sənə gərçi, duaçıdır, vəli sadiq
Nə sadiq?! sadiq-i bəndə, nə bəndə?! bəndə-yi çakər
عیزالدین حسن اوغلو در اواخر قرن ۷ هجری و اوایل قرن ۸ هجری زندگی میکرد. بعدها دهها نظیره از جانب دیگر شعرا بر این غزل زیبا سروده شد. به نظر برخی اساتید و اهل فن گرایشات عارفانه در این شعر کاملا واضح و گویا میباشد. گرچه به حسب غزل بودن تمایلات و هیجانات عاشقانه انسان زنده در آن برتری دارد. فنون و مضامین مثل غزل عربی و فارسی میباشد. گرچه سرودن آن به زبان ترکی ظرافت تازه ای به آن بخشیده است. بداعت شاعر در فتح راه تغزل ترکی آذربایجانی همراه با زیبایی این غزل که بعد از سالیان هماره تازه و طرفه مینماید، ما را بر آن میدارد تا زبان به تحسین این شاعر باز کنیم. بدون شک همین تازگی و طرفگی باعث این نتیجه گیری منطقی میشود که بگوییم احتمال دارد این نمونه اولین نمونه رسیده به ما باشد و نه اولین نمونه غزل ترکی. زیبایی این شعر بیشتر از یک فتح باب و تمرین اولیه است.
قاضی بورهان الدین
غزل ترکی آذربایجانی به خصوص از قرن هشتم هجری به دوره شکوفایی خود قدم میگذارد. در این قرن قاضی بورهان الدین با قریحه و ذوق توانای خود، غزلیات زیبایی به زبان مادری سرود. قاضی بورهان الدین اولین شاعری است که آثار وی به زبان مادری یعنی ترکی آذربایجانی به طور کامل و به شکل مجموعه دیوان حفظ و نگهداری شده است. آثار وی در موزه بریتانیا با شماره ۴۱۲۶ در ۶۰۸ صفحه عبارت از هفده هزار مصرع میباشد. این نسخه در دوره حیات شاعر، در سال ۷۹۵ هجری کتابت شده است.
آثار قاضی بورهان الدین در تاریخ تحول غزل ترکی آذربایجانی، معیار زیبا شناختی آن، موضوع و مضمون آن، قالبهای آن، ارتباط با فرهنگ و زبان گفتاری مردم، مسایل مربوط به سنن شعری، برای بررسی قوانین و جریان تحولات زبان ترکی آذربایجانی در آن دوره اسناد و مواد پرارزشی در اختیار میگذارد.
غزلهای قاضی بورهان الدین فاقد تخلص هستند. بیشتر غزلیات وی غنایی و عاشقانه هستند. البته نمونههایی نیز در موضوعات اجتماعی، سیاسی و اخلاقی سروده شده است. مضامینی که همواره و همه جا با غزل بودهاند. عمده سمتگیری وی وصف زیبایان است. در غزل وی زندگی و عشق با تمام تنوع و چهره های بی بدیل خود، بیان بدیع خود را مییابد. او غم و شادی، درد و ناله های عاشقانه و صمیمیت عشق را به صورت تابلوهایی زیبا خلق میکند و به خواننده تماشاگر هدیه میکند.
قاضی بورهان الدین نه تنها در غزل آذربایجان که در عرصه ترکی سرایی از پیشروان است. نظم و نسق بخشیدن به زبانی بکر آن هم در خلا اصول و معیار آفرینی ها کار چندان آسانی نیست. شاعر علاوه بر قریحه و طبع نازک و لطیف برای فراهم آوردن مواد شعری، باید از قدرت بدعت گذاری و آفرینندگی نیز برخوردار میبود. در سایه چنین مساعی بزرگی، غزلیات وی بسی شیرین و روان از کار درآمدهاند.
منبع : روزنامه آراز آذربایجان