خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

آداب و رسوم کهن مردم خراسان شمالی درچهارشنبه سوری

+0 به یه ن


ویراستاری و قونوتیتک نگاری : اسماعیل سالاریان

آداب و رسوم کهن مردم خراسان شمالی درچهارشنبه سوری

به گزارش اترک نیوز ، مردم در سحرگاه این روز برای آوردن آب به سرچشمه ها می روند و این خود دلیلی براین ادعاست که این کلمه همان (چارشنبه سویی) می باشد. به هر تقدیر مردم که غروب و شامگاه آخرین چهارشنبه سال با بر پا داشتن آتش و پریدن از روی آن و خواندن این شعر:

آتیل باتیل چارشنبه، بختیم آچیل چارشنبه

شب چهارشنبه آخر سال که نزدیک شد اشعاری در بین مردم خراسان شمالی مرسوم بود چون ؛

چئلله چیختی بهار گلدی خربزه و خیار گلدی" : “چله ‌رفت و بهار آمد،خربزه و خیار آمد"

تلنگر زنده شدن طبیعت و شادی آمدن عید نوروز را به مردم می دهد.

خله‌خله خلتمه بئ، ساوا گلیم یومورتمئ بئ" :خاله خاله کیسه عیدی من را بده، فردا می‌آیم تخم‌مرغی بده

"خله‌خله خلته گلدی،"ایچنه کولچه گلدی" : "خاله خاله کیسه عیدی آمد، عیدیم را بده، کیسه‌ای آمد کلوچه‌ای بگذار" از جمله ترانه‌هایی است که جوانان در آیین ملاقه‌زنی شب چهارشنبه‌سوری در پشت در خانه‌ها زمزمه می‌کنند که آن را آیین ملاقه زنی گویند.

آتش برافروختن چهارشنبه سوری :

در غروب شب چهار شنبه  شب هنگام بوته‌هایی را روی هم می‌گذاشتند و خورشید که به تمامی پنهان می‌شد، آن را می‌افروختند و از روی آن می پریدند.

آتش می‌توانست در بیابانها در رهگذرها و یا در پشت بام خانه افروخته و وقتی آتش شعله می‌کشید از رویش می‌پریدند و ترانه‌هایی که در همه آنها برکت، خواهش، سلامت و بارآوری و پاکیزگی بود خوانده می‌شد. از جمله :

غم گیده شادلیق گله، محنت گیده روزی گله

ساری لیغیم سن کی، قرمیزلیغون من کی

آتیل باتیل چارشنبه، بختیم آچیل چارشنبه

آللاه گلن گین (گون) لریمیزی خیرائله  سین، بختیمیزی آچسین.

آغزی شیرینلیگه چیخاق و آیدینلیق اولسون

آتش چهارشنبه‌سوری را خاموش نمی‌کردند تا خودش خاکستر شود و سپس خاکسترش را که در نظرگاه آنان مقدس بود کسی جمع کرده و بی‌آنکه پشت سرش را بنگرد برسر نخستین چهار راه می‌ریخت و در بازگشت اهل خانه که می‌پرسیدند، کیست؟

می‌گفت: "منم" - از کجا می‌آیی؟ " از عروسی"- چه آورده‌ای؟، "تندرستی".

از نظر ترکان خراسان و مسلمانان آتش نماد پاکی، از بین بردن بیماریها، زدودن سرما، بدی و پژمردگی از تن بوده است.

ساکنان محلات قدیمی و روستا نشین خراسان شمالی در این روز با پریدن از روی آتش ترانه‌هایی علاوه بر موارد فوق از قبیل "سرخی تو از من زردی من از تو" را زمزمه و اعتقاددارند که با پریدن از روی آتش بلا، درد، بیماری و نحسی از آنان تا آخرین چهارشنبه سال آینده دور می‌شود.

این اهالی همچنین با سوزاندن و دودکردن اسفند و کندر، افشاندن گلاب و موادخوشبو کننده و سوزاندن خار و خاشاک و شاخه‌های خشک درختان در آخرین چهارشنبه، شب را به خوشی می‌گذرانند.

خله خلته یا شال ‌اندازی نیز یکی دیگر از آداب چهارشنبه‌سوری بود، که پس از مراسم آتش افروزی جوانان به بام همسایگان و خویشان می‌رفتند و از روی روزنه‌ی بالای اتاق (روزنه بخاری) خلته یا شال را به درون می‌انداختند، صاحب خانه می‌بایست هدیه‌ای در خلته یا شال می‌گذاشت.

یکی از مراسم آخر چر شنبه شکستن کوزه کهنه بود. شبه چهار شنبه سوری هر چه کوزه کهنه در خانه بود، زنان و دختران و جوانان می بردند پشت بام و به کوچه پرت می کردند و می گفتند :  دردیم بلام گئده، کوزه یه، کوزه گئده، کوچه یه. یعنی : درد و بلام بره توی کوزه و بره توی کوچه

از دیگر مراسم چهارشنبه سوری فالگوش بود و آن بیشتر مخصوص کسانی بود که آرزویی داشتند، مانند دختران دم‌بخت یا زنان در آرزوی فرزند.

در خراسان شمالی هنوز بخشی از آیین های چهارشنبه‌سوری همچون بسیاری از نقاط ایران معمول است و کوچک و بزرگ در آخرین چهارشنبه سال برای دور کردن نحسی این آیین را گرامی می‌دارند.

در گذشته جوانان و نوجوانان به روشن کردن آتش و پریدن از روی آن، زمزمه ترانه‌ها، فال گرفتن، اسفند دود کردن، پخش شیرنی و تنقلات بسنده می‌کردند.

اما متاسفانه امروز به یک سنت غلط تبدیل شده که مواد محترقه و بمب‌های دست ساز جایگزین آن شده است که ممکن است آسیب های جسمی و روحی فراوانی برای خود فرد و اطرافیان داشته باشد و  شادی و خوشحالی را به غم واندوه تبدیل کند.

قصه ها و آئینی که امروزه در حال سوختن در آتش و خاکستر شدن است و سرخی صورت را در همان سرخی آتش بجا گذاشتیم و حالا همان سیلی و نگه داشتن سرخی با برخی سنت های غلط که دوست نپرسد و دشمن نگوید.