شیخ شهاب الدین سهرودی (شیخ اشراق)
شیخ شهاب الدین سهرودی (شیخ اشراق)
رضا همراز
شیخ شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک مکنی به ابوالفتح سهروردی المشتهر به شیخ اشراق مقتول به سال 581 هجری ، بدون شک یکی از فلاسفه نام آشنای جهان اسلام است که خوشبختانه آثار فاخرش بارها منتشر و هنوز هم پس از گذشت 850 سال ، فلسفه اش به نام فلسفه شیخ اشراق در دانشگاهها یا محافل فلسفی به توسط اندیشه پژوهان و دوستداران فلسفه تدریس می شود . حتی چندین ترجمه و شرح بر این فلسفه از فلاسفه تحریرگردیده است . مانند کتاب « انواریه » اثر محمد شریف نظام الدین احمد بن الهروی که خوشبختانه از کتب مطبوع می باشد .
شاعر گمنام خمسه میرزا صادق اوریادی مانشانی که خود از شعرای قرن سیزدهم هجری بود و بخشی از کتابش که یئتدی نامه بود به همت و تلاش آقای علی محمد بیانی مدیر مسئول سخت کوش ماهنامه بایرام برای نخستین مرتبه منتشر گردیده ، تا به نام شیخ اشراق می رسد از وی به نیکی یاد کرده و این چنین بیان می کند :
شیخ اشراق دان ائشیت
ائشیت بو قصه نی ای یار مشتاق کی صاحب قصه دیر اول شیخ اشراق
قاراقوش اولدو مولد اول جنابه دیل آچدی حرفه گوز آچدی کتابه
یازیرلار شهر قیدار نبی ده ظهور ائتمیش او شیخ پاکدامن
قالیب عقلیم گینه اوندان عجب ده کسیلدی باشی زندان حلب ده
عربی ، تورکونی ، هم فارسیاتی ائدیب داخل سوزون ده چوخ نکاتی
قیلیب اسرار حقّی چون عیانی وئریب جانین اولوبدور جاودانی
قالیب دیر ییرمی دن آرتیق کتابی ائدیب دیر شهره اول عالی جنابی
رضا اولسون بو گون خواننده بیزدن گتیردیم یئتدی بیتی اول عزیزدن
بو یئتدی بیتی شیخ اشراق دن سان آتام نقل ائیله میش اوز استادیندان
اقول لجارتی والدّمع جاری و لی عزم الرحیل الی الدیاری
کیمینسه مقصده قاصد دوشوبدور گرک گئتسین بونو اونا ائشیتدور
مسافر راهی ایستر مقصد ایچون دایانماز راه ده بیر مقصد ایچون
دایانسا مقصدی هرگز بولونماز قولاغینا چکین بو حرفی بیر آز
اگر صوفی ایسن صوفینی آتگیل بیر ایکی سای گیلان مقصوده چاتگیل
فقط آماجینا باخ یولا باخما ساغین هئچ یئرده ساغه سولا باخما
کیمی صوفی ، کیمی درویش ، کیمی آج گرگ یول لاردا اولسون ، اولدو یلواج .
اکثر لغاتی که اشیخ اشراق در این شعر ترکی خود به کار برده امروزه چندان کاربرد نداشته اما در آثار ادیبان ، شاعران و ...آن زمان به وفور قابل رویت هستند . مثلاً لغت یا عبارت « یلواج » را تقریباً در همان سالها در اشعار حسان العجم ، حکیم خاقانی شروانی می بینیم . خاقانی علیه الرحمه که یکی از شعرای طراز اول ادبیات بود عبارت مذکور را این چنین در شعر خود آورده :
ترک عجمی ولی دری گوی یلواج شناس و تنگری گوی
نیک می دانیم که زادگاه شیخ اشراق ، یعنی قریه سهرورد از قدیم الایام محل سکونت ترکان بوده و او به غیر از اینکه زبان مادری خود را فراگرفت به فراگیری زبان عربی که در آن عهد معمول بود همت گماشت و پس از طی مراحلی به شامات و سوریه رفت تا در تکمیل علوم سنگ تمام گذارد . او زمانی که به سوریه قدم گذاشت از شهرهایی که برای سکونت انتخاب نمود شهر حلب بود . « حلب شهریست زیبا و قدیمی و چندین قرن قبل از میلاد بنا شده و بعضی بنای آنرا در زمان ابراهیم دانسته اند و از شهرهای زیبای سوریه و عمارات آن تماماً از سنگ و غالباً سه طبقه است . هوایش سرد و آب زراعت آنجا غالباً از باران است . مردم آن چون سالها تابع دولت عثمانی بودند علاوه بر زبان عرب ، زبان ترکی نیز بخوبی میدانند و در دیانت نیز متعصب میباشند ... » (4) از انتخاب شهر حلب برای خود این موضوع استنباط می گردد که چون این اهالی این شهر ترکی را به نیکی می دانستند شاید یکی از علل سکونت همین امر باشد .
منابع ، ماخذ و توضیحات :
1-یئتدی نامه. اثر میرزا صادق اوریادی مانشانی ، تدوین و تصحیح ، علی محمّد بیانی - نشر نیکان کتاب – زنجان 1395
2- خاقانی شروانی – نکته ها از گفته ها ، تالیف برات زنجانی - نشر امیر کبیر – تهران 1394
3-انواریه – تالیف محمد شریف نظام الدین احمد بن الهروی « ترجمه و شرح حکمه الاشراق سهروردی » - متن انتقادی و مقدمه : حسین ضیائی ، به اهتمام استیم – نشر امیر کبیر ، تهران1363
4-یاد داشت های سفر بممالک عربی ، حاج سلطانحسین تابنده گنابادی « رضا علیشاه » ، چاپ اوّل 1353 – تهران ، چاپخانه حیدری