این ترک طنّاز
این ترک طنّاز
ائلچی بئی, [14.02.17 18:14]
اؤن سوز
همانطوریکه میدانیم مشرق زمین مهد تمدن بسیاری از اقوام پیشرو بوده و در شکل گیری تنوع فرهنگی در کنار یک دیگر سهم بسزایی داشته اند؛ در کتب معتبر تاریخی از سه قوم متمدن یاد شده است ابتدا ترکها؛ چینی ها و هندی تبارها. بنا به شواهدات تاریخی در میان اقوام یاد شده ملت ترک دارای تشکیلاتی اجتماعی منظم بوده در زیر چتر آیین شامانیزم از ابتدا یکتا پرست بوده؛ همواره تک خدایی را بنام (گوی تانری) را شتایش می کردند؛ در اصل قام شامان ها (پدران روحانی) مروج این آیین بوده با انفاس لاهوتی خود نیمی از ملت قدرتمند شرق را رهبری می کردند؛ در اصل خدای قام شامانها همان قدرت و نفوذ خارالعاده آنان بوده که مردم را برای اتحاد و همدلی ترغیب کرده با قدرت کلام وصف ناپذیر خود در دل مردم جای می گرفتند؛ و همچنان پدر روحانی همان قام شامان سنبل صلح و آشتی در بین طوایف مختلف ایفای نقش می کردند؛
در اصل دین شامانیزم الهام گرفته از طبیعت خشن و ناهمگون همچون زلزله باران و رعد و برق و سیل سرما و خشونت در طبیعت وحش پیرامون بوده؛ شامانها به عنوان راهبان دینی با خرد ورزی در صدد کنترل آن ناهمگونی ها بوده؛دنیا و حیات بشری را وصل به یک قدرت خارق لعاده فرا زمینی دانسته همواره برای تسخیر آن روح و قدرت نامرعی تن به ریاضاتها داده تا به نقطه وصل دست پیدا می کردند؛
ابتدا قام شامانها آدمهای فوق العاده با بنیه بوده از نظر قوای جسمانی مافوق دیگران به حساب می آمدند؛ دوم اینکه قام شامانها قدرت احضار روح داشته با عالم ارواح ارتباط معنوی پیدا می کردند؛ و نیز همچنین نوازنده گان و بخشی زبر دستی بوده و در طبابت انواع مرض ها ید طولایی پیدا می کردند؛
در آیین شامانیزم بُعد روحانی خلقت برجسته ترین نقطه وصل واصل تلقی شده همواره ارتباط با قدرت برترسر لوحه کار خود قرار میداند؛ بعدها می بینیم در زیر نفوذ همین آیین مترقی شامانیزم دین بودا ظهور کرده جهان شمول ترین افکار فلسفی معنوی را از خود ارائه می کند؛ در تاثیر دین بودائیسم زرتشت با آیین آتشین پا به عرصه می گذارد و در ادامه همان موسی با یهوه خود ظهور کرده تا اینکه زندگی بشر را متحول کرده باشند؛ شکل گیری تمدن های مختلف در زیر سایه دین خود مبحث طولانی است که از مقال ما خارج هست؛
در ادامه ی ظهور دین یهود دو باره مسیحی ظهور کرده سنگ بنای تمدن نوین اجتماعی بشر را رقم میزند؛ نهایتا دین اسلام ظهور کرده قلعه های سخره ای شاه نشین را یکی پس از دیگری بر سرشان خراب کرده، انسان از برده گی درماندگی نجات می دهد با ترویج دین اسلام می بینیم که یک خیزش اجتماعی فوق العاده قوی شکل گرفته برای مدیریت امور خود قانون مدونی بنام کتاب قرآن از طریق محمد ابن عبداله رونمایی می شود؛ پس نتیجه مطلب اینکه دین شامانیزم الهام بخش تمام ادیان توحیدی بوده در نهایت خود را در غالب دین اسلام بروز می دهد؛ در روی همین اصل بوده که ترکان با آغوش باز دین اسلام را پذیرفته برای ترویج آن همواره کوشیدند؛
همانطوریکه میدانیم نویسنده و دانشمندان ترک با الهام گرفتن از کلام قرآن آثار بی بدیلی همچون کتاب قوتاد قو بیلیک (کیمیای سعادت) اثر یوسف خاص حاجب؛ و عتبتهَ الحقایق اثر ادیب احمد و چندین رساله دیگر همچون زمخشری وغیره تدوین کرده و به دانش پژوهان علم و دین و فرهنگ عرضه داشتند؛ و در ادامه پادشاهان ترک تبار همچون سلطان محمود غزنوی و ملک شاه سلجوقی و سلطان مراد عثمانی و امیر تیمور کوره کن (داماد) و نیز قازان خان ایلخانی و سلیمان قانونی و در نهایت شاه اسماعیل صفوی برای ترویج دین اسلام همواره جافشانی کرده؛ تا اینکه این میراث گرانقدر پدرانشان را زنده نگه داشته باشند؛
در کنار پادشاهان عدالت گستر ترک وزیرانی دانشمندی همچون امیرعلیشیر نوایی بودند که در عرصه سیاست و فرهنگ زبان زد خاص عام بوده و در هر دو جهبه قلم و سیاست خوش درخشیده با خلق آثار بی بدیل ترکی همچون چهار دیوان (غرائب الصغر) (نوادرالشباب) (بدایع الواسط) (فوائدالعکبر) و موالف چندین اثر نظم و نثر دیگر همچون دیوان شعر فارسی خدمات ارزنده ای در قالب اندیشه های اسلامی از خود به یادگار گذاشته است؛ در اصل امیر علیشیر نوایی در سال 844 هجری قمری در خانواده اشرافی که پدرش (کیچیگنه) از دولتمردان دستگاه شاهرخ میرزا بوده چشم بجهان گشوده بعد از کسب علم و دانش وارد دارالخلافه شهر هرات شده، ابتداَ مهردار و بعد به عنوان وزیر اعظم سلطان حسین بایقرا 27 سال عهده دار این منسب می گردد؛ در عین صدارت خدمات ارزنده از خود بجای گذاشته در عالم شعر نوایی و یا فانی خراسانی با تاثیر گرفتن نظامی و بیدل حافظ و عطار نیشابوری خود دارای مکتب شعری بوده در اصل بنیانگذار شعر سبک هندی در ادبیات فارسی می باشد؛ به جرات می توان گفت امیر علیشیر نوایی از نظر محتوایی پدر شعر کلاسیک ترکی جغتایی محسوب شده در این عرصه رقیبی ندارد؛ عین حال که در شعر پارسی با نظامی و خمسه اش در آمیخته و با حافظ و گلگشت مصلایش همنفس شده با منطق و الطیر عطار نیشابوری بال بر پهنای قله قاف می گشاید؛
در پایان شعر فارسی از این ادیب ترک طناز خدمتان عرضه داشته و کلام سراپا نقص خود را باشعر شورانگیز عارف صافی ضمیر فانی خراسانی به پایان میبرم؛
کلبه ی خمار
حسن روی حور جنت را فلک اظهار کرد
چون رخ خوب تو دید، از کعبه استغفار کرد
وه چه کافر بود آن کز دیر مست آمد برون
بهر قیدم رشته ی تسبیح را زنار کرد
باغبان تا کرد تشبیه دهانش، غنچه را
در دلم از زخم پیکانها فزونتر کار کرد
کلک قدرت حل آن در دورهء ساغر نهاد
مشکلاتی را که در نه گنبد دوّار کرد
رندی اش بادا حلال آن کو به عشق مغبچه
خرقهء سجاده، رهن کلبهء خمار کرد
لعل جانبخشش ز مردم جان به آسانی گرفت
سخت خوانیهای من این قصه را دشوار کرد
بر سربازار حسنش، خود فروشی را گذاشت
یوسف و پیش رخش بر بندگی اقرار کرد
دوش چو میمردم زهجران صراحی خون گریست
شمع نیز از سوز دردم خود کشی بسیار کرد
مست و عاشق (فانی) از دیر مغان آمد برون
هردو ثابت شد به او، گرچه بسا انکار کرد
با احترام ، ائلچی بیک، بندر انزلی، 27/11/1395