نامهای جغرافیایی
نامهای جغرافیایی
دکتر ح. م. صدیق:
نامهای جغرافیایی، نشان از ذوق و میل انسانها به سرزمین خود دارد و در واقع عصارهی اندیشهی تعلق انسانها به سرزمین، و وطن انگاشتن آن است. برای این رمزگشایی و اتیمولوژی آنها تمسک به دانشهای دیگر نظیر زبانشناسی، باستانشناسی، علم الادیان، تاریخ، جغرافی، قومشناسی، جامعهشناسی، میتولوژی و جز آن نیز بایسته است. و در واقع نامشناسی و نامپژوهی، این دانشها را به هم نزدیک میسازد.
متاسفانه در کشور ما پژوهش در نامهای جغرافیایی به صورت رسمی و سیستمی شروع نشده است و کارهای پراکنده اغلب از سوی علاقهمندان و به صورت خودجوش انجام گرفته است. از سوی دیگر تحریف و دگرگونسازی نامهای جغرافیایی که به یک بیماری نفرتزایی تبدیل شده است، واکنشهای گوناگونی را از سوی کسانی که مایل به تسلیم به این بیماری نیستند برانگیخته است.
در کشور ما دستکاری در نامهای جغرافیایی و دگرگون سازی آنها پس از انقراض قاجاریه و برآمدن حکومت وابستهی پهلوی آغاز گردید. شرکت نفت انگلیس در ایران، انجمن لغتسازی وزارت جنگ، هیئت وزیران و دفتر مخصوص دربار شاهنشاهی در این حرکت پیشقدم و هماهنگ بودند و بعدها، یعنی از سال 1314 ش. ، نهادی با نام «فرهنگستان زبان فارسی» تاسیس کردند و این وظیفه را به عهدهی آن نهادند. این نهاد توانست مصوّبههای موازی نهادهای گوناگون فوق را در یک کانال به ظاهر علمی و ملی در هم ادغام کند و سیاست انگلیسی یکسانسازی قومی را در ایران پیش ببرد. در حالی که بحث نامهای جغرافیایی در کشورهای دیگر در جدول وظایف فرهنگستان (آکادمی) نمیگنجد.
این نهاد، دگرگونسازی نامهای جغرافیایی را به قصد رواج «فارسی سره» و دور کردن فارسی از زبان قرآن از یکسو و پنهان ساختن و گم کردن هویت تاریخی ایران عزیز و موجّه جلوه دادن مظاهر طاغوت از سوی دیگر انجام میداد. نظر کوتاهی به نمونههایی از تغییر بیرحمانهی رژیم گذشته در نامهای زیبای ایرانی مؤید این ادعاست:
سلماس ← شاهپور
انزلی ← بند پهلوی
اورمیه ← رضائیه
توفارقان ← آذر شهر
قشلاق ← گرمسار
سایین قالا ← شاهیندژ
سلطان آباد ← اراک
قرهچمن ← سیاه چمن
قیزیل اؤزن ← سفید رود
بیزووی ← ابوزید آباد
این کار را «قتل عام فرهنگی» نامیدهاند که پس از طلوع جمهوری اسلامی، بسیاری از دانشمندان ایرانی نسبت به جعل و تحریف صدها نام اصیل جغرافیایی در ایران، واکنشی که منجر به جبران مافات شود، نشان دادند.
آقای «رضا مرادی غیاثآبادی» پژوهشگر مطالعات ایرانی در جایی میگوید:
« بررسی نقشههای جغرافیایی ایران در عصر قاجاری و مقایسه آنها با نقشههای جدیدتر، نشان از یک فاجعهی بزرگ دارد: آسیمیلاسیون گستردهی فرهنگی با نگاه نژادپرستانه و آریاگرایانه و حذف بسیاری از نامهای عربی، ترکی، کردی، لری، بلوچی، گیلکی، تاتی و حتی در مواردی فارسی. این هویتزدایی و یکدستسازی فرهنگی که به دست اکثریت حاکم عصر رضاشاهی انجام شده، دارای چنان شمول گسترده و سراسری بوده که تقریباً میتوان گفت چنانچه کسی به یکی از نقشههای ایران در عصر قاجاری نگاه کند، به اندازهای با نامهای غریب اما کهن و اصیل که قربانی نامهای جدید و جعلی فارسی شدهاند، روبرو میشود که تصور میکند در حال تماشای نقشهای از یک سرزمین رمزآلود و ناشناخته و دور دست است.»[1]
اغلب اسامی جغرافیایی اکنون در میان مردم در اشکال کهن خود رایج هستند و امروزه در بسیاری از استانها در دفاتر رسمی، صورتهای اصیل و کهن آنها احیاء و نگاشته میشود و نهضت بازگشت به اصالت تاریخی رخ داده است.
البته ناگفته نگذارم که در استانهای شمالغرب، تغییر برخی از نامهای جغرافیایی حتی در دورهی قاجار ناشی از عدم اطلاع از ریشه و معنای این نامها بوده است. مثلاً نام روستای موسوم به «ان سرین» (در معنای خنکترین) در نزدیکی «کندوان» شهر اسکو را به دلیل عدم درک معنای آن، از قدیم به شکل «عَنصرود» نوشتهاند که رمزگشایی آن فقط با توجه و اعتنا به تلفظ معمرین محل امکان پذیر است.
گفته میشود که در هزارهی اول پیش از میلاد «ماننا» (Manna) ها در اراضی «موغان» تشکیل دولت دادند. همخوان /nn/ در این اسم، همان نون غنه است که در دورههای کتابت اسلامی به شکل «نک» نوشته میشد. که در آوانویسی به صورت ŋ نشان میدهیم. در کلمات ترکی مانقوت Manqut ، مانقاس Manqas ، منغول (مغول) Monqol مانگیش Manqış ، میانگا Miyaŋa که دارای نون غنه هستند، در اصل جزء اول نام maŋan یعنی maŋ مانگ هنوز بر جای مانده است. در اراضی کریمه Kırım نیز از وجود دولت قبیلهای باستانی مانقوپ Maŋup در آغاز تاریخ میلادی خبر داریم که مانند کیمرهاKimer و اسکیتİskit ها به زبان باستان سخن میگفتند. ایزیرتایİzirtay یکی از شهرهای مهم مانناها یک کلمهی آذربایجانی است که از دو جزء ایزیرİzir (= کمرهی کوه) و تایTay (سوی، طرف) تشکیل شده است.
کیمرها به عنوان پروتوتورکها از آغاز هزارهی دوم میلادی در سواحل دریای سیاه زندگی میکردند که به تدریج به سوی کوهپایههای قفقاز و شمالغرب ایران مهاجرت کرده و ساکن شدند.
اسکیت ها را هرودوت Skyt می نامد. او گوید:«Skyt های کوچکتر، در آسیا میبودند، هنگامی که در جنگ با ماساژتها مغلوب شدند، از رود ارس (Araxes) گذشتند و در جوار کیمرها جا گرفتند.» برخی نامهای جغرافیایی مأخوذ از نام اقوام کیمر هنوز در آذربایجان به جای است مانند روستاهایی با نامهایی مانند کیمرلی، گمیرلو، کمرلو، آغ کمر و جز آن، در این اراضی به نامهایی نیز در رابطه با اسم اسکیتها میتوان برخورد. مانند شقالی، سکاوا، سَکان، ساکنه و غیره.
روستای شماکی نیز بیگمان با شماک Şamak نام قبیلهای از قوم اسکیتها پیوند دارد. از قبایل و عشایر باستانی ساکن در اراضی شمالغرب کشورمان میتوان به خزرها، گروسها، ترترها، کنگرها، آرانها، پچنکها و قبچاقها اشاره کرد. همین گونه است نامهایی که با نام «هون» پیوند دارد.
نامهای جغرافیایی که دارای تکواژهای سابر، سوار، ساور، سبر و مانند آن هستند، بیگمان از نام اقوام «سابر»ها مشتق شدهاند. از کهنترین زیستگاه سابرها میتوان به صبرکند، بیلهسوار و سوارلی اشاره کرد.
به هر انجام، پژوهشهای دور از یکسونگری و عاری از پیشداوریهای غرضآلود و احیاناً غیر علمی و نیز دادن فرضیههای علمی در باب ریشهکاوی اسماء جغرافیایی سرزمین ما، جزو وظایف جدی نسل جوان معاصر است که غبار غفلت، بیاعتنایی و کژتابی را از جمال این ذخایر فرهنگی کشورمان بزدایند و به توسعهی دانش «نامشناسی» در ایران گام بردارند. البته در سالهای اخیر در زمینهی معناکاوی این نامها کتابهایی انتشار یافته است. از آن میان میتوان به کتاب «رازهای آفرینش زبان» از آقای رسول کامران (گمیچی)، «فرهنگ اسامی روستاهای آذربایجان شرقی» از آقای «صمد چایلی» و «نگاهی نو به اسامی کهن در شهرستان میانه» از آقای «دکتر فیروز سیمینفر» اشاره کرد که در هر کدام نکات جالب و نوینی از این دانش بازکاوی شده است. مثلاً آقای کامران نامهای جغرافیایی را از 16 لغت اولیهی حیات بشری مانندsu ،al ،qur ،us ، ot و جز آن دانسته و به شرح معانی همهی نامهای آمیخته با این لغات پرداخته است.