ترکی گریزی بعضی ها
تؤرک دیلینی اؤیره نین، چونکو اونلارین حاکمیتی چوخ اوزون سؤره جکدیر." (پیامبر اکرم " ص " )
ما زبان مادری ترکی خود را با شیر مادر و هوای روحبخش میهنمان گرفته ایم. وظیفه ما این است که آنرا پرورش دهیم, نو سازی کنیم و افسون گری هایش را آشکار سازیم و غبار غفلت را از آن بزداییم(پیشه وری).
ترکی گریزی بعضی ها :
زبانشناسان برای زبان مادری نقش های متعدد زیادی برشمرده اند، ولی اکثر آنها دو وظیفه اصلی برای زبان قائلند:
1. نقش ارتباطی
2. نقش هویت بخشی
حال اینکه هر دوی این وظایف مهمند چرا عده ای ترجیح می دهند تا زبان مادری ترکی خود را که به منزله عضوی از اعضای بدنشان است به دست خود از بین می برند؟
سیستم آموزشی :
بهترین روش برای از بین بردن یک زبان حذف آن از سیستم آموزشی است. از این طریق هم متکلمین به آن زبان سواد خواندن به آن زبان را نخواهند داشت و در نتیجه اثار مکتوب چندانی به آن زبان تولید نخواهد شد. هم اینکه عده ای با این دلیل که چون در مدارس زبان بیگانه ای تدریس می شود با بچه های خود با آن زبان بیگانه صحبت خواهند نمود. حتی عده ای استدلال می کنند که مثلا اگر با بچه هایمان فارسی صحبت کنیم آنها در مدرسه موفق تر خواهند بود.
دلایل روانی :
این دلایل شاید مهمتر از دلیل اول باشد. همه ما در دوران دانشجویی اضطراب تکلم به فارسی در کلاس را داشتیم. عده ای با این بهانه به بچه های خود فارسی یاد می دهند تا مثلا در کلاس یا جاهای دیگر کم نیاورند. در حقیقت این افراد به جای حل مساله، صورت مساله ( یعنی زبان ترکی ) را از زندگی کودکانشان پاک می کنند.
مورد دیگر احساس حقارت و سعی در از بین بردن این حس با صحبت کردن به یک زبان مثلا باکلاس تر است. در حقیقت این افراد سعی دارند عقده حقارت خود را به این طریق از بین برده و باکلاس تر جلوه کنند.
از دیگر دلایل روانی که منجر به انکار زبان مادری می شود تمسخر لهجه های ترکی از طرف یک عده خاص است. در صحبت هابی که با چند نفر از افرادی که به بچه های خود فارسی یاد می دادند داشتم، دلیل این کار را مورد تمسخر واقع شدن لهجه ترکی شان توسط اهالی یک شهر خاص ذکر کردند.
مانقوردها :
کلمه " مانقورد " را اولین بار " چنگیز آیتاموف " نویسنده قزاق وارد ادبیات جهان ترک نمود. وی در رمان خود که در باره جنگ ترک ها و چینی ها بود از به اسارت بردن عده ای از کودکان ترک به دست چینی ها صحبت می کند. چینی ها این کودکان را طبق فرهنگ خود تربیت کرده و حتی از لحاظ ظاهر نظیر آرایش موهای سر هم شبیه خود می سازند. از نظر فکری هم چنان آنها را تغییر می دهند که وقتی به آنها می گویند عده ای اسیر که در واقع پدران و مادران خود بودند بکشند، آنا و بی درنگ این کار را می کنند.
کلمه مانقورد از دو بخش تشکیل شده است. " مان " به معنی " عیب یا زشت " است. مثلا : بو ایش مان دیر. " قورد " هم به معنی " گرگ " است. مانقورد یعنی گرگ معیوب، یعنی کسی که هویتش را از او گرفته و استحاله کرده اند. کسی که به جای خدمت به فرهنگ و زبان خود در خدمت فرهنگ بیگانه است. حال با این توصیف مشخص است در اینجا مانقورد به کسانی اطلاق می شود که علیرغم ترک بودنشان شیفته زبان فارسی هستند. از اینکه خود را ترک بنامند خجالت می کشند. اینها دنباله روهای کسروی و نظریه زبان استعماری و ساختگی، اذری وی هستند. اصرار عجیبی دارند " آذری " را در مفهوم بکار رفته توسط کسروی بکار برند.
سخن آخر اینکه علیرغم همه این دلایل، محیط اطراف این کودکان حرف آخر را می زند. اکثر این بچه ها وقتی به مدرسه می روند و در محیط کاملا ترکی و همسالان ترک قرار می گیرند همه چیز کاملا عوض شده و مجبور به تکلم به زبان مادری شده و به اصل خود باز می گردند.