خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

رقص خنجر و ذِکرِ آن

+0 به یه ن

رقص خنجر و ذِکرِ آن

ذِکرِ خَنجَر  و رقص خنجر یک نوع نمایش هنری رایج در بین ترکمن هاست این رقص که به طور دسته‌ جمعی و با لباس ملی ترکمنی و خنجر بر کمر صورت می‌گیرد، حالتی ذکر گونه دارد و برداشتی است عارفانه از حالت و جذبه صوفیان.

پیشینهٔ اجرای مراسم رقص خنجر، به حدود سه قرن قبل از ظهور اسلام برمی‌گردد. در آن زمان مراسم رقص خنجر صرفاً به عنوان آیین نمایشی با مضمونی حماسی اجرا می‌شد. قبایل اغوز قبل از شکار و شروع نبرد با حیوانات درنده این مراسم را اجرا می‌کردند تا روحیه گرفته، در مبارزه پیروز شوند.

بنابراین عده‌ای از کارشناسان و پژوهش گران آداب و رسوم و فرهنگ قوم ترک ترکمن، این نمایش هنری را یک نوع آمادگی کامل برای رزم و مبارزه در گذشته‌های دور می‌دانند که طی آن جنگجویان و مبارزان صحرا، پیش از عزیمت به میدان نبرد، شمشیرها را به دست گرفته، با جمع شدن و چرخیدن و انجام حرکات موزون که با نعره و فریاد همراه بوده، خود را برای نبرد یا مقابله با دشمنان آماده کنند و بعد از آن روانهٔ میدان نبرد شوند. امروزه گرفتن خنجر به دست غزل‌خوان گروه، یادگار آن دوران است.

 

کاملاً روشن است که مضمون اشعار در آن دوران حماسی و در وصف شجاعت‌ها و قهرمانی‌های جنگجویان آن قبیله بوده‌است. ولی پس از ظهور اسلام این اشعار رنگ مذهبی و دینی به خود گرفت و مضمون آن به ذکر و ستایش خداوند و اولیای الهی تبدیل گشت. به طوری که خواندن غزل‌های عارفانه - که گاهی سرودهٔ شخص بخشی بود - متداول گشت.

 

فلسفه ی رقص خنجر را باید در اعتقادات قومی و فرهنگی ترکمن ها جستجو کرد که از گذشته های دور به یادگار مانده است و در واقع، نمایشی هنری، رزمی و نمایشی است. همراه با حرکاتی هماهنگ و موزون که جلوه و شکوهی خاص دارد و تماشاگر را نیز، همچون مجریان آن، در حالتی رویایی فرو می برد.

در باره ریشه ی تاریخی ذکر خنجر می توان به نکات زیر اشاره کرد:

  به رقص دراویش نقشبندیه شبیه است و مروج آن را مشرب دالی یکی از یاران و شاگردان بهاالدین محمد نقشبندی می دانند. 

  همراه با حرکات نمایشی دست و پا که یادآور شمانیسم و کارهای شمن ها است.

شمن ها برای تحت کنترل در آوردن ارواح نامرئی و نجات بیمار روحی، حرکاتی چرخشی و جهش هایی رقص گونه انجام می دادند در حالی که شمشیری آخته و آتشین بر دست داشتند. به علت شباهت این حرکات با حرکات کسانی که رقص خنجر را اجرار می کنند، شاید بتوان گفت که ذکر خنجر، صورت تحول یافته ی اعمال شمن ها در شمانیسم باشد و اینک برای تقرب به خدا محسوب می شود.

ترکمن ها بنا به شرایط محیطی، همیشه در معرض هجوم اقوام مختلف بودند. براین اساس چاره ای نداشتند جز اینکه همیشه در حالت دفاعی باشند و با آموزش فنون نظامی، خود را قوی، پرتوان و مصمم نگه دارند. رقص خنجر با نقش مایه های مذهبی سبب می شود که این روحیه در آنها تقویت شود.

 

نحوه ی اجرای مراسم ذکر خنجر:

در اجرای این هنر رزمی، نمایشی، نیایشی از لحاظ تعداد مجریان، محدودیتی وجود ندارد ولی معمولا از 5، 7، 9 و یا 11 نفر تجاوز نمی کند.

یکی از مجریان، وظیفه ی رهبری و غزل خوانی گروه را به عهده دارد. رهبر گروه و مجریان جامه ای بلند و قرمز می پوشند که جامه ی سنتی ترکمن هاست (دون) و خنجری بر کمر می بندند.

مجریان این هنر رزمی، نیایشی، نمایشی در دو ردیف و مقابل هم قرار می گیرند، آن چنان که قادر به دیدن رهبر گروه و حرکات او باشند.

وقتی گروه نمایشی در مقابل مردم قرار گرفت رهبر گروه، غزلی عارفانه را با صدایی گرم، شمرده و آهنگین می خواند، این اجرا را دؤرما غزل / غزل آغازین نام نهاده اند. در این دور، همگی مجریان، دست های خود را در حالت نیایش به سوی آسمان بلند می کنند. آنگاه در بخشی از غزل و با اشاره ی رهبر گروه از ته گلو « هووه » می گویند که در حقیقت همان « یا هو » گفتن است.

در مرحله بعد و با اشاره ی رهبر گروه، این هووه گوها با زدن یک پا بر زمین، هماهنگ با رهبر گروه، عقب و جلو می روند و به تدریج آهنگ عقب و جلو رفتن را سریع تر می کنند. این حرکات، با خشن تر کردن تن صدا همراه است. با رسیدن بازیگران به اوج هیجان روحی، رهبر گروه تشخیص می دهد که مجریان را به دور سوم هدایت کند.

 

این مرحله را اُچ دپیم / سه ضربه ی پا می نامند. در این مرحله، مجریان از حالت تقابل به حالت چرخش در می آیند و در طی سه گام به مرکز دایره می رسند، آنگاه که این حرکات چند بار تکرار شد، رهبر گروه، لفظ خنجر را بر زبان می آورد و گروه در مرکز دایره خنجر های خود را در بالای سر به هم می رسانند که نشانه ی یکی شدن همه ی قبایل و طوایف ترکمن است، یعنی رسیدن از کثرت به وحدت.

 

شعر رقص خنجر :

بخش اول

ایا دوستلار، یولداشلار، الیمدان شونقاریم اوشدی

توتای دیسم قولیم یتمز، ایکی باقیم اوزلیپ قاشدی

آمین خدا، آمین- هو، ها، هو

ترجمه بخش اول :

ای یاران! ای برادران! شاهین من پر کشید و رفت.

قادر نیستم بگیرمش، چون که دستهایم از تنم جداست.

ای خدا! ایمان آوردم به تو، ایمان آوردم به تو، هو، ها، هو

 

بخش دوم

ای کریم بو یا کریم، قادر خدا سندان مدد

بارچا لارینگ آتاسی، آدم حوّا سندان مدد

هر نه بولقای کل عالم، انبیا سندان مدد

فخر عالم، حق حبیبی، مصطفی سندن مدد

هو، ها، هو

ترجمه بخش دوم

خداوندا! تو کریمی، تو توانای رحیمی

یاری ام ده، ای آدم ابولبشر: ای حوا!

یاری ام ده، ای رسول کاینات! یاری ام ده.

ای فخر زمان، ای حبیب خدا، ای مصطفی (ص) یاری ام ده. هو، ها، هو

 

بخش سوم

ای آّلاّی ای آّلاّی ای آّلاّی ای آّلاّی

ای گوزیم سنی، ای گوزله یار- ای دیلیم سنی

ای سؤزیله یار- ای قلبیم سنی ای ایسته یار

آلاّی آلاّی آلاّی ..

ایسته یار ای آلاّی آلاّی

ایسته یار هو، ها، هو

ترجمه بخش سوم

ای خدا، ای خدا، ای خدا

چشمانم دیدار تو را می جوید، زبانم گفتار تو را می پوید

ای خدا، ای خدا، قلبم حضور تو را می طلبد.

ای خدا، ای خدا

تو را می خواهم، تو را می خواهم، هو، ها هو

منبع : نگاهی به فرهنگ مادی و معنوی ترکمن ها، گنبد دردی اعظمی راد


آچار سؤزلر : کـﯚلتـﯚر,