خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

ساکاها، ماساگیت ها و ملکه توماریس

+0 به یه ن

 

ساکاها، ماساگیت ها و ملکه توماریس :

جواهرلعل نهرو در صفحه ۳۷۱جلد اول کتاب خویش » نگاهی به تاریخ جهان « ترجمه محمود تفضلی در بار ه هویت سکاها نوشته ای بدین ترتیب دارد :

سکاها یکی ازقبایل ترک بودند. به وسیله یک قبیله و ا یل بزرگ دیگرکه کوشان ها نام داشتند از سرزمین خودشان رانده شدند

……

بر اساس اظهارات ابو ریحان البیرونی، ترکان به مدت شصت نسل در کابل حکومت داشتند. با وجود اینکه حکومت کنندگان، بدون استثناء ترک بودند، اما نباید تصور کرد که هم ه آن ها به یک فامیل واحد تعلق داشته باشند. احتمال میرود که قبایل مختلف ترک چون سکاها، یوچی ها و دراری ها، یکی پس از دیگری به قدرت رسیده باشند

…………

شرق شناس یهودی الاصل هنگری موسوم به » آرمینوس وامبری « مسلط به لسان های هنگری و لاتین و فرانسوی و جرمنی و انگلیسی و سکاندیناوی و روسی و صربی و سلواکی و ترکی و فارسی در صفحه ( ۱۱) کتاب خویش به نام » تاریخ بخارا... « به زبان انگلیسی در بار ه تشکیل امپراطوری تورکان به جای یونانی ها در باختر می نویسد :

تورکان درسد ه دوم قبل ازمیلاد برجای مخروبه های پادشاهی یونانی – باختری، امپراطوری ایجاد نمودند که تا اواسط سد ه ششم میلادی دوام یافت. جهت تأیید و تثبیت این مطلب افزون بر نام بلخ که بدون شک تورکی است و از کلمه بلیخ یا بلیق به مفهوم شهر اخذ شده است، نام های شاهان حک شده در سکه های بلخ را نیزمی توان به عنوان مدرک ارائه نمود.

ثبوت دیگر مبنی بر وجود تورکان در جنوب دریای آمو همانا نوشته های جغرافیه نویسان عربی است که ایشان از ساکن بودن قوم خلج طایفه ای از تورک در نواحی هلمند خبر داده اند. آن ها احتمالاً بقایای سکاها می باشند که نام سکاستان یا سجستان و نام امروزی سیستان از نام آن ها مشتق شده است .

 )Armin Vambery. History of Hokhara from the earliest period down to the present. P(

………….

فیلیپ سمیت نویسند ه » تاریخ جهان « در صفحه ( ۱۲۱) کتاب دیگرش بنام  » تاریخ کهن شرق « سکاها را از نژاد تورک مخلوط با مغول دانسته و می گوید :

که آن ها در مناطق میان استرآباد و بلخ ساکن بودند. تورکمن ها و ازبک های امروزی بقایای آن ها می باشند.

Philip Smith; The ancient history of the east

………….

لیئون دوید بارنت « پوفیسر زبان سانسکریت و خاور شناس انگلیسی در باره سکاها و کوشان ها و قومیت ایشان چنین می نگارد :

درعصر( ۱۷۱- ۱۶۱ ) قبل از میلاد سکاهای تورک نژاد درطرف شمال سیحون ساکن بودند. در نتیجه فشار قبیله دیگری از تورک بنام یوچی یا کوشان ها به استقامت جنوب رانده شدند. کنیشکا رئیس کوشان قبیله یوچی یا تخاری در شمال هند بنیاد پادشاهی را گذاشت که ساحه نفوذش در شرق تا بنارس در جنوب تا سیند گسترده بود.

……………..

- در صفحه ۱۱۰۷ » فرهنگ جغرافیای یونان و روم « داکتر ویلیام سمیت، اسکیت های مورد بحث هرودوت متعلق به فامیل بزرگ تورک دانسته شده است. هم چنین درین صفحه بیان گردیده که تاریخ هون های قرن چهارم میلادی ادامه تاریخ اسکیت های قرن چهارم قبل از میلاد می باشد و هون های آتیلا را نه فقط بنام اسکیت بلکه به طور مشخص رویال اسکیت یاد می کردند.

 )A Dictionary of Greek and Roman Geography : Abacaenum-Hytanis edited by Sir William Smith (

………….

همین مطلب را داکتر رابرت گوردون لاثام در صفحه ۲۳۷ کتاب خویش بنام  » روس ها و تورکان «، سابقه تاریخی ترکان در اروپا و هم خونی و هم نژادی آوارها و هون ها با اسکیت های هرودوت را مورد بررسی قرار داده چنین بیان می نماید :

آوار ها و هون ها و اسکیت های زمان هرودوت نه تنها عضو خاندان بزرگ تورک می باشند، بلکه تاریخ آن ها در سرزمین اسکیت های اروپایی دنباله اسکیت های زمان پدر تاریخ تا سد ه چهارم دلیل مستحکم برای اقناع نویسنده گان عصرحاضر می باشد.

در صفحه ۱۱۱ کتاب دیگر داکتر لاثام بنام » آسیای شرقی و شمالی « نیز اسکیت های هرودوت عضو دودمان بزرگ ترک معرفی ګردیده است

…………..

اقای هاورد یکی از نویسندگان برجسته و صاحب نطر در باره تاریخ مردم آسیای شمالی معتقد است که ماساگت و سکا مترادف هم اند. ماساگت های تبتی اسلاف هندو - سیت می باشند که به نفوذ یونانی ها خاتمه دادند. او می گوید که سکاها آریایی نبوده، بلکه تارتار های تورانی می باشند.

 )James Bonwick; Who are the English? P (

…………..

از » تورکون قیزیل کتابی « ترجمه فارسی بخش دوم :

امپراطوری ساکا یا اسکیت ( scythia )-  قبل از هون های آسیا، با وجود اختلاف نظر در بین تاریخ شناسان، به احتمال خیلی زیاد یک امپراطوری تورک بوده است. روش جنگی ساکاها تیراندازی بر روی اسب بوده است و شاه ایران کوروش هخامنشی به دست » تومروس « ملکه ماساژت ها که شاخه ای از ساکا ها بوده اند، کشته شده است.

…………..

آنا تومروس (ANA TÜMRÜS)

ملکه تومریس سکایی اولین خاقان  مقتدر زن در قرن هفتم قبل از میلاد است. او با امپراتوری هخامنشی به جنگی نابرابر پرداخت." تومریس " یونانی شده لفظ " دَمیر " (آهن) ترکی است.

او نوه افراسیاب (آلپ ارتونقا) سکایی بود که برخلاف پدر بزرگش متمایل به دفاع بود و روحیه ی تهاجمی نداشت. اما کورش هخامنشی آنرا بعنوان یک نقطه ضعف تلقی کرد و بی درنگ به سرزمین سکائیان تاخت.

سکائیان با عقب نشینی تنها زمین های سوخته را پشت سرشان باقی می گذاشتند و درصدد فرصت مناسب برای حمله بودند. سرانجام سپاه کورش خسته و درمانده شد و کورش پیشنهاد کرد که در صورت ازدواج با او از حمله به سکائیان خودداری خواهد کرد. اما ملکه تومریس نوه افراسیاب آنرا حیله جنگی دشمن دانسته و از ازدواج خودداری کرد.

کورش از رد پیشنهاد او با تومریس خمشگین شد . این بار با لشکری آزموده و سگان شکاری برای بو کشیدن و تعقیب دشمن به میدان آمد. ملکه سکائیان حالت تدافعی گرفت و در یک مکان مناسب منتظر سپاه کورش ماند.

هر دو سپاه در چند کیلومتری یک دیگر اردو زدند. اما کورش پیشدستی کرد و وسط دو سپاه یک چادر سور و سات و عیش و نوش زد.

پسر تومریس از شبانه به چادر تاخت و آنرا به یغما برد و به خوشگذارانی پرداخت، اما از حلیه دشمن غافل شد و سربازان پارسی با یک حمله او و محافظان را به قتل رساندند.

ملکه تومریس از مرگ فرزند بسیار آشفته و نالان شد و با خود قسم خورد که " قسم به خورشید که تو ای کورش، فرزند مرا با شراب و ناجوانمردی کشتی و من تو را در خون غرق خواهم کرد.

دیگر او سپاه پارسی از تیراندازان ماهر سکایی شکست سنگینی خورد و دچار تلفات جانی زیادی شد که کورش هخامنشی نیز در میان کشتگان افتاده بود.

ملکه تومریس سر کورش هخامنشی را در یک خیک پر از خون انداخت و گفت : در زندگی از خون ریختن سیر نشدی، اما حلا من تو را از خون سیراب می کنم.

ماجرای بریدن سرکوروش (پادشاه پارسیان)به دستور آنا تومروس (ملکه آزربایجان):

به نقل از « هرودوت » تاریخ نگار یونانی است : از جمله ملت هائی که از کوروش هخامنش به بدی یاد می کنند سُکاها می باشند که یکی از اقوام تورکان قدیم بوده و در تحت حاکمیت کوروش قرار نگرفته اند. ملکه سُکاها بنام تومروس بائیم (بیگم = خانم)، در نامه ای که به منظور پیشگیری از جنگ، به کوروش فرستاده است می گوید : ای ملک، به تو نصیحت می کنم که دست از این کار برداری، زیرا معلوم نیست که به نتیجه مطلوب دست یابی، به فرمانروائی بر قوم خود خرسند باش و بگذار بر سرزمین خود سلطنت کنم. افسوس که به سخنم گوش فرا نخواهی داد، زیرا آنچه که کمتر به …

کوروش پس از فتح بابل، بر آن شد، ماساژت (آزربایجان) را نیز مغلوب کند، ماساژت ها از شمال شرق تا غرب ایران و در کرانه رود آراز (آراکس یا ارس) در همسایگی قوم ایسه دونر زندگی می کردند. ماساژت ها بسیار ماجراجو بودند. حمله به ماساژت ها زمانی صورت گرفت که پادشاه ماساژت ها فوت کرده بود و همسر او که زنی به نام مومیریس (تومروس ) بود بر آنها حکومت می کرد.

کوروش هخامنش فرستاده ای را نزد ملکه فرستاد و از او خواستگاری کرد . تومروس می دانست که کوروش از او خواستگاری نکرده است، بلکه می خواهد سرزمین آزربایجان را تصاحب کند، به کوروش پاسخ منفی داد. وقتی درخواست کوروش توسط تومروس پذیرفته نشد، علیه ماساژت ها لشکر کشی کرد. تومروس برای کوروش پیغام فرستاد که به سرزمین خود باز گردد و فکر خام حمله به سرزمین آنها را از سر خود بیرون کند. ولی کوروش پس از مذاکره با قوم خودبه این نتیجه رسید که برای جنگ در سرزمین ماساژت ها یعنی سرزمین تومروس با آنان روبرو شود. در جنگی که صورت گرفت پسر تومروس را اسیر کردند، تومرس از کوروش درخواست کرد که به صورت مسالت آمیز پسرش را آزاد کند ولی او پسرش کشت. لذا تومروس پس از آن، نیروهای جنگجوی آزربایجانی را گرد آورد و به مقابله با کوروش فرستاد. دراین کشتار، ابتدا طرفین از دور، با تیر و کمان بایکدیگر به نبرد پرداختند تاکاملا به یکدیگر نزدیک شوند.

وقتیکه طرفین زمان درازی با یکدیگر جنگیدند، بیشتر نیروهای کوروش فرار اختیار کردند، در پایان این جنگ ماساژت ها (آزربایجانی ها) پیروز شدند. بخش عظیمی از سپاه کوروش نابود شد و در حین این جنگ کوروش نیز پس از ۲۹ سال سلطنت کشته شد. تومروس مَشکی را پر از خون انسانها کرد و از میان اجساد کشته شدگان، جسد کوروش را یافت و دستور داد تشتی را پر از خون کرده و سر کوروش را در این تشت بیاندازند و با لحنی سرزنش آمیز چنین گفت : تو پسرم را از من گرفتی، من هنوز زنده ام و بر تو پیروز شدم. « در زندگی از خون خوردن سیر نشدی اکنون از خون خود بنوش تا سیر شوی» به روایتی نام تبریز ( تیمریس، تیبریز، تبریز ) از نام این ملکه تورک گرفته شده است.

مرجع : رفرانس Herodotus Book One (205)-(214)

منبع :
برگرفته از سایت بابیر کولتورو

آچار سؤزلر : بیلیملار,