خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

تـورکـان گـم شـده

+0 به یه ن

تـورکـان گـم شـده

     نوشتۀ : علی زاده چُوک شاری

    راجع به تورکان کهن نمی توان به تاریخ افغانستان و ایران اکتفا کرد.نام، حضور و تاریخ این تبار بزرگ بشری دیرینه سال رامی توان در لابلای تاریخ آسیای غربی، آسیای میانه و سرزمین هایی که در میانه ای این دو قطب اخذ موقعیت نموده اند جستجو نمود و از اقوام پارینه سال که دارای زبان التصاقی بوده اند و نخستین تمدن را در یک نقطه خاصی از کره زمین در یک برهۀ از زمان تاسیس نموده اند خبر گرفت. مقتضی می دانیم در این ارتباط با این موضوع سراغ بانیان کهن ترین مدنیت تاریخ را گرفته از اقوام سومئر و ایلام سخنی هر چند کوتاه به میان آریم :

    نخست سومریان :

    سومریان در تاریخ نا معلوم در نواحی جنوبی عراق کنونی ( بین النهرین ) و قسمت های غرب خلیج فارس از جمله در بابل مستقر گشته و تمدن پیشرفته ای را پدید آورده بودند. به نظر پژوهش گران باستان سومریان در 4500 سال ق م تمدن درخشان بشری را در نواحی مذکور تاسیس نمودند و شهر هایی چون اور، اوروک، ایریخ، نیپ پور، کیش, لاکاش, لرسا و ....... که مراکز مهم تمدن بشری آن روز بوده اند را بوجود آورده اند. [1]

    قراری که به تحقیق رسیده مس در خاک های شرقی بار اول در حوزه اکسوس (آنو نزدیک مرو) و نواحی قفقاز در حدود 6000 ق م به مشاهده رسیده و از اینجا در حوالی 5500 ق م در عیلام در حدود 5000 ق م در مصر و 4000 ق م در اراضی سواحل خزر و خلیچ فارس به میان آمده است. و بعضی ها به این عقیده اند که فلزات با سومئری ها از حوزه اکسوس به نقاط غربی نشر گردیده است. [2]

    در اثر مقایسه و مطالعات طولانی علمای بزرگ غرب قایل شده اند که دوره 4-5 هزار سال ق م یک مدنیت بزرگ از وادی نیل و سواحل بحر سفید گرفته تا حوزه های سند و گنگا انبساط داشت که در اساس عمومی با هم مشترک اند و در اختصاصات محلی هر نقطه طبعا نظر به موقعیت خود پاره ای ممیزات جداگانه داشت. [3]

مرحوم احمد علی کهزاد بر اساس شرایط مختنق سیاسی, اجتماعی توضیح لازم را درین باره نتوانسته بدهد. ولی دکتر حبیب الله آیت اللهی معتقد است که در گذشته های دیرین ساکنان فلات ایران را مردمی تشکیل می دادند که در اصطلاح «آسیائی ها »بوده اند. کهن ترین نام برجای مانده در تاریخ و تاریخ اساطیری – حماسی ایران دونام : « کاسی ها » در غرب و « سکاها » در شرق فلات ایران است. [4]

    احمد خلیل الله مقدم در این مورد آورده است : « چند سال پیش در بغاز آسیای صغیر نزدیک « انکارا » (انقره) پایتخت ترکیه یک لوحه سنگی کشف شد که به خط میخی و متعلق به کتیبه ای بود از تیره آریایی نژاد که نزدیک (1400 ق م) می زیسته اند. همانطور که دیده شده این گروه های گسترده و سازمان یافته با بومیان فلات ایران : سغدی ها، سکاها ، باختریان و... درآمیخته و تیره ای بزرگ ایران را بنیاد نهادند.» [5]

    دکتر محمد جواد مشکور استاد دانشگاه تهران نوشته است : در حدود چهار یا پنج هزار سال پیش مدنیت بزرگی از درهٔ نیل و سواحل دریای مدیترانه تا حوزه های رود سند و گنگ در شبه قارهٔ هند گسترش داشته و مردم این حوزه ای وسیع در اصول تمدن با یکدیگر در ارتباط بودند، اقوام این حوزه ها را نژاد « آسیانی » (Asianig) می دانند، این اصطلاح با واژهً  « آزیاتیک » : ((Asiatig که به معنای آسیا است فرق دارد. آسیانی به اصطلاح باستان شناسی به نژاد از بشر اطلاق می شود که نه به دسته ی « سامی » تعلق دارد و نه به دسته ی « هند و اروپایی »، اقوام اورارتوها، عیلامی ها، میتانی ها و سکاها ازین نژاد به شمار می روند». [6]

    خواننده ای محترم دقیقاَ می دانید که آریایی ها در فلات ایران در 1500 تا 2500 ق م آمده اند و قبل از آن اقوامی دراین نواحی زندگی می کردند، که نام « آسیانی » داشتند و زبان التصاقی - آسیانی : مردمی اند که به دو تبار معروف بشری سامی ها و آریایی ها متعلق و مرتبط نمی باشند، در صورتیکه آریایی ها ( هندو اروپایی ها) و سامی ها استثنأ شوند جز اقوام یافثی که همان ترکان (تورانیان) درین سر زمین های وسیع باقی نمی مانند. بنأ اقوام تورک تبار (تورانیان) در نو احی متذکره از قدیمترین تبار بشری است که می زیسته اند.

    «این قوم نیای تورکان بوده و دارای منشأ مشترک با آنان می باشند» [7] که به سمت غر ب در ازمنه قبل از تاریخ به آسیای غربی رفته اند.

    « مطالعات مربوط به تاریخ طبیعی انسان، درباره استخوان های انسان از قدیم ترین سکنه ی واحه های مذکور ( واحه های فلات ایران) وجود نژاد کاملاَ متجانسی را نشان نمی دهد، و تا آنجا که اطلاع داریم حتی نمی توانیم بگوییم که دو صورت مختلف انسان مستطیل الراس که در این نقاط دیده می شود متعاقب یکدیگر بوده اند. یا به عکس دو شاخه از دستۀ واحد که بنام بحرالرومی معروف است می باشند. گروه اخیر در عهد ما قبل تاریخ در سراسر آسیای غربی از بحر الروم تا ترکستان روس و دره ای سند پراکنده بوده است. عمومأ این دو شکل را به نام « آسیانی » می خوانند، و آن اصطلاحی است ناشی از جنبۀ منفی، بدین معنی که در صدد تشریح بیشتری بوده اند، این نژاد را قفقازی یا خزری و یا یافثی نامیده اند.» [8]

    واژه های قفقازی و خزر در عبارات فوق دارای معنای روشنی هستند. در مورد کلمه « یافث » محمود کاشغری در دیوان لغات التورک به هنگام بحث از منشأ تورکان می نویسد: «ا لترک فی الاصل عشرون قبیلة تعتزون کلهم الی ترک بن یافث بن نوح صلوات الله علیه [9] تورکان در اصل بیست طایفه بودند که همگی از نسل تورک پسر یافث ابن نوح پیامبر (ع) بوجود آمدند. - اکادمیسن « ن، یا، مار » نیز این نظریه را تأیید می نماید.» [10]

    R  گیرشمن دربحث از منشأ اقوام التصاقی زبان چنین می نویسد : « بنظر می رسد که فرهنگ مذکور (آسیانیک) از نواحی مجاور سیحون و جیحون، ترکستان روس یاشاید از نواحی دورتر، قلب آسیای مرکزی، آمده باشند.» [11]  درین صورت است که شاد روان کهزاد نوشته است : « موضوع اصلیت سومئری ها یکی از مسایل خیلی پر پیچ تاریخی است و معلوم نمی شود که آیا بومیان خود کلده هستند یا قوم مهاجم و فاتح. بعضی هاکه  رنه گروسه فرانسوی هم درآن جمله می باشد، براساس یک نظریه قدیم اصل ایشان را از حوزۀ اکسوس و ترکستان می دانند» [12]

    تورکستانی بودن معنای واقعی اش تورک بودن است، این تورکان ماجراجو و فاتح، تمدن تورکستانی خود را تا آسیای غربی همراه بردند، پس از استقرار در آن سرزمین (بین النهرین ) تمدن خویش را بسط و توسعه دادند.

    سومریان و اختراع خط

    سومریان مردم تمدن ساز بودند، خط را آنها اختراع کردند، در زمانیکه خط ظهور یافت، سومر به هیچ وجه کشور تک افتاده نبود، بلکه از هر سو کشور خود را گسترش می داد. بوسیلۀ تجارت با همسایگان خویش در خاور و باختر ارتباط بیشتر پیدا می کرد. درست به همین علت بود که اختراع خط اصالتاَ جنبه سوداگری داشت به منظور های تجارتی و اقتصادی اختیار شده بود. آن اختراع با یست الزاماَ مورد توجه کشور های بیگانه که با سومئر ارتباط  تجارتی داشتند قرار گیرد. خصوصاَ که به تقلید « خط هیجایی » سومئر که یقیناَ از جهاتی بسیار بازبان های گوناگون شان ناسازگار بود اکتفا کنند، بلکه آنان کوشیدند و به نتیجه هم رسیدند، تاپی ببرند براینکه هر تصویری نقش شده برای نشان دادن یک شی می توانست به پیروی از اصل نو ظهور و « هیجا » بندی صوتی نمایشگر صوت آن شی باشد.» [13]

    دراین باره در تاریخچه ی همکاری حوزه و دانشگاه ایران چنین آمده است : « اولین تمدن شناخته شده بشری در هزارۀ چهارم ق . م  توسط سومری ها در بین النهرین به وجود آمد. بسیاری از صاحب نظران فعلی معتقد اند که سومر ها در ابتدا موحد بودند و بسیاری از اسناد باستانی به وضوح بیانگر اعتقاد آن ها به خدای واحد است. چند خدایی و شرک بعداَ در میان آن ها رواج یافته است. این امر با برداشت های رایج که توحید را محصول نظام پیشرفتۀ اجتماعی می داند مغایر است. به نظر می رسد انحراف از توحید به شرک در دوران شگوفایی این تمدن صورت گرفته باشد که بیانگر تحولات فکری اجتماعی عمیقی است. احتمالاَ اندیشه های دینی و اجتماعی آنان پس از تحول التقاطی از دو نوع اندیشۀ دینی باشد.

    در مورد توجه سومریان به اهمیت تعلیم و تربیت علاوه بر اختراع خط، نظام سیاسی- دینی نیز می تواند به عنوان مؤیدی دیگر ذکر شود. اصولاَ اعتقاد به دولت های دینی در میان سومریان رواج زیادی داشت. روحانیت به عنوان اقتدار بر تر از یک مرکز واحد، یعنی شهر مقدس « نیپ پور » بر سراسر حکم می راند. تمامی شهر ها با وجود اختلافات فراوان و فرمانروایان نظامی متنازع  توسط مذهب متحد می شوند حتا هنگامی که پادشاهان نظامی به جای دولت، روحانیون سر کار آمدند، مشروعیت آنان ناشی از ارتباط با خدایان و انجام شعایر و مراسم دینی بود.» [14]

    تمدن سومری مولود آب و خاک است. این دو عنصر برای کسانی که از ارتفاعات ترکستان آمده و در بین النهرین سکونت گزیده بودند بهترین وسیلۀ کشاورزی بود. از گل خانه ها بر آوردند و ظروف سفالین ساختند، برای نوشتن لوحه های ِگلی ساختند. بس اگر سومریان معتقد بودند که آدمی از ِگل آفریده شده تعجبی نخواهد داشت. هنوز هم این باور رواج خود را از دست نداده است.» [15]

    قابل ذکر است که این دانشمندان که تاریخچۀ جامعه شناسی را تدوین کرده اند، سومری ها را ترکستانی می دانند، مقتضی است به زبان سومریان اجمالاَ پرداخته شود : زبان سومریان به زبان تورانی اورال و آلتای نزدیک است.»  [16]  مردمان اورال و آلتای از نژاد زرد پوست اند. مانند « مغول ها »، « تاتار ها »، « فین ها » و « ساموید ها » [17]

    این نکته ذهن انسان را به خود مشغول می کند که چگونه و تحت چه شرایطی سومری های ترکستانی موطن مألوف خویش را ترک گفته به سمت و سویی ناکجا آباد به منظور رسیدن به زندگی بهتر، مرارت ها و رنج های آواره گی را تحمل نموده در بین النهرین رسیدند. و در سومر توطن نمودند. رمز و راز این مسله را تلوأ از دکتر هدایتی بدست می آوریم.

    قاره آسیا

    داکتر هدایتی پای بررسی های حوادث و رویدا د های تاریخ احتماعی قارۀ آسیا را از منظر زمانی به ماقبل تاریخ کشانده چنین نوشته است : « دردوران ماقبل تاریخ در سراسر جهان احتیاج به نقل و انتقالات و تغیر مکان محسوس بود. در همان زمانه ها قاره آسیا یکی از مهمترین مراکز نقل و انتقالات و مهاجرت های بشری به شمار می رفت. نواحی مرتفع شرقی و غربی آسیا برای پیشرفت زراعت مساعد نبود این مهاجرت ها را تسریع و تشدید می کرد، نباید فراموش کرد که توسعۀ نژادها و اقوام بیشتر تابع آب و هوا و تغییرات جوی در آن زمانه های مختلف بوده است.

    دوران یخبندان موجب یک سلسله نقل و انتقالات بشری گردید که متناوباً شدت و ضعف می یافت. دوران ماقبل تاریخ در مهاجرت ها که در قارۀ آسیا رخ داد قبل از همه « سومئری ها »، « سامی ها » و « مغول ها » به مهاجرت بزرگ دست زدند. حوزۀ « فرات » و « دجله » مرکز قدیمی ترین تمدن های جهان، به صورت شاهراه ی مهاجرت بشری درآمد.» [18)

از سه قوم یاد شده، سامی ها و مغول ها اقوام معروف و جایگاه آنها مشخص است. سومئری ها یک قوم قدیمی اند که رنه گروسه فرانسوی آنان را از سواحل آمو و ترکستان (آسیای میانه) دانسته است.»  [19] مرحوم سیرت تالقانی که در بارۀ تاریخ این سرزمین یک چهرۀ ممتاز زمان بود، او سومئری ها را از «  سمرقند » (سمرکند) می دانست.

    در مجلۀ فلق جستاری در معارف اسلامی به نقل از ایشان آمده است : « بنظر میرسد که اقوام سومئری در هزاره ششم ق.م (هشت هزار سال قبل از امروز) نخستین سکونت گاه شان « سمرقند » امروزی باشد.

سمرقند از دو کلمه ترکیب شده است. جزء اول " سمر " به معنای قوم و جزء ثانی که عبارت از « قند » باشد معرب " کند " است که در زبان دری باستان به معنای مکان، جایگاه، مرکز بود و باش، و در یک کلمه به معنای شهر است.» [20] از این فراز این مطلب مستفاد می شود که این جامعۀ  بشری پیش از اینکه هجرت اختیار کنند از قبایل معروفتر تورکان آسیای میانه بوده اند که پس از مهاجرت ایشان تا کنون سرزمین مسکونۀ آبایی شان بنام آنها سمرقند یاد می گردد، سمرقند یادگار دیرینۀ این مردم می باشد. به این معنا که خود شان رفتند و نام شان بر مرکز بود و باش شان تا ابد باقی مانده است، لذا سزاوار است که آنان را یکی از قبایل تورکان گم شده بخوانیم.  ......

    منابع :

 [1]  پروفیسور دوکتور محمد تقی زهتابی، تاریخ تورکان ایران، ترجمه علی احمد یان سرای ، نشر اختر چاپ نهم  تبریز ایران 1391 صفحه  30

 [2] کهزاد، تاریخ افغانستان جلد 1 صفحه 6 چاپ دوم 1384 بنگاه نشراتی میوند کابل

 [3] مأ خذ قبلی صفحه 7

 [4] حبیب الله ایة اللهی، کتاب ایران تاریخ هنر چاپ 1380 -  انتشارات بین المللی «الهدا» تهران صفحه 8

 [5] خلیل الله مقدم، تاریخ مستند ایران چاپ 1380 انتشارات جمالی پور- تهران صفحه 614

[6] دوکتور محمد جواد مشکور، نامۀ باستان چاپ 1378 ناشر : پژوهشگاه علوم انسانی و فرهن

[7]  دکتر محمد تقی زهتابی، تاریخ دیرین ترکان ایران، ترجمه احمدیان سرای نشر اختر چاپ نهم 1391 تبریز -  ایران

[8]   R  گریشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمۀ محمد معین چاپ نهم 1372 ناشر : شرکت انتشارات علمی و فرهنگی تهران  صفحه 29

[9]  دیوان لغات الترک چاپ انقره 1941 صفحه 20 ترجمه دکتر سید محمد دبیر سیاقی، انتشارات پژوهشگاه علام انسانی ، مطالعات فرهنگی تهران 1375 صفحه 450

[10] دکتر محمد تقی زهتابی، تاریخ دیرین ایران ص 59 چاپ نهم 1391 نشر اختر تبریز ایران

[11]  آر گریشمن ، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین چاپ نهم 1372 انتشارات علمی و فرهنگی – تهران ص 29و 30

[12] کهزاد، تاریخ افغانستان ص 223 چاپ دوم انتشارات میوند

[13] کلاریس، خاور نزدیک باستان، ترجمۀ بهرام عسکری چاپ اول 1383 چاچ ققنوس تهران ص 57

[14] جمعی از دانشمندان، تاریخچه جامعه شناسی ، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه چاپ اول 1373 انتشارات موسسۀ «سمت» تهران 

 [15] حذالفاخوری، خلیل الجر، تاریخ فلسفه در جهان، ترجمه عبدالمحمد آیتی چاپ چهارم 1373 – ازانتشارات علمی و فرهنگی ص16 تهران

[16] تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه

 [17]  همان

 [18]  دکتر هادی هدایتی، کوروش کبیر ، چاپ آذر ماه 1335 چاپ دانشگاه تهران ص29

[19] رنه گروسه ، تاریخ آسیا، پاریس 1921، احمد علی کهزاد، تاریخ افغانستان ج اول ص 336

[20] فلق جستاری در معارف اسلامی، شماره اول سال اول ص 30


آچار سؤزلر : بیلیملار,