خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

نگاهی نو به ادبیات مردمی ترکان

+0 به یه ن
نگاهی نو به ادبیات مردمی ترکان

    حسین مسلمی  (گلپایگان / قیش1377)

    به طور کلی ادبیات را می توان به دو شاخه تقسیم کرد: ادبیات مکتوب یا کلاسیک و ادبیات مردمی (عامیانه) یا فولکلور. ادبیات کلاسیک، حاصل ذوق افراد تحصیل کرده‌ای است که با سرودن شعر، نوشتن رمان یا کتابت حول محوریت موضوعی که بدان فرهیخته بوده اند، ظهور کرده است و ادبیات مردمی، هنر، ذوق و استعداد خلاق توده های محروم و بی نصیبی را نشان می دهد که گاهی مرزهای ادعایی تحصیل کردگان را نیز در استفاده های بجا و هنرمندانه از جادوی ادبیات در می نوردند.

ادبیات کلاسیک ماندگاری خود را در نوشتن جسته است و شاید اگر نوشتن نبود ما هرگز، بسیاری از شاهکارهای ادبیات جهان را به عنوان میراثی گرانبها از خرد متعالی بشر، در گنجینه علوم، ادبیات و هنر نداشتیم. برعکس، ادبیات مردمی ماندگاری خود را به برکت نزدیکی غیر قابل انکارش با آلام و آرزوهای عامه مردم و از دل مردم سخن گفتن، به مصداق جانا سخن از زبان ما می گویی، در قلوب مردم جسته و به شفاهی ماندن بسنده کرده است. با این حال ادبیات مردمی ترک، در حافظه تاریخی این میدان شاید بی‌ رقیب‌ترین باشد.

    ادبیات مردمی یا شفاهی ترک، چون ادبیات سایر ملل و اقوام متقدم بر ادبیات کلاسیک است؛ اما از قرن پانزدهم میلادی با مکتوب شدن " کتاب دده قورقود " است که دنیا با این شاخه از ادبیات ترک آشنا می شود. به عقیده محققان(2)، پدید آورندگان این ادبیات بر اساس سنت های قومی، اوزانها بوده اند. اوزانها خنیاگرانی مردمی بودند که خلق ترک را با موسیقی، شعر، هنرپیشگی و نقالی سرگرم می کرده اند. « دده قورقود » نام ماندگار یکی از همین اوزانهاست که داستان هایش توسط اوزان دیگری سال ها بعد یعنی در قرن پانزده میلادی نوشته شده است.(3) به تدریج در حدود قرن نهم هجری آشیق جای اوزان را می گیرد.

آشیق ها در اعتقاد عوام، کسانی بودند که استعداد شاعری را در عالم رویا از یک پیر یا ولی دریافت کرده بودند و در پرتو کرامت و توجه آنها، طبع موزون یافته، بند از زبانشان گشوده شده و شعر بر زبانشان جاری گشته بود.(4) آشیق ها شعر هایشان را نمی نوشته اند، بلکه در مناسبت های مختلف، بدیهه سرایی کرده و سروده هایشان را با ساز و آواز همراهی می کرده اند. به همین دلیل شعر آشیقی و موسیقی از همدیگر جدایی ناپذیر گشته اند و با گذر زمان، از نظر فرم و محتوا دستخوش تغییرات شده و به آمال و آرزوهای خلقی که حافظ این شعرها در سینه هایشان بوده اند آغشته شده اند.(5 )

شاهکار بعدی این ادبیات " کوراوغلو " است. استاد رحیم رئیس نیا در کتاب با ارزش " کوراوغلو در افسانه و تاریخ " به خوبی از عهده بیان تمامی نکات در این مورد بر آمده اند. فقط دو نقل قول را از همین کتاب صفحه 144 در توصیف کوراوغلو بیان می کنم:یکی از زبان آراکل تبریزی مورخ ارمنی که می گوید : " این همان کوراوغلوست که نغمه های بیشماری را که امروزه آشیق ها می خوانند او سروده است..." و دیگری از زبان اولیا چلبی(1618-1682م) است از سیاحت نامه اش ، زمانی که در سال 1658م همراه سلطان مراد چهارم بوده که برای تنبیه جنبش های دهقانی موسوم به جلالی ها  در کنار دریاچه ایزنیق اردو زده بوده است و شاهد گردن زدن جلالی های بسیاری بوده که در میان آنها شاعر ساز زنی را به نزد سلطان می آورند. در آنحال چلبی به یاد کوراوغلو می‌افتد که : " چوگور نواز عجیبی بود... دیگران نه مثل او می توانند چوگور بنوازند و نه شعرهایی به دل انگیزی شعرهای او توانند سرود. "

کوراوغلو علاوه بر به خدمت گرفتن شعر و هنر در راه اصلاح جامعه، با به دست گرفتن شمشیر در برابر ظلم و جور حاکمان به مبارزه و عصیان بر می خیزد و در اذهان توده های زجر کشیده و محروم به افسانه ای ماندگار تبدیل می شود. به گونه ای که سینه های مردم، تا زمان حال نیز آن اشعار و موسیقی مردانه مستتر در آن را، آمیخته با تمامی وجودشان، حفظ می کنند. پدر بزرگ من دور از محیط متلاطم آذربایجان در جایی چون « فریدن » که زادگاهش بود چنین اشعاری را از کوراوغلو به خاطر داشت:

    مصطفی بگ امیر تکین / بارماق‌لاری دمیر تکین

    یوغوراندا خمیر تکین / مرد اوغلی دور مصطفی بگ

    قورد اوغلی دور مصطفی بگ / مصطفی بگ ششپر آتدی

    داغ‌لار گومبور گومبورلاتدی / قوشونو بیر بیره قاتدی

    مرد اوغلی دور مصطفی بگ / قورد اوغلی دور مصطفی بگ

    از میان دیگر شاعران شناخته شده ادبیات مردمی آشیقی، که اشعارشان بیانگر دردها و تألّمات توده ها و دارای مضامینی انتقاد آمیز از خودکامگی و لجام گسیختگی فئودالی و منعکس کننده آمال و آرزوهای خلق و فراخوانی انسانها به حق و عدالت است می توان به یونس امره (13و14م)، قایغوسوز آبدال (15م)، آشیق قربانی (16م)، قاراجا اوغلان (17م)، پیرسلطان آبدال (16م) و دادال اوغلو (18م) اشاره کرد که دو نفر آخر قربانی صراحت لهجه و صداقت گفتارشان شدند.

    تعارض بین عرفان و مذهب در قرون 14 و 15 میلادی در قالب جریان‌ های صوفی‌گرایانه همچون نهضت حروفیه به میدان آمد و حربه‌ای برای مقابله با امپراتوری‌ های آن زمان و باعث ایجاد قیام‌های مختلف در آسیای غربی گردید.

جالب اینکه برعکس منادیان عرفان و صوفی‌گری در ادبیات فارسی که به انزوا و انقیاد منتهی می‌شد در ادبیات ترک در جهت تمایلات اصلاح طلبانه اجتماعی و مرتبط با جامعه سیر نمود و نهایتاً باعث روی کار آمدن حکومت صوفیانه صفوی در ایران گردید.

شورش بابا اسحاق (قرن 12م) اولین شورش ارباب طریقت در عثمانی است که با تبلیغ شیعی‌گری و عقاید شیخیه همراه است. پس از او شیخ بدرالدین محمود سماوی و مریدانش « بؤرکلوجه مصطفی » و « تورلاق کمال » (قرن 15م) راه او را ادامه دادند. شیخ بدرالدین توسط شاهزادگان عثمانی پس از مناظره با یک هیأت علمی به دار آویخته شد. آثار وی مخالف شرع و در نقض بهشت و جهنم و عدم قبول حشر جسمانی است.

آثار شعرای مردمی مثل « قایغوسوز آبدال » (15م) و پیرسلطان آبدال (16م) که اشعارشان نماینده نهضت های علوی – بکتاشی و به صورت بدعت عکس العملی در برابر عقاید رایج سنّی به شمار می رفت، از عوامل مهم اوج گیری قیام های علوی، مقارن تأسیس سلسله صفوی از جمله شورش شاه قلی و شورش  « تورحالی جلال » محسوب گشته‌اند.

شعر عامیانه بومی، به دلیل تماس تنگاتنگ با عامه و زمینه مردمی آن از قدیم الایام، خصوصاً در قالب حماسی آن، با دیدی واقع بینانه صریح ترین و صادقانه ترین آثار در این زمینه است ( اشعار یونس امره (14م)، قاراجا اوغلان (17م)، دادال اوغلو (18م) و دیگران)7 .

از میان شاعران مطرح ادبیات ترک، شاه اسماعیل (فوت1534م) را می توان شاعر دو گروه عنوان کرد که هم در حیطه شعر کلاسیک قلمفرسایی کرده و هم به دلیل داشتن شخصیتی ممتاز و بی بدیل با سرودن اشعاری که می توان آنها را از نظر ساختار هجایی آن، در زمره شعر آشیقی دانست، او را در زمره آشیقان نیز به حساب آورد. این شخصیت اثرگذار، با تأثیری که در قلوب قبایل قزلباش داشت، دستمایه به وجود آمدن افسانه‌ها و اشعاری گردید که تا زمان حال نیز با عنوان " شاه اسماعیل و شاه صنم " سینه به سینه گشت و از زبان مردم و آشیق ها جاری شد. خود او در دیوان اشعارش می گوید :

    غازی‌لر الله الله دیین / غازی‌لر دیین شاه منم

    قارشی گلین سجده قیلین / غازی‌لر دیین شاه منم

    اوچماق‌دا طوطی قوشویام / آغیر لشکرلر باشی‌یام

    من صوفی‌لر یولداشی‌یام / غازی‌لر دیین شاه منم

    نرده اکرسن بیته‌رم / هاردا چاغیرسان یئته‌رم

    صوفی‌لر اکین دوتارام / غازی‌لر دیین شاه منم

    از زندگی خیل آشیق‌های آذربایجان و آناتولی به عنوان آفرینندگان ادبیات فولکلوریک به غیر از این چند مورد، اطلاعات دقیقی در دست نیست.(8)  زیرا برخلاف شاعران سخن به مزد آنها را به تذکره‌ها و تاریخ‌های رسمی و حتی در قلمرو کتابت راهی نبوده است. اما از نظر وفور این ادبیات، می توان به نمونه های زیادی از اشعار و روایت ها در تقریباً تمامی دنیای ترک اشاره کرد که هرکدام حاوی شادی‌ها، غم‌ها، حسرت‌ها و ستاینده صفات ممدوحه انسانی و بیزاری جوینده از پستی‌ها و ناجوانمردی‌ها است.

این نمونه‌ها گاهی امضای آشیقی مثل آشیق علسگر، توفارقانلی آشیق عباس، آشیق غریب و... را یدک می کشند و گاهی هیچ اثری و امضایی از سراینده خود ندارند. خصوصیت مشترکی که در تمامی این سروده ها و روایت ها برجستگی پیدا کرده و در نگاه اول هر محقق برداشت می شود، مردمی بودن تمامی آنهاست : هیچ کدامشان سنگ هیچ صاحب قدرتی را به سینه نمی زنند، هیچ کدامشان مردمشان را به بهای مقامی، منصبی یا مالی نمی فروشند یا به زبانی دیگر معامله نمی کنند. شاعر و آشیق کسی نیست جز همان مردم و از آنها تمایز ناپذیر است. در سرتاسر این ادبیات، انسانیت موج میزند و این چنین است که می شود به این فولکلور و پدید آورندگانش و مخاطبانش عشق ورزید.

 .........

    پاورقی:

 .........


1- دکتر باستانی پاریزی در یکی از کتاب‌های هفت عنوانی اش (اژدهای هفت سر، خاتون هفت قلعه و...) به این قضیه اشاره دارد که وزارت معارف آن زمان یک نفر را مأمور جمع آوری ترانه های مردمی کرد،  آن فرد تعدادی ترانه جمع کرد و سپس خود شروع به سرودن ترانه نمود و آنها را به عنوان ترانه های مردمی به وزارت فرهنگ فروخت که البته اسرارش فاش و ادامه  این کار متوقف شد! ضمن آن به ادبیات عامیانه در دانشگاهها ارزشی درخور داده نشد. به نظر اینجانب این قبیل موارد بهانه جویی هایی بوده است واهی تا با ادعای ضعف ادبیات عامیانه فارسی زبان منتقد حاکمیت بریده شود و این بخش از ادبیات به حوزه‌های تفکر و محیط‌های علمی داخل نشود.

2-  رحیم رئیس نیا در "کوراوغلو در افسانه و تاریخ".


3- رئوف موتلوآی در "اطلاعات ادبیات عامیانه ترک در صد سوال"

4- رحیم رئیس نیا در "کوراوغلو در افسانه و تاریخ".


5- ادبیات شفاهی خلق آذربایجان"، ص 158-159.


6- رحیم رئیس نیا در "کوراوغلو در افسانه و تاریخ".


7- عصیان طلبی در ادبیات ترک"، طغرل آتابای، نشریه امید زنجان، شماره309


8- همان.


آچار سؤزلر : کـﯚلتـﯚر,