درگذشت استاد موسیقی نی نوازی ترکمن، نظرلی خوجملی
درگذشت استاد موسیقی نی نوازی ترکمن، نظرلی خوجملی
استاد نظرلی خوجملی، یکی از هنرمندان نامدار و پیشکسوت نینوازان استان گلستان و ترکمن صحرا، بود که روز پنجشنبه 11 تیرماه سال 94 بهرحمت ایزدی پیوست.
وی حدود 40 سال است که در رشته نینوازی فعالیت نمود و عضو انجمن موسیقی گنبد و یکی از هنرمندان خوب رشته نینوازی استان گلستان بوده است. استاد نظرلی خوجملی یکی از چهرهای نامدار نینوازی ترکمن سالها در مراسم دولتی و مجالس شادی بخش مردم حضور یافت و برای شادی دل علاقمندان به موسیقی اصیل ترکمنی نینوازی کرد. روحش شاد و یادش گرامی باد
در این فرصت، یکی از برنامههای ضبط شده استاد خوجملی، برگرفته از کتاب «نینوازان ترکمن»، تقدیم خوانندگان میشود.
نام ترانه : آتا مامد
خواننده: الهوردی زیتونلی
نوازنده نی : نظرلی خوجملی
توضیح : در سالهای گذشته شخصی به نام آتا مامد بهمیدان نبرد میرود و از قضا، در دفاع از وطن خود، شهید میشود. بعد از پایان جنگ، همه همرزمان او بهروستای خود باز میگردند، اما آتا مامد نمیآید. در این حالت پدر در وصف فرزند شهیدش، این شعر را به زبان ترکمنی میسراید و بعد این شعر بهصورت ترانه توسط خوانندگان خوانده میشود:
آی اوغول، آدی آتا مامد، گیتدینگ آتلا باش بولوپ
آتلانیپ، آتدان ییقیلدینگ، غالمادینگ بیهوش بولوپ
نه دردینگدن، نه پال نگدان، بردگارا دوش بولوپ
یولا گیدان، شول غارا آتلیم، گوزلادیم یولنگ قاراپ
آلا داغی آرالاپ، داغنگ آیراق غوچ لاری
آغیزی غانلی، غورت ارینلی، غانا باتدی دیشلاری
اتجاک ایشین بیلمادی، یاش بولدی غارداشلاری
یولاگیدان، شول غارا آتلیم، گوزلادیم یولنگ قاراپ
سن گیدالینگ، یدی ئیل دیر، هی اوغیرینگ بللانمادی
آلما نارلار اکیلیپ، غوشا نار اللانمادی
یا اولوپ سن یا یتیپ سن، حابارینگ یوللانمادی
یولاگیدان، شول غارا آتلیم، گوزلادیم یولنگ قاراپ
اوغلوم آدی آتا مامد، یولینگا گوندرمادیم
آل بدولار، آرقالاپ سیپالاپ، موندور مادیم
ساغ سولیمده، آق اوی توتوپ، گوچیریپ غوندیر مادیم
یولا گیدان شول غارا آتلیم، گوزلادیم یولنگ قاراپ
ترجمه:
فرزندم ای آتامامد، جلو دار اسب سواران شدی و رفتی
سوار بر اسب بودی، افتادی و بیهوش شدی، برنخاستی
چه دردی داشتی، چه کاری کردی، گرفتار دیگران گشتی
ای که بر اسب سیاه سوار بودی، چشم انتظار تو هستم
تو مثل قوچهای کوه آلاداغ بودی، سیر میکردی
گرگهای بیرحم، دندانهایشان را با خون تو رنگین کردند
برادرانت کوچک بودند، نتوانستند کاری بکنند
ای که بر اسب سیاه سوار بودی، چشم انتظار تو هستم
از وقتی که تو رفتی هفت سال گذشته و اثری از تو نیست
انارهای پیوندی بهعمل نیامد، انار بازی میسر نشد
نمیدانم کشته شدی و یا گم گشتهای، خبری از تو نیست
ای که بر اسب سیاه سوار بودی، چشم انتظار تو هستم
فرزندم، ای آتامامد، در پی یافتن تو کسی را گسیل نکردم
اسبان تیزتک را تیمار نکردم، تو را برروی آنها سوار نکردم
در یمین و یسار خود، منزلی برایت تدارک ندیدم
ای که بر اسب سیاه سوار بودی، چشم انتظار تو هستم.