گویش ترکی جغتایی
گویش ترکی جغتایی
دکتر حسین محمدزاده صدیق
گویشی که در آثار نوایی مورد استفاده قرار گرفته است، گویش آغاز دورهی میانی است که نقش تأثیرگذاری در گسترش آثار ادبی اسلامی در آسیای میانه داشته است.
در نوعبندی گویشهای زبان ترکی، گویش چاغاتایی، در گروه گویشهای آسیای میانه، یا گویشهای شرقی داخل میشود که تا یک صد سال پیش از این به عنوان گویش ادبی و لهجهی کبار ترکی شرقی کاربرد داشت و امروزه جای خود را به اوزبکی و اویغوری نوین واسپرده است.
این گویش ترکی سدههای میانه که ادامهی منطقی ترکی قاراخانی یا خاقانیه و سپس ترکی خوارزم بود، در دوران جانشینان امیر تیمور به اوج شکوفایی خود رسید و به زبان سیاسی، ادبی و رسمی دولتهای ترکستان شرقی و آسیای میانه تبدیل شد و اعتباری جهانی یافت. پس از اشغال و تصرف ولایات بخارا (1868)، خیوه (1873) و خجند (1876) از طرف دولت تزاری روس، این گویش به تدریج اعتبار خود را از دست داد و از سال 1921، لهجهی عوام شهرهای اوزبکستان به عنوان گویش دولتی برگزیده شد و جای آن را گرفت.
نام چاغاتای منسوب به پسر دوم چنگیزخان، به همین نام است. چنگیزخان پیش از فوت خود، امپراتوری گستردهی خویش را میان فرزندانش تقسیم کرد، ماوراءالنهر و ترکستان شرقی را به چاغاتای داد و بعدها، چانگوریه، اویغور، کابل و غزنه نیز جزء متصرفات وی در آمد. کشور تحت فرمان او چاغاتای اولوسو نام گرفت، از او به فرزندش قارا هلاکو و از وی به طواخان و سپس به قازان خان رسید. پس از مرگ قازان خان، به دو بخش ماوراءالنهر و مغولستان تقسیم شد و تنها امیرتیمور توانست میان این دو بخش، دیگرباره وحدت ایجاد کند و هر دو را تحت یک پرچم در آورد.
نام چاغاتای به عنوان نام رسمی این امپراتوری از زمان طواخان رواج یافت و همهی ایلات و عشایر ترک آن سامان در مقابل مغولان، چنین نامیده شدند.
منظور از اصطلاحات «ایل جغتای» و «خیل جغتای»، ترکان تحت فرمان امپراتوری امیر تیمور هستند که در متون تاریخی فارسی مانند: ظفرنامه از شرف الدین علی یزدی و متون ترکی مانند: بابرنامه فراوان به کار رفته است.
گویش ترکی چاغاتایی در متون ترکی عصر تیموری به صورت ترک تیلی، ترک الفاظی، ترکی تیلی، ترکی لفظی، تورکجه تیل و یا به صورت اختصاری ترکی و تورکجه نامیده شده است. اما نوایی آن را به صراحت «چاغاتای تیلی» نامیده است.
میرزا مهدی خان نیز اصطلاح «لغت جغتای» را در مقابل اصطلاح «لغت ترکی» و یا «لغت ترک» قرار میدهد و منظور وی شیوهی گویشی است که در آثار نوایی، لطفی هروی، بابر و سلطان حسین بایقارا به کار رفته است و امثله و شواهد را نیز از آثار آنان ذکر میکند.
در قرن گذشته ترکیپژوهان اروپا از جمله هـ . وامبری با تألیفات خود، به این اصطلاح اعتبار علمی دادند.[1] بدینگونه گویشی که در فاصلهی قرن هفتم تا دوازدهم هجری در آسیای میانه برای تألیف و تصنیف متون اسلامی به کار میرفته است، «چاغاتای» نام گرفت و بر همین اساس، شیخ سلیمان افندی یکی از لغتنویسان اواخر دورهی عثمانی فرهنگی با نام لغات جغتایی وترکی عثمانی نوشت.[2]
از سوی دیگر، برخی مستشرقان روسی نظیر و. رادلف این اصطلاح را فقط برای آثار ادبی بازمانده از دوران ما بعد ترکی خاقانیه اطلاق کردند و زبان رایج دوران تیموری تا سدهی اخیر در آسیای میانه را «ترکی شرقی» نامیدند.[3]
در روزگار ما مرحوم محمد فؤاد کؤپرولو به تعریف اصطلاح زبانشناسی «گویش چاغاتای» çağataylehcesi دست زد و تاریخ آن را به 5 دورهی زیر تقسیم کرد:[4]
1. دورهی آغازین (سدههای هفتم و هشتم هجری.)
2. پیش از دورهی کلاسیک (نیمهی اول سدهی نهم.)
3. دورهی کلاسیک (نیمهی دوم سدهی نهم هجری.)
4. ادامهی دورهی کلاسیک (سدهی دهم هجری.)
5. دورهی افول (سدهی یازدهم و دوازدهم هجری.)
زبانشناسان دورهی شوروی، کاربرد اصطلاح «چاغاتای» را منسوخ کردند و به جای آن اصطلاح «اوزبکی» را به کار بردند و تاریخ آن را به سه دوران تقسیم کردند:
1. دوران نخستین (سدههای چهارم یا هفتم هجری) – دوران تکوین زبان و ادبیات ترکی.
2. دوران اشرافی (سدههای هشتم یا پانزدهم هجری) – دوران ادبیات کلاسیک.
3. دوران معاصر (سدهی دوازدهم هجری به بعد) – دوران تسلط گویش اوزبکان.
ژانوس اکمن با بررسی همهی دیدگاههای متفاوت فوق، در تقسیمبندی علمی خود، تاریخ زبان ترکی شرقی در آسیای میانه را اول به سه دورهی اصلی زیر تقسیم میکند:[5]
1. دوران ترکی قاراخانی یا خاقانیه (سدههای پنجم تا هفتم هجری.)
2. دوران ترکی خوارزم (سدهی هشتم هجری.)
3. دوران ترکی چاغاتای (سدهی نهم تا سدهی چهاردهم هجری.)
و دوران «زبان چاغاتای» را نیز در سه دورهی زیر قابل مطالعه میداند:
1. دورهی پیشین (از اواخر سدهی هشتم تا اوایل قرن نهم هجری:) از نمایندگان ادبیات این دوره میتوان سکاکی، لطفی، عطایی، کمال خجندی، سید احمد میرزا، حیدر خوارزمی، یوسف امیری، یقینی، احمدی و گدایی را نام برد.
2. دورهی میانی (از اوایل سدهی نهم تا سدهی دهم هجری:) از نمایندگان ادبیات این دوره میتوان سلطان حسین بایقارا، امیر علیشیر نوایی، حامدی، شیبانی، عبیدی، محمد صالح، مجلسی، بابر، بایرامخان را نام برد.
3. دورهی نوین (از سدهی دهم هجری تا 1921 سال تأسیس جمهوری اوزبکستان شوروی:) از نمایندگان این دوره میتوان ابوالغازی بهادر خان، بابا رحیم مشرب، صوفی یار، طردی، هویدا، مونس، خوارزمی، محمد رضا آگاهی، نادره، محزونه، اویسی، کلاهی، مخمور، مقیمی، عبید الله ذوقی، عثمان، خواجه زاری، شوقی نمنگانی را نام برد.[6]
ویژگیهای املایی حروف و صداها
1- واکها
واکهای a/ə در آغاز کلمه با الف بی مدّ (ا) و گاه مدّ دار (آ) نشان داده شده است. مانند: اتیب atıp / انداق andaq / اتا ata/ آنکا aŋa/ آلار alar/ آچیب açıp/ آلتی altı/ آندا anda.
واکهای a/ə در میان کلمه پیوسته با الف (ا) نشان داده میشود. مانند: باش baş/ توزای tüz/ ساچار saçar/ قیلمای qılmay/ قویاش quyaş/ تاپتی taptı/ ایلاماک eyləmək/ ایچماک içmək.
واکهای a/ə در پایان کلمه گاه با الف (ا) و گاه با های غیر ملفوظ (ه) نشان داده میشود. مانند: کوکلیکا köŋligə/ اولسا olsa/ عالمده aləmdə/ اتا ata/ انکا aŋa/ قلمغه qələmğə/ بارچه barça/ ایچره içrə/ اوزره üzrə.
واکهای é/iدر آغاز کلمه پیوسته با الف و یا (ای) نوشته شده است. مانند: ایل از il az/ ایکی ikki/ ایشیتیم éşittim.
واکهای i/ı در میان کلمه پیوسته با حرف یاء (ی) نوشته شده است. مانند: ییل yıl/ ایلیک ilig/ نی ni/ باری barı/ اوزنی özni.
واکهای ö/o، ü/u در آغاز کلمه پیوسته با الف و واو (او) نشان داده شده است. مانند: اوزی özi/ اوقوب oq-up/ اوزون uzun.
واکهای ö/o، ü/u در وسط و پایان کلمه با حرف واو (و) نوشته شده است. مانند: بولوب bolup/ یاروپ yarup/ کوزکا közgə/ سو su.
2- آواکها
آواکهای p/b در هم و مخلوط نوشته شده است و جابجا شدهاند و حرف pدر پایان وجه وصفی پیوسته با حرف باء (ب) نوشته شده است. مانند: بولوب bulup/ یوروب yörüp.
آواکهای ç/cنیز در هم و جابجا شدهاند. حرف ç گاهی با (چ) و زمانی نیز با (ج) نوشته شده است. مانند: ایچره içrə/ اوچونجی üçünci/ تورتونجی törtünçi/ ایشیتکاج işitkəç/ اجیلدی açıldı/ قاچان qaçan/ ایلاکاج eyləgəç.
نون غنه ŋ پیوسته به شکل (نک) و گاهی (ک) نوشته شده است. مانند: انکا aŋa/ ینکلیغ yaŋlığ/ کونکل köŋül/ تانک taŋ/ تونکوز toŋuz.
کلمات مشدّد گاه با تشدید و زمانی به صورت مزدوج نوشته میشود. مانند: یتّی yitti/ ایتّی ayttı/ ایتّی itti/ اوتتی ötti/ ایتتی ayttı.
3- پی افزودهها
پی افزودهها گاه چسبیده به کلمه و زمانی جدای از کلمه نوشته میشوند و قاعدهی خاصی نمیتوان استخراج کرد اما در لغات دخیل به طور کلی جدا نوشته میشوند. مانند: قناعتقه qəna'tqə/ معنیغه mə'niğə/ ضمیریمغه zəmìrimğə.
4- مرکب نویسی
گاهی برخی کلمات مرکب و چسبیده نوشته شدهاند. مانند: اولکیم ol-kim/ همول həm ol/ نیکیم ni kim.
ویژگیهای آوایی ترکی جغتایی
1- افزایش واک
در لغات دخیل عربی و فارسی، گاهی به ضرورت شعری، افزایش واک و تغییر هجا دیده میشود و لغات تک هجایی به دو هجایی بدل میگردند. مانند:
لطف ← lutuf در مصراع:
Lutufdın yüzin éylép ārāstə
وهم ← vahim در مصراع:
Ilin hem vahim ü parişan bəsi.
گرگ← gürük مانند:
Gürük hayhlığa qarçığay dər mıyan.
2- اسقاط آواک
در جغتایی آواک y در کلمات ترکی باستان میافتد. مانند:
Yüz ← üz
Yıpar← ıpar
3- جابجایی آواک
گاهی دو آواک غیر هم جنس جابجا میشوند:
Yağmur← Yamğur
Qoŋşılığ← Qoşŋığ
4- اسقاط واک هجای میانی
واک میان هجایی از آنجا که تکیه در تلفظ است، گاه اسقاط میشود. مانند:
Ağızı← Ağzı
Bağırı← Bağrı
Boyunu← Boynu
5- عدم هماهنگی آوایی
در ترکی غربی و از آن میان در ترکی آذری، قانون هماهنگی آوایی در واکها و تناسب و تغییر آواک به تبعیت از گونهی آوایی واکی، در ذات لهجه وجود دارد و گویشوران به طور طبیعی آن را رعایت میکنند.
ولی در ترکی جغتایی، پی افزودهها از سه شاخهی مهم قانون هماهنگی آوایی پیروی نمیکنند و این ویژگی در کلمات دخیل بیشتر به چشم میخورد و در این گونه لغات، گویشور، به آوردن واکهای ثقیل بیشتر تمایل دارد. مانند:
کافرغا ← kāfir-ğa
چینغا← çinğa
پسندیدهراق← pəsəndidə-raq
آلودهلق← ālüdə-lıq
آزردهلق← āzürdə-lıq
6- ابدال واک
1)é ← i
گاه واک é در آغاز کلمه و یا در هجای اول کلمه در ترکی غربی (آذری و استانبولی) تبدیل به i میشود. مانند:
وئریب← birip
2) a/ə ← ö
در ترکی جغتایی، دو واک a/ə در کلماتی که قبل از دو واک u/ü و یا آواک v قرار میگیرند، تبدیل به ö میشوند. مانند:
ائچکو← öçkü (بز)
ائو← öy (خانه)
7- ابدال آواک
1) t ← d
آواک t در آغاز کلمات ترکی باستان، به طور کلی در ترکی جغتایی حفظ شده است؛ ولی گاه دیده میشود که این آواک نرمتر و تبدیل به d شده است. مانند:
Tur← Dur
Tağ← Dağ
Tik← Dəg
2) m ← b
ابدال آواک m به b از ترکی اویغوری شروع شده و در ترکی جغتایی ادامه یافته است. مانند:
Min← Bin
Man← Ban
Miñ← Biñ
Miñiz← Bəñiz
3) p ← f
در زبان نوایی گاهی p به f بدل میشود. مانند:
Topraq ← Tofraq
Qıpçaq← Qıfçaq
پی افزودههای سازهای بر پایان کلمات و ترکیبات فارسی و عربی افزوده میشود. مانند:
1) پی افزودههای چهار شکلی lük/luq/lik/lıq که از اسم، اسم و اسم مصدر میسازد. بدون پیروی از قانون هماهنگی آوایی، چنین ترکیبهایی پیدا کرده است:
آبادلیقābad-lıq
آگهلیقāgəh-lıq
آگاهلیقāgāh-lıq
آلودهلیق ālüdə-lıq
عاشقلیق āşiq-lıq
عطارلیق āttār-lıq
بیوفالیق bi-vafa-lıq
دلاورلیق dilāvar-lıq
همین پی افزوده گاه عملکرد پیافزودهی چهار شکلی lü/lu/li/lıرا انجام میدهد و صفت میسازد. مانند:
جانلیق cānlıq (جانلی)
جثهلیق cüsəlıq (جثهلی)
خبرلیقxəbərlıq (خبرلی)
2) پی افزودهی چهار شکلی süz/suz/sız/siz که از اسم، اسم و نیز صفت نفی میسازد، بدون پیروی از قانون هماهنگی آوایی به کلمات عربی و فارسی افزوده میشود. مانند:
جانسیز can-sız
بقاسیز bəqa-sız
گوهرسیز gövhər-sız
نهایتسیز nihayət-sız
عددسیز ədəd-sız
3) پی افزودهی دو شکلی rək/raqکه صفت مقایسهای میسازد، از قانون هماهنگی پیروی نمیکند:
عجبراق əcəb-raq
برگزیدهراق bərgüzidə-raq
بیوفاراق bivafa-raq
فزونراق [7] füzun-raq
منبع : بخشی از مقدمه استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق بر کتاب «گزیدهی دیوانهای ترکی امیر علیشیر نوایی»، تهران، نشر تکدرخت، 1394.
[1] H.Vambery.Çagataische Sprachstdien, Leipzig, 1867.
[2] افندی، شیخ سلیمان. لغات جغتایی و ترکی عثمانی، اسلامبول، 1298 هـ .
[3] W. Radloff. Phonetik der nördlıchen Türkesprachen, leıpzıg, 1883, 2/ 280.
[4] İ. A., Çağatay maddəsi
[5] نوائی، ژانوس اکمن.
[6] همانجا.
[7] امیر علیشیر نوایی، گزیدهی دیوانهای ترکی، گردآورنده: آگاه سرّی لَوند، مقدمه دکتر حسین محمدزاده صدیق، به اهتمام سید احسان شکرخدا، تهران، نشر تکدرخت، 1394.