سخنی از شریعتی و مختومقلی
سخنی از شریعتی و مختومقلی
روشنفکران همیشه منتقدان عصر خویش بوده اند به طوریکه دکتر علی شریعتی در جایی می فرماید :
" خدایا! همواره تو را سپاس میگزارم که هرچه در راه تو و در راه پیام تو پیشتر میروم بیشتر رنج می برم. آنها که مرا بنوازند ،می زنند، آنهاکه باید همگام شوند سد راهم می شوند، آنها که باید حق شناسی کنند،حق کشی می کنند، آنها که باید دستم را بفشارند سیلی می زنند "...
مختومقلی فراغی این شاعر منتقد و روشنفکر ترکمن نیز در شعری چنین فریاد می زند:
آموغتا من اورتنماگه، بیشماگه
کشی گرگ حابار آلئپ درد آلئشماغا
اوبا اوجوندان باردئم اوی سوراشماغا
ساتاشدئغئم لال یا آغزی موملی چئقپدئر.
ترجمه فارسی : آبدیده گشته ام برای ساختن و سوختن. و این رویه برایم عادی شده، کسی را می جویم که سخن و حرف دل را با او باز گویم، اما هر آنکس را که یافتم لال و دهان بسته بود.
به راستی مختومقلی نیز از تفکر متحجران زمانه خویش به ستوه آمده بود چرا که از سوی آنان به یاوه سرایی متهم می شد...