خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

آذری یا ترک؟

+0 به یه ن


آذری یا ترک؟

توضیح : در این نوشتار از به کار بردن کلمۀ « ملّت » به دلیل تداعی معنای تابعیّت یک کشور، خود داری شده و واژۀ « قوم » به جای آن استفاده گردیده‌است . 

پیشگفتار : از دوران پهلوی تاکنون در باره‌ی قومیت مردم ترک‌زبان آذربایجان بحث‌های زیادی صورت گرفته است. عده‌ای با تکیه بر نظریۀ آذری، مدعی شده‌اند که مردم آذربایجان آریائی‌نژاد هستند و قومیت‌شان نیز آذری است. اینان زبان ترکی را زبانی بیگانه و حاصل حکومت‌های ترک و مغول دانسته و لذا تلاش‌های فراوانی در راستای نابودی زبان ترکی و جایگزینی فارسی با آن انجام داده‌اند که از مهم‌ترین آنها می‌توان به آموزش اجباری زبان فارسی و ممنوعیت تدریس زبان ترکی اشاره کرد. ذکر نکردن شماری از مهم‌ترین حکومت‌های ترک در کتب تاریخی و بی‌هویت دانستن ترک‌ها از جمله اقدامات این عده است. این روند بر بخشی از جامعه نیز اثر گذاشته و منجر به ترک‌ستیزی گسترده در ایران گردیده است تا جایی که شماری از ترک‌های ایرانی از سخن گفتن به زبان ترکی و ترک نامیدن خود واهمه دارند. لذا بررسی دقیق و موشکافانۀ این موضوع اهمیت فراوان دارد. به همین منظور در این نوشتار کوشیده شده برخی از ابعاد این مطلب بیان گردد تا نتیجه‌ای مناسب گرفته شود.

چرا تحقیقات ژنتیکی نمی‌تواند ملاک باشد؟

نخستین مطلبی که در بررسی قومیت باید در نظر داشت عوامل مؤثر در تعیین آن است. این عوامل به ترتیب اهمیت عبارتند از : زبان، مذهب، اخلاق، فرهنگ و ژنتیک.

انکار‌کنندگانِ ترک بودنِ مردم آذربایجان برای اثبات ادعای خود، بر عامل آخر تأکید ورزیده و تحقیقات ژنتیکی را مورد استناد قرار می‌دهند. آنان ادعا دارند که چون مردم ایران از نظر ژنتیکی نزدیک‌اند پس مردم آذربایجان ترک نبوده، بلکه آریایی‌تبارانی‌اند که ترک ‌زبان شده‌اند.

در پاسخ به این ادعا باید در نظر داشت که اولاً نژاد خالص وجود ندارد و در طول تاریخ ایران اقوام زیادی در یکدیگر آمیخته شده‌اند و لذا تصور نژادی واحد برای مردم ایران امری بی‌اساس است. ثانیاً تحقیقات ژنتیکی در واقع نشان داده که مردم خاورمیانه از نظر ژنتیکی نزدیک‌اند. اصولاً مردم یک منطقۀ محدود جغرافیایی از نظر ژنتیکی به هم نزدیک می‌شوند؛ برای مثال تاجیکان آسیای میانه از نظر ژنتیکی به ازبک‌ها نزدیک‌اند در حالیکه از نظر قومیت با فارس‌های ایران مشترک هستند. لذا نزدیکی ژنتیکی ترک‌های ایرانی با فارس‌ها نمی‌تواند دلیل بر آریایی بودن ایشان باشد، چرا که آمیختگی نژادی امری دو طرفه است و همانگونه که ریشۀ برخی از ترک‌ها به فارس‌ها می‌رسد، ریشۀ برخی از فارس‌ها نیز به ترک‌ها باز می‌گردد که حاصل ده‌ها قرن همزیستی این دو قوم است. ثالثاً تحقیقات نشان داده که ساکنان آذربایجانِ ایران از نظر ژنتیکی با مردم قفقاز نزدیکی بیشتری دارند تا با ساکنان قسمت‌های مرکزی ایران.

تحقیقات اخیر دانشمندان اروپایی از جمله پروفسور « ماریو آلینی » با قطعیت نظریۀ آریایی را رد کرده و نشان داده که متکلمان زبان‌های اروپایی، از دوران پارینه ‌سنگی ساکن آن قاره بوده‌اند.

واژۀ « آذری » اشتباه است؟!

اگر کلمۀ آذری در واقع مخفّف کلمۀ آذربایجانی است( در نظر بگیریم در آنصورت باید خری را مخفف خراسانی و .... بگیریم!! ) و در اصل مفهوم « اهلِ آذربایجان » را می‌رساند که می‌تواند همۀ اقوام ساکن آذربایجان را شامل گردد؛  ولی معتقدان به نظریۀ زبان آذری این واژه را به جای عنوان « ترک آذربایجانی » استفاده کرده و هویت ترکی ساکنان آذربایجان را انکار می‌نمایند. جالب آنکه این عده از یک طرف آذربایجان بودنِ آذربایجان شمالی را قبول نداشته و آنجا را « آران » می‌خوانند و از طرف دیگر مردم آنجا را آذری عنوان می‌کنند!

نسبت دادن واژۀ آذری به ترک‌های ایرانی، هم از نظر تاریخی و هم از نظر زبان ‌شناسی اشتباه است! در کتاب‌های تاریخی گذشته، هرگز هیچ قومیتی « آذری » عنوان نشده، بلکه مردم ایران « ترک » و تاجیک ذکر شده‌اند (مثلاً در جهانگشای نادری آمده : « اهالی ایران » نیز از خرد و بزرگ و تاجیک و « ترک » فدویانه نقد جان در راه او می‌باختند.)

از نظر زبان‌ شناسی نیز کلمۀ آذری هم از نظر ساختاری و هم از نظر معنائی اشتباه است : آذر (به معنای آتش) + یای نسبت = آذری (آتشی!!!)

آیا زبان ترکی با تشکیل حکومت‌های غزنوی و سلجوقی وارد ایران شد؟

تاریخ ‌نویسان معاصر ایرانی غالباً ورود ترک‌ها به ایران را مقارن با ظهور غزنویان و آل سلجوق می‌دانند و معتقدند که این سلسله‌ها موجب رواج زبان ترکی در آذربایجان شده‌اند. در پاسخ به این ادعا باید در نظر داشت که اولاً اسناد معتبر تاریخی (تاریخ ابن‌خلدون، تاریخ طبری، دیوان لغات‌الترک، تاریخ قم و ...) حضور ترک‌ها را در بخش‌های وسیعی از نواحی داخلی ایران پیش از تشکیل حکومت غزنوی تأیید می‌کنند. ثانیاً زبان رسمی و اداری حکومت‌های غزنوی و سلجوقی، فارسی دری بوده و اگر قرار می‌بود که این حکومت‌ها زبانی را گسترش دهند، طبعاً می‌بایست زبان فارسی را گسترش داده باشند. ثالثاً در زمان قدیم به علت نبود وسائل ارتباط جمعی و عدم گسترش سواد، تغییر زبان مردم یک منطقه کاری بسیار دشوار بوده و علاوه براین به دلیل نقش تعیین کنندۀ مذهب در اتحاد یک سرزمین نیازی به گسترش زبانی خاص نبود.

ذیلاً بخشی از اسناد تاریخی که بر حضور دیرینۀ ترک‌ها در ایران دلالت دارند آورده شده‌است :

- « و فی هذه السنه غزا الجراح بن عبدالله الحکمی و هو امیر علی ارمینیه و آذربایجان ارض الترک ففتح علی یدیه بلنجرم و هزم الترک : و در این سال جراح بن عبدالله الحکمی جنگ کرد. او امیر ارمنستان و آذربایجان سرزمین ترکان بود. وی بلنجرم را با دستان خویش فتح کرد و ترکان را شکست داد.» (طبری ج ۵ ص ۳۶۸) [تأیید حضور ترکان در آذربایجان در سال 104 هجری و آذربایجان را سرزمین ترک نامیدن]

-  « بسیاری از ترک‌ها قزوین را مرز سرزمین ترکان می‌دانند. قم (قوم) در ترکی به معنای ماسه است و دختر افراسیاب در آنجا به شکار می‌رفت. (دیوان لغات الترک، ترجمۀ فارسی، ص۵۰۲)

- اسدی طوسی مؤلف کتاب لغت فرس اسدی در توضیح کلمۀ پالیک می‌نویسد: « پای‌افزار بُوَد، به آذربایجان چارق خوانند.» (لغت فرس، ص۲۷۷) [چارق یا چاریق لغتی ترکی به معنای کفش است.]

در واقع این اسناد حضور دیرینۀ ترکان در بخش وسیعی از ایران و رایج بودن زبان ترکی در آذربایجان را ثابت می‌کنند. (این مسئله به معنای نفی حضور اقوام دیگر در این سرزمین‌ها نیست.)

چرا هویت ترکان ایرانی با روی ‌کار آمدن سلسلۀ پهلوی انکار شد؟

تأسیس سلسلۀ پهلوی فصل نوینی را در تاریخ ایران رقم زد و تحولات بزرگی را موجب شد. یکی از بزرگترین دگرگونی‌ها که تأثیر بسیاری بر جامعه گذاشت تکیه بر ملی ‌گرایی افراطی (که به شکل آریا گرایی خود را نشان داد) بود. پیش از آن مذهب نقش اصلی را در ایجاد اتحاد میان اقوام ایران ایفا می‌نمود، ولی عواملی چند از جمله تقلید از اروپائیان (که آن زمان به شدت دچار ناسیونالیسم و نژاد پرستی بودند) موجب اصل قرار دادن ملی ‌گرایی در حکومت پهلوی شد. تحریف گستردۀ تاریخ و آریائی دانستن مردمان ایران از نتایج این امر بود که نظریۀ آذری را نیز حمایت نمود.

تحت تأثیر تحولات جهانی قرن بیستم، ملی‌گرایی در مصر به شکل پان‌ عربیسم، در ترکیه به شکل پان ‌ترکیسم و در ایران به شکل پان ‌ایرانیسم (که در واقع پان ‌فارسیزم است) خود را نشان داد. نژاد پرستی و سرکوب حقوق قومیت‌ها که با هدف حفظ یکپارچگی ارضی صورت می‌گرفت از اصلی‌ترین ویژگی‌های این جریانات در خاور میانه بود.

جریان آریا گرایانۀ دورۀ پهلوی بسیاری از اقوام ساکن ایران را به دلیل شباهت زبانی و فرهنگی به سادگی آریایی قلمداد نمود، ولی آریایی دانستن ترکان ایرانی که زبانشان به کل متفاوت از فارسی است، نیازمند بهانه‌ای دیگر بود. جریان پان‌ترکیسم در ترکیه شکل گرفته و اندیشۀ اتحاد ترکان را تبلیغ می‌کرد و طبعاً به آذربایجان نیز توجه داشت. لذا از دید روشنفکران ایران‌گرای آن زمان خطری بزرگ یکپارچگی ایران را تهدید می‌نمود که برای دفع این خطر نظریه آذری به دست « سید‌ احمد کسروی تبریزی » ابداع گردید و با استقبال شدید حکومت پهلوی و روشنفکران جامعه که اندیشه‌ های نژادپرستانه داشتند، مواجه شد. بر اساس این نظریه زبان ترکی زبانی بیگانه و بدون ریشۀ تاریخی در ایران قلمداد گردید و نتیجتاً هویت ترکان ایرانی زیر سؤال رفت و بسیاری از حقوق اساسی‌شان پایمال شد.

نظریۀ کسروی در بارۀ زبانی فرضی است که پیش از ترکی در آذربایجان بدان تکلم می‌شد. این نظریه دارای ایرادات آشکار بسیاری است و در بارۀ آن بحث‌های زیادی صورت گرفته‌است؛ اما مسئلۀ اصلی این است که به کمک این نظریه ترکان ایران، آذری نامیده شده و آریایی فرض می‌شوند، در حالیکه یک نظریۀ زبان‌شناسیِ تاریخی نمی‌تواند قومیت را تعیین کند، و عوامل تعیین قومیت که قبلاً به آنها اشاره شد، همگی بر اساس واقعیات کنونی هستند و نه تاریخ گذشته. علاوه بر این مستندات تاریخی بسیاری بر ترک بودن بخش بزرگی از مردم ایران دلالت دارند و ساکن شدن ایل‌های ترک در ایران در طی ده‌ها قرن به صراحت در منابع تاریخی ثبت گردیده که خود حاکی از نادرستی آریایی فرض کردن ترک‌زبانان ایران حتی بر اساس تاریخ است.

آذری نامیدن ترکان ایران هم بر اساس واقعیّات امروزی و هم بر اساس تاریخ، نادرست و انکار هویت است. آذری نامیدن ترکان ایرانی امری مغرضانه است که در راستای سیاست‌های نژادپرستانۀ حکومت پهلوی رایج گردید و بهانه‌ای برای سرکوب حقوق ترکان از جمله حقّ تحصیل به زبان مادری شد.

برخی از تحریفات تاریخی صورت گرفته علیه ترکان ایران :

- حذف کلی و یا بی‌توجهی عمدی به تاریخ حکومت‌های ترک از قبیل :

- دولت سبکری (این دولت مدّت‌ها قبل از غزنویان در مناطق مرکزی ایران به پایتختی شیراز تشکیل شده‌بود؛ در تاریخ‌های امروزی اثری از آن نمی‌بینیم!)،

- امپراتوری گؤک ‌ترک (برای تحریف این امپراتوری از آن با عنوان خاقانات شمال شرقی چین (!) و یا اتحادیه‌ای از قبایل (!) نام برده می‌شود!)،

- دولت خزر (مقارن با اواخر دولت ساسانی تشکیل شد و چند صد سال دوام آورد و مدت‌ها بخش بزرگی از آذربایجان را تحت کنترل داشت؛ این دولت نیز مشمول سانسورهای بی ‌دریغ معاصر گردیده‌است!)،

- هون ‌های سفید یا هیاطله (این حکومت در شرق ایران ساسانی تشکیل شده ‌بود و مدت‌ها دولت ساسانی را خراج گزار خود نموده بود؛ با وجود اسنادی که ترک بودن هون‌ های سفید را نشان می‌دهند تاریخ ‌نویسان مغرض ایرانی آنان را آریائی قلمداد می‌کنند!)،

- ایشغوز‌ها یا همان سکاها  (قومی که پیش از تشکیل امپراتوری هخامنشی در آذربایجان ساکن شدند و مدت‌ها با آن دولت در جنگ بودند؛ آنان نیز توسط تاریخ ‌نویسان ایرانی، آریائی قلمداد می‌شوند!) و ...

آریائی فرض کردن شاهان ترک :

- خوارزمشاهیان (با وجود آن که زبان و آداب و رسوم این شاهان، ترک بودن آنان را نشان می‌دهد ولی عده‌ای از تاریخ ‌نویسان ایرانی احتمال (!) می‌دهند که آنان در اصل آریائی هستند و بعدها ویژگی‌های ترکی کسب کرده‌اند!)

- صفویان (عده‌ای از تاریخ ‌نویسان ایرانی اصرار دارند که خاندان صفوی از کردان یا تات‌ها بوده‌اند که بعدها به تشیع گرویده‌اند؛ درحالیکه تاریخ امیر تیمور گورکانی نشان می‌دهد این خاندان در آن زمان شیعه بوده‌اند!)

- خاندان سلطنتی گؤک‌ترکان (با استناد به دو لقب ادعا می‌کنند که این خاندان در اصل آریائی بوده‌اند؛ در حالی که آنان این القاب را بعد از تشکیل حکومت به تقلید از دیگر حکومت‌ها بر خود گذاشتند!) و ...

.......

 منبع : تورک ائلیم


آچار سؤزلر : آنادیلی,