خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

شاه جنگ ترکان با مغولان

+0 به یه ن

 

شاه جنگ ترکان با مغولان

نویسنده: ع.م. بیانی

اگرچه ترکان و مغولان دارای ریشه ی مشترک زبانی یعنی هر دو مربوط به زبان های التصاقی (پیوندی) یا بهتر بگوییم « آسیایی » هستند، اما همیشه این دو قوم بزرگ آسیایی دارای فرهنگ، دین و جغرافیای جداگانه بوده اند.

ترکان بیشتر بومی غرب آسیا و اطراف دریاچه خزر و مغولان بیشتر بومی شرق آسیا هستند. در طول تاریخ اگرچه در مقطعی قسمتی از ترکان تابع لشکر مغول شده اند؛ اما همیشه با ایشان در حال مبارزه بوده اند. ترکان قاراخانی (موسوم به آل افراسیاب)، ترکان بیگدلی خوارزمشاهی (سلطان محمد خوارزمشاه و جلال الدین پسرش) ترکان سلجوق آناتولی، شیروان شاهیان آذربایجان و ترکان ممالیک مصر و شام در برابر مغولان مقاومت کرده اند که بعضی پیروز و بعضی شکست خورده اند. توسعه طلبی « چنگیز » و بی تدبیری « سلطان محمد خوارزمشاه » و کشتن بازرگانان و سفیر چنگیزخان باعث حمله ی او به قلمرو خوارزمشاهیان شد.  

« برتولد اشپولر » یکی از علل شکست خوارزمشاه در مقابل مغولان را چنین می نویسد :

« خوارزمشاه با مالیات های عدیده پشت مردم این سرزمین وسیع را خم کرد و ناگزیر بر حفظ آرامش، سپاهیانش را در سراسر کشور گسترده بود… با این همه روشن نیست که چرا خوارزمشاه با همه ی توانایی اش شتابزده رو به فرار نهاد و از مقابله با مغولان هراسید، در حالی که پسرش جلال الدین که قدرت پدر را هم نداشت،در برابر آنان ایستاد و حتی به پیروزی هایی هم رسید. (ص 30 تاریخ مغول در ایران، اشپولر)، اما این ترکان ممالیک در مصر و شام بودند که به رهبری خواهر زاده سلطان جلال الدین خوارزمشاهی یعنی محمود بن مودود با نام ترکی قوتوز (قطز = احتمالا همان قوتاز ترکی باشد) و « ظاهر بیبرس » و « منصور قلاوون » برای اولین بار افسانه شکست ناپذیری مغولان را در هم شکست.

نبرد « عین جالوت » در سال 658 ه.ق (جمعه 26 رمضان) سرنوشت جهان را تغییر داد، زیرا اگر مغولان پیروز می شدند، از طریق شمال آفریقا به اسپانیا رفته و می توانستند اروپا را فتح کنند. اما سلطان « قوتوز » در « عین جالوت » با شکست مغولان، جهان گشایی آنان را متوقف کرد. (دولت ممالیک، عصام محمد شبارو ص 81 و 82)

بعد از قوتوز، این « بایبرس » بود که در مکان ها و زمان های مختلف، مغولان را عقب راند. عاقبت سلطان قلاوون در سال 703 ق به سختی مغولان را شکست داد و فاتحانه به مرکز حکومت خود در قاهره بازگشت. « در حالی که پشت سر او هزار و ششصد اسیر مغول دست بسته حرکت می کردند و سرهای کشته شدگان مغول بر گردن آنان آویزان بود. علاوه بر آن، هزار سر بود که به هزار نیزه زده بودند.» (دولت ممالیک ص 88)

سرانجام مغولان که مراغه، سپس تبریز و سلطانیه را به پایتختی انتخاب کرده بودند، در میان ترکان مسلمان حل شدند. نویسنده کتاب دولت ممالیک می نویسد : « از این رو اسلام آوردن مغول ها، چیزی جز ترک شدن آن ها نیست.» (دولت ممالیک، ص 91)

با این حساب این گونه می توان تحلیل کرد که داستان جعلی ترویج یا تحمیل زبان ترکی به وسیله ی مغولان در ایران جز یک افسانه سیاسی منفعت دار، چیز دیگری نیست. بلکه قاطعانه می توان گفت که این مغولان بودند که در میان ترکان مسلمان از آسیای مرکزی گرفته تا آذربایجان و آناتولی و شام حل شدند و از بین رفتند. اگرچه عده ای از ترکان در کنار چینی ها، خراسانی ها و … در سپاه مغول حضور داشتند، ولی این مغولان بودند که در میان انبوه مسلمانان ترک و تاجیک به تحلیل رفتند. « به گونه ای که با روی کار آمدن خاندان های حکومتگر آذربایجانی مثل « قاراقویونلو » و « آغ قویونلو » و سپس « صفوی » ها به تدریج از مغول ها در ایران در ایران در آغاز قرن دهم هجری/ شانزدهم میلادی تحت حکومت صفویان شیعی، اثری باقی نماند.» (دولت ممالیک، ص 92)

منابع :

1-دولت مالیک، عصام محمد شبارو، ترجمه شهلا بختیاری، ناشر پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، چاپ اول، 1380 ش.

2-تاریخ مغول در ایران، برتولد اشپولر، ترجمه محمود میرآفتاب، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ چهارم، 1372 ش.

3-برداشت از: ماهنامه«بایرام» زنجان – دی 1390- شماره 38 – ص 15


آچار سؤزلر : بیلیملار,