افشارها کیستند؟
افشارها کیستند؟
اشاره : در این نوشته نگاهی گذرا و مختصر به تاریخ اقوام افشار از شعب بیست وچهارگانه اوغوزهایتورک است پرداخته شده است. البته درخصوص اقوام «افشار» ایران می توان تحقیقات جامع تری را انجام داد که آن فرصت دیگری را می طلبد.
نویسنده : حسن حسینعلی
نظربه این که مدیر مسئول ماهنامه «بایرام» جناب آقای «علی محمد بیانی» این تکلیف را به من محول کرد و از طرفی همه منابعی که از قبل مطالعه کرده بودم، درحال حاضر در دسترس نبود. پس با تکیه به قوه حافظه که احتمال خطا نیز در آن می رود، این مطالب را در ذیل نوشتم.
طبق معمول اولین منبعی ذکری از این قوم آورده «محمود کاشغری» در «دیوان لغات الترک» است که درآنجا «افشار» را در ردیف ششم از شعب بیست و دوگانه اوغوز آورده و بعد دو قرن«افشار» در تاریخ اساطیر و اوغوزنامه ها فرزند «اولدوزخان» سومین فرزند اوغوزخان دانسته شده و به همین دلیل نام افشار در نهمین ردیف از قبایل بیست و چهارگانه اوغوز ذکر شده است.
افشارها امروزه نیز جمعیت کثیری را در میان تورکان ایران و کشور ترکیه و جمهوری آذربایجان تشکیل می دهند. منتهی با متداول شدن شناسنامه در اوایل قرن بیستم و رواج نام های خانوادگی ریشه ایلی بعضی از افشارها به بوته فراموشی سپرده شد.
اجداد اولیه افشارها گویا در غالب «دوققوز اوغوز» و در حدود هزار و پانصد سال قبل در حوالی رود«توغلا» در مغولستان ساکن بودند و مقارن با قرن چهارم هجری قمری همانند سایر قبایل «اوغوز» که در بخش شمالی رود سیحون سکونت داشتند، اسلام را پذیرا شدند و از آن به بعد ذیل عنوان ترکمن و به همراه تعداد کثیری از دیگران طوایف «اوغوز» بعد از نبرد«دندانقان» وارد ایران شده و به عنوان نیروی نظام سلجوقی در جنگ با «رومانوس» امپراطور روم شرقی شرکت داشتند. البته باید گفت که بخشی از تورکان «اوغوز» نیز در شبه جزیره « مانقشلاق » ماندگار شدند.
مقارن با اوایل دوره ایلخانان جمع کثیری از افشارها به رهبری «قرهمان» در آناطولی سلسله ای را تشکیل دادند که در تاریخ به «قرهمانلیلار» معروف است. این سلسله از بادوامترین سلسله های آناتولی بود که از سال 654ه.ق تا 888 ه.ق امتداد داشت و سرانجام به وسیله عثمانی ها منقرض شد. پایتخت این سلسله به نام «لارنده»، [لاراندیای رومی] بود که بعدها به نام مؤسس سلسله یعنی«قرهمان» تغییر نام یافت که همچنان این نام باقی است. اهمیت این سلسله در رسمی کردن زبان تورکی در قلمرو حکومتی بود که بعدها موجب شد که ادبیات مکتوب و درباری رسماً در آناطولی از فارسی به تورکی مبدل شود.
در سال 907 ه.ق که شاه اسماعیل سلسله صفویه را تأسیس کرد، بخشی از افشارها که در زمان پدرش به مذهب شیعه گرویده بودند، تحت عنوان«قزلباشها»نیروی نظامی صفویان را تشکیل دادند. قزلباش ها مرکب از هفت طایفه تورک «افشار»، «قاجار»، «روملو»، «شاملو»، «تکلّلو»، «استاجلو« و «ذوالقدر» بود. بعدها بخشی از«بیات»نیز به این تشکّل نظامی افزوده شد.
در زمان حکومت شاه عباس صفوی، وی به منظور کاهش قدرت و نفوذ قزلباشها، نیروی نظامی جدیدی تحت عنوان«شاهی سئون» تشکیل داد که بخش اعظم آن را همان افشارهای قزلباش تشکیل می دادند.
افشارها در زمان شاه عباس صفوی به صورت پراکنده در بخش های آذربایجان و نزدیکی مرز ایران و عثمانی و همین طور حوالی رود اترک یعنی مرز ایران و اوزبکان ساکن شد. البته این سکونت اجباری به دلیل یک حفاظ امنیتی در مقابل عثمانی ها و اوزبکان بود.
با هجوم افغان ها به ایران مقاومت پراکنده ای در گوشه و کنار ایران رخ داد و سرانجام «نادرقلی بیگ» بعد از تاجگذاری«نادرشاه» نامیده شد. از خراسان علم مقاومت را برافراشت. «نادرقلی» فرزند«امامقلی» از تیره قیرخلوی[چهل تایی] افشارهای خراسان محسوب می شد. تیره قیرخلوی افشار امروزه طایفه افشار شهرستان«تیکان تپه» یا «تکاب» را تشکیل می دهند. سلسله افشاریه به سرکردگی«نادرشاه» از سال 1148 ه.ق تا سال 1210ه.ق به مرکزیت شهر«مشهد» امتداد داشت و به نام همان طایفه یعنی«افشار» در تاریخ ثبت شد. آخرین پادشاه این سلسله «شاهرخ شاه» بود که به وسیله «آقامحمدخان قاجار» اسیر و به قتل رسید. با مرگ نادرشاه و دوره فترت بین «افشاریه»و «قاجاریه» در شمال غربی ایران، تقریباً یک حکومت موقتی به وسیله دو تن از سرکردگان افشار تشکیل شد. یکی حکومت «فتحعلیخان افشار ارومی» در ارومیه و دیگری حکومت «ذوالفقارخان افشار خمسه ای» در زنجان. ذوالفقارخان افشار از تیره «آییرلو»یا «ایرلو» محسوب می شد و وی جد اعلای خاندان ذوالفقاری ها می باشد. علی رغم اعلام استقلال «ذوالفقارخان» و چندین جنگ با «کریم خان زند»، در اوایل حکومت قاجاریه باز در زنجان اعلام استقلال کرده، اما از سپاه قاجار شکست خورد و به وسیله «آقامحمدخان» بعد از صلح ظاهری نابینا گشت. از دوره نادرشاه افشار تاکنون به جرأت می توان گفت که بخش کثیری از سکنه استان زنجان، از طایفه افشار محسوب می شود و حتی نفوذ افشارها از دوره زندیه تا پایان سلسله پهلوی در«زنجان» و «ولایت خمسه» پابرجا بود و حکومت این ولایت بین سه تیره افشار یعنی «اوصانلوها» و « جهانشاه لوها» و «آییرلوها» (ذوالفقاریها) تقسیم و دست به دست می شد.
همزمان با دوره زندیه و اوایل قاجاریه یک دولت نیز به وسیله «افشارها» در «قره باغ» در جمهوری آذربایجان فعلی تشکیل شده این حکومت که در تاریخ به نام «جوانشیرها» جد اعلای این سلسله نامبردار است، به وسیله پناه علی خان و سپس ابراهیم خلیل خان با براندازی دولت های «ملیک» ارمنی تشکیل یافت و در نهایت به وسیله سپاهیان تزار روس، منقرض شد. این سلسله وابسته به طایفه «اوتوز ایکی» از «افشار»ها بوده. دولت افشار جوانشیر در «قره باغ» نیز جزء پایدارترین حکومتهای خانات«قفقاز» بود و نقش زیادی در رشد ادبیات و موسیقی تورکی آذربایجانی داشت. معروفترین شاعر وابسته به این سلسله «ملاپناه واقف» بود.
چنانکه در سطور قبلی گفتیم، بخش اعظم سکنه استان زنجان را افشارها تشکیل می دهند. تعدادی از طوایفی که در افشار بودن آنها شکی نیست، در ذیل نام برده می شود. ساکنان منطقه «قشلاقات افشار» در جنوب شهرستان «قیدار» و جنوب شهرستان ایجرود که شامل طوایف جهانشاه لو، پرنلو(بارانلو)، بدیرلو، قراسانلو (کرحسنلو) و شاهسون و همین طور ساکنان «اوریاد» و «ماهنشان» یعنی غنی بیگلو، اوشار، دُویران ( که به غلط دَویران گفته می شود) و... .
منطقه قره پشتلو که به همان نام «افشار» مسمّی هستند. لازم به یادآوری است که بخشی از تیره های افشار که در جنوب و مرکز ایران ساکن هستند به دلیل اقلیت بودنشان در مناطق فارس نشین زبان آنها تغییر پیدا کرده است. مانند افشارهای یزد، و افشارهای کرمان و ... اما همچنان این طوایف اخیر به اصالتاً تورک بودن خودشان معترفند. و در این خصوص «دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی و «ایرج افشار» تحقیقاتی انجام داده اند.
در میان کردهای ایران نیز طایفه اقلیتی به نام «هوشر» وجود دارد که امروزه به زبان کردی صحبت می کنند و خود را بازماندگان افشارهای خراسان قلمداد می کنند. و در نهایت باید اضافه کرد که نام این طایفه در متون کهن به صورت های «افشار»، «اوشر» ،«اوشار»، «اوشیر» و ... ذکر شده است و معنی لغوی آن سوارکار، چابک و تیزپا است. و امروزه نیز به عنوان یکی از نامهای پسرانه تورکی است و جالب تر آن که در حوزه هنر، نیز نقش های تزئینی قالی ها و پوشاک منسوب به این قوم است و پرده ای از موسیقی در تورکی و فارسی منسوب به افشارها است. در میان نژادهای گوسفند ایران«قوچ افشار» نیز از نژادهای شاخص است.
نویسنده : حسن حسینعلی
نکته : این مطلب درماهنامه بایرام شماره 35 که در زنجان منتشر می شود، چاپ شده است.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1-دیوان لغات الترک تألیف محمود کاشغری
2-جامع التولریخ «تاریخ اوغوز» تألیف رشیدالدین فضل الله همدانی
3-شجره تراکمه تألیف ابوالغازی بهادرخان
4-احسن التواریخ محمد تقی ساروی
5-تاریخ دارالعرفان خمسه تألیف رستم الحکما
6-تاریخ ذوالقرنین تألیف فضل الله خاوری شیرازی
7-.....و....