نقش ترکان در گسترش اسلام
نقش ترکان در گسترش اسلام
مجید نظری
رشد و گسترش دین مبین اسلام در طول حیات خود، افت و خیزهای زیادی داشته است. در این نوشتار سعی گردیده است نقش عمده ترکان در توسعه و گسترش و تبلیغ دین اسلام مورد بررسی و مداقه قرار گیرد. نقش ترکان در به اهتراز درآوردن بیرق اسلام در سرزمینهای دیگر چندان مهم و پررنگ است که نادیده گرفتن آن، انکار تاریخ اسلام قلمداد خواهد شد. بیتعصّب باید گفت، اگر تلاش ترکان نبود سرزمینهای اسلامی و تعداد جمعیت مسلمانان این اندازه وسعت نداشت. شمشیر ترکان چنان برنده بود که ترکان لقب غازی اسلام گرفتند. متأسفانه در کتب درسی و دیگر کتب این نقش مهم، چندان پررنگ و پرمایه نشان داده نشده است.
برعکس در ممالک اروپایی ترک را مسلمان معنا میکنند و مسلمان را با ترک میشناسند. بیجهت نیست که در قاموس اروپائیان یک معنی «ترک» مسلمان میباشد. وقتی صدای دلنشین اذان را از گلدستههای مساجد شبه جزیره بالکان میشنوی، صدای چکاچک شمشیرهای غازیان اسلام را در گوش احساس میکنی، و آنگاه برخود میبالی که چگونه ترکان قلوب آهنین مسیحیان را تسخیر کردند و چگونه توانستند دین مسیحیان را تغییر دهند. در قسمت اول انتشار اسلام در بین ملل مسیحی اروپایی که تحت حکومت عثمانی بودند، مورد بررسی قرار میگیرد. این مقاله برگرفته از کتاب" تاریخ گسترش اسلام"، تألیف میرتوماس آرنولد با ترجمه ابوالفضل عزّتی با اندکی دخل و تصرّف میباشد. هسته اولیّه تشکیل امپراطوری عثمانی به زمانی برمیگردد که آنان از مغولها فرار کردند و در حدود پنجاه هزار نفر به کمک سلطان قونیه شتافتند. وی در مقابل خدمتی که آنان به وی علیه مغولها و یونانیان نمودند، منطقهای را در شمال غربی آسیای صغیر در اختیار آنان قرار داد. این هسته اولیه امپراطوری عثمانی آینده بود. ترکان در ابتدای کار منطقه نفوذ خود را با تصرّف ایالات کوچک توسعه دادند و سرانجام ترکان سلجوق سرزمین خود را بین خود تقسیم کردند و بعدها به اروپا وارد شدند. سلطنتنشینهای متعدّدی را تصرّف نمودند تا جایی که وسعت کشور عثمانی در سال 1682م به دروازههای وین رسید.
از ابتدای توسعه قلمرو سلطنت خود در آسیای صغیر، عثمانیها سلطه خود را بر ساکنان مسیحی مستقر نمودند، ولی روابط بین دولت عثمانی و مسیّحیت تنها پس از سقوط پایتخت باستانی امپراطوری رم شرقی به دست مسلمانان در سال 1445م برپایهای محکم استوار شد. پس از سقوط ثسطنطنیه به وسیله سلطان محمّد دوّم به دستور وی از فشار و شکنجه نسبت به مسیّحیت با شدت تمام جلوگیری شد. و این امر باعث جذب و جلب مسیحیان نسبت به ترکان و مسلمانان گردید. مسیحیان با این دستور در اجرای مراسم دینی خود آزاد بودند. هرچند یونانیان از نظر تعداد بر ترکان در قسمتهای اروپایی امپراطوری برتری داشتند، ولی به علّت استفاده از آزادیهای دینی و امنیّت جانی و مالی که برای آنان تأمین شده بود، به زودی نظر و گرایش خود را نسبت به فاتحین جدید تغییر دادند و سلطه و حکومت سلاطین، عثمانی را بر قدرت و حکومت مسیحیان ترجیح دادند. در حقیقت در بسیاری از مناطق فاتحین ترک مورد استقبال یونانیان قرار گرفتند و به آنان به دید ناجیان نگریسته میشد. رفتاری که با مسیحیان تحت حکومت عثمانی به وسیله امپراطوران فاتح میشد- حدّاقل در دو قرن اوّل پس از فتح یونان- نشان دهنده یک نوع آزادمنشی است که تا آن زمان برای اروپا سابقه نداشته است. پروتستانهای سیسیلی با امید کامل در انتظار ورود ترکان بودند و با کمال رضایت و علاقه حاضر بودند، آزادی دینی خود را به قیمت تسلیم در برابر حکومت و قدرت ترکان عثمانی به دست آورند. یهودیان تحت شکنجه اسپانیا در پایان قرن پانزدهم میلادی در گروههای متعدّد و بزرگ به ترکیه فرار کردند. مارکویوس اسقف اعظم انطاکیه در قرن هفدهم میلادی به خود تبریک میگوید، وقتی میبیند چگونه لهستانیهای کاتولیک نسبت به ارتدوکسهای روسی پیرو کلیسای شرق اعمال وحشیانه روا میدارند. به همین جهت آنان را ملعون اعلام کرد. زیرا در نظر او آنان با رفتار ظالمانه خود نسبت به مسیحیان و کوشش فراوان در راه نابودی ارتدوکس ثابت کردند که از بتپرستان فاسدتر و شقیتر میباشند. او میگفت: خداوند امپراطوری توران (ترکان مسلمان) را برای همیشه و همیشه در پناه خود حفظ نماید. زیرا آنان با گرفتن جزیه در دین کسی مداخله نمینمایند، و هیچ تفاوتی بین ادیان قائل نیستند. حتّی در ایتالیا نیز افرادی بودند که چشم انتظار و دل امید به ترکها داشتند. به این امید که به عنوان سکنه قلمرو حکومت ترک قرار گیرند. بنابراین به نظر میرسد که نشر اسلام در قلمرو حکومت ترکان عثمانی معلول زود و فشار نبود. علاقه و شور تبلیغاتی ترکان، هرگز آنان را از حدود آزادمنشی که خود با وضع قوانین خویش برقرار کرده بودند، خارج ننمود. آنان با ملایمت افراد را به اسلام رهبری مینمودند و کسی را به اجبار به ترک دین خویش وادار نمینمودند. بنابراین مسیحیان با میل و اراده خود تبدیل به ترک (مسلمان) میشدند. بنابر اعتقاد ترکان بهترین محبتی که میتوانستند نسبت به فردی مبذول دارند، آن بود که وی را از راه پذیرش اسلام به سعادت ابدی رهبری نمایند. و در این راه از کلیه روشهای تبلیغ و طرق ممکن استفاده مینمودند. یک سیاح هلندی قرن شانزدهم میلادی نقل میکند که در حالی که وی مشغول تحسین از مسجد اعظم ایاصوفیا بود، یکی از ترکان درصدد برآمد از حس هنردوستی وی استفاده نموده، وی را به پذیرش اسلام تشویق نماید. و به او گفت: «اگر مسلمان شوی، میتوانی هر روز به اینجا بیایی». بسیاری از سیاحان براین گفته متفقالقولند که ترکان مردمانی پرشور در مورد دعا کردن برای موفقیت اسلام و یا بیعلاقه شدن مسیحیان نسبت به دین خود بودند. مسلمانان هر روز در مساجد خود از صمیم قلب دعا میکنند که مسیحیان قرآن را بپذیرند، و مسلمان شوند و برای نشر اسلام از تمامی راهها استفاده مینمایند.»
نقل شده است که چگونه ترکان برای روحانیون و کشیشهایی که مسلمان میشدند، امتیازات فراوان قائل میشدند، تا آنان بتوانند نمونههای خوبی برای دیگر تازه مسلمانان باشند و از این راه دیگران را به پذیرش اسلام تشویق میکردند.
یک نویسنده قرن هفدهم میلادی به خوبی وضع روحی تازه مسلمانان را تشریح نموده است:«موقعی که با ترکان در تماس میباشی، متوجه میشوی که آنان نماز میگذارند و حتی مزامیر داود را قرائت مینمایند، صدقه میدهند. کارهای نیک دیگر انجام میدهند، درباره مسیح عالی فکر میکنند. برای توران احترام فراوان قائلند. در این شرایط و خصوصیات متوجه میشوی که ترکان (مسلمانان) مردم خوبی هستند و به احتمال قوی نجات یافتگان و سعادتمندان در دنیا و آخرت میباشند. و با این ترتیب متوجه و معتقد میگردی که توهم میتوانی سعادتمند و رستگار باشی. اگر مانند ترکان شوی. دراین موقع تثلیث مقدس و بسیاری از اسرار دین که به عقل افراد عادی کاملاً غیرعادی و غیرمعقول میرسد، به آسانی از فکر تو بیرون میرود و در نتیجه مسیحیت کاملاً در تو می میرد و مسلمان می شوی.
توماس اسمیت که در سال 1669 م در قسطنطنیه به سر میبرده است در مورد تعداد مسیحیانی که در این دوره اسلام را پذیرفتند، سخن میراند ولی انگیزههای پستتری را برای آنان بیان میدارد:«جای تأسف است که مردم فلکزده، ترک(مسلمان) میشوند. عدهای تنها به علت یاس زیاد و به منظور فرار از استهزاء و اهانت ترکان مسلمان میشوند. اینها ادله و انگیزههای اساسی برای ارتداد مسیحیان است. تنها با توجه و علاقه به راحتی، خوشگذرانی و ثروت و یا سهل انگاری و گناهکاری است زیرا نمیتوان تصور کرد که فردی از راه استدلال عقلانی خود را به پذیرش این دین ترکی و اباطیل آن راضی نماید.» در حالی که در جامعه مسیحی آن زمان عوامل و موجبات انزجار فراوان وجود داشت، در کیفیت و زندگی ترکان خصوصیات و مزایای جالب و جذابی موجود بود که دیگر مسیحیان را تحت تأثیر خود قرار میداد.
نویسندگان مسیحی به طور مداوم ترکان را به خاطر امانتداری، جدیت در شئون دینی، شور و علاقه آنان به رعایت دستوران مذهبی، ظاهر آراسته و باشکوه، تواضع در آمیزش و عدم تکبر و خودنمائی و سادگی در طرز زندگی که حتی در افراد برجسته و مقتدر ترک نیز مشاهده میشد، میستودند. حتی رفتار سربازان ترک نیز به نوبه خود مورد تحسین قرار داشت. دبیر سفارت خانه چارلز دوم در دربار سلطان عثمانی نقل میکند که در موقع ورود ارتش ترک، مردم کشور هیچ گونه شکوه و ناراحتی ناشی از خسارات وارده یا بدرفتاری با زنان آنان نداشتند. تمام مشروب فروشیهایی را که در مسیر ارتش قرار داشتند، دوسه روز قبل از ورود ارتش ترک تعطیل کردند و بستند. فروش مشروبات الکلی به سربازان قدغن بود و مجازات مرگ داشت. حتی نویسندگان مسیحی که نسبت به ترکان هیچگونه محبت و علاقهای نداشتند، فضایل اخلاقی آنان را مکرراً ستایش میکردند و زهد و تقوا و مهربانی آنان را عامل اساسی رشد و نشر اسلام میدانستند. برتری اخلاقی جامعه مسلمان عثمانی مسلماً و سهم شایانی را در گسترش اسلام و پذیرش آن به وسیله پیروان ادیان دیگر، به عنوان هدف عالی شخصی افراد برعهده داشت. جامعه و نسلی که اضطلال و نابودی قدرت ترکان را در اروپا و امپراطوری آن را در دیگر جامعهها به عنوان مرد بیمار اروپا مشاهده نموده، به دشواری میتواند درک کند که چگونه امپراطوری عثمانی در ایام درخشندگی خود در اروپا احساسات وسیعی را الهام بخشید. سرعت و توسعه موفقیت ارتش ترک، افکار مردان را از ترس و تعجب پر کرده بود. کشورهای مسیحی یکی پس از دیگری به دست آنان سقوط میکرد. ادامه دارد
این مطلب در ماهنامه «بایرام» شماره 40 چاپ شده است.