مقاومت فرهنگی
مقاومت فرهنگی
در یک جامعه مورد تهدید توسط بی گانگان، فرهنگ ملی خود به خود تبدیل به عامل اصلی مقاومت و مبارزه می گردد. در این جوامع فرهنگ به عنوان پرچم هویت ملی همواره سعی می کند با نشان دادن جلوه های متفاوت خود، در جهت بقای ملی و جلوگیری از تسلط فرهنگ دیگران، حیات ملی معنوی جامعه را ادامه بخشیده و مانع تسلیم شدن جامعه در برابر سلطه دیگران گردد.
حالت واقعی ملی و فرهنگی جامعه مورد تهدید قرار گرفته شده حالتی اورژانسی است. یعنی تمامی سویه ها ی فرهنگی موجود در جامعه در یک نوع حالت همبستگی، هماهنگی و نوعی مقاومت به سر می برند. در این حالت فرهنگ شدیدا یا حالت سیاسی به خود می گیرد ویا دارای مقاصد سیاسی می گردد، که این نیز حالتی قابل درک و گاها منطقی به شمار میرود.
در این شرایط فرهنگیان و آفرینش کنندگان فرهنگی دارای شأنی نجات بخش می گردند. آن گروه از تولید کنندگان فرهنگی که بی اعتنا به شرایط بحرانی هستند، مورد بی توجهی اجتماعی واقع شده و در بسیاری از موارد اعتبار و مخاطبان خود را نیز از دست می دهند.
در چنین جامعه ای مقاومت فرهنگی ابتدا حالت دفاع از فرهنگ سنتی به خود گرفته و سنتهای ملی به نوعی رنگ تقدس به خود میگیرند. بعد از گذشت زمان از دل همان فرهنگ سنتی نشانه هایی از نوع مدرن فرهنگ و تولیدات مدرنتر نیز جوانه میزند. این روند میتواند افراد وسلیقه های جدیدی را نیز به صف مقاومت کنندگان در برابر هجوم دیگران بیافزاید در این حالت هم فرهنگ ملی غنی تر میشود و هم مخاطبان بیشتری را جذب خود میکند.
نکته مهمی که باید همواره به آن توجه ویژه داشت این مورد است که تمامی فعالان فرهنگی با هر نوع سلیقه فکری و هنری که دارا می باشند در یک جبهه قرار دارند و همگی آنها سعی در غنا و اعتلای فرهنگ ملی می باشند و هیچ سلیقه ای محدود کننده سلیقه دیگری و یا تنگ کننده جای دیگری نیست بلکه همه آنها دارای مخاطبان مخصوص به خود ولی همدل با مخاطبان سلیقه دیگری هستند. پس دشمنی و مخالفت جایی در این بین ندارد. چرا که اگر مخالفت و دشمنی وجود داشته باشد، خود این سلیقه ها و پرچمدارانشان اعتبار خود را از دست خواهند داد، چون تنها تا وقتی که آنها در جهت مبارزه با بیگانگان و تقویت جبهه خودی گام بر میدارند است که مورد توجه و اقبال مردمی قرار می گیرند.
منبع : تورک دنیزی