خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

تمثیل مثل ترکی : قتیل آتی، دئییرمانچی ائششه یی

+0 به یه ن

قتیل آتی، دئییرمانچی ائششه یی : مثل اسب عاشورا و الاغ آسیابان.

کاربرد این مثل در مواردی است که از کسی که مظلوم است فقط بهره برداری بی مزد و بی منت بکنند و اصلاً در فکر این نباشند که آن فرد هم خرج زندگی و زن و بچه دارد و باید مزدی به او داده شود.

اسبی را که در روز عاشورا برای استفادة تعزیه خوانان می آورند، هرکسی که برسد از بزرگ و کوچک سوارش می شود و اصلاً کسی به فکر و آب و کاه و جو او نیست.

در آسیاب های قدیمی گاهی یک الاغ نگه می داشتند تا چنانچه کسی بار گندمی در خانه داشت که بخاطر سنگینی و نداشتن حیوان بار بر، نمی توانست آنرا به آسیاب برساند این الاغ را برده و بارش را به آسیاب و آردش را به خانه برساند، این الاغ حیوان هم از جمله حیواناتی بود که مظلوم واقع می شد و هرکس فقط در فکر بردن و آوردن بار خودش بود و کسی در بند و فکر گرسنگی و تشنگی آن حیوان نبود.

القصه می گویند : قدیمی ها در روستایی در خراسان شمالی، مردی بنام عیسی بوده و گاوی داشته است با خصلت پاردوکس. یعنی وقتی برای خودش شخم می زد راه نمی رفت و خوب کار نمی کرد ولی وقتی برای دیگران به شخم زدن می بست، نه تنها خیلی سریع و خوب کار می کرد بلکه از صبح تا شب اصلا خسته نمی شد. اینجا بود نام او را به لهجه محل : عسیویینگ سئغیری ایزی چین یاخشی جوفته گئتدمیه، خلق چین یاخشی گئتدیه " گذاشته بودند.

از طرفی مردی نیز بنام خانلار بوده است و ایشان اسبی داشته است بیکار و یله، بطوری که هر کس جایی می رفت یا باری داشت از آن سواری می گرفت و بارش به مقصد می رساند. اینجا بود نام او را به لهجه محل : خانلویینگ آتی خلقینگ حمالی" گذاشته بودند.

اتفاقا در زمان حاضر کسی در محل پیدا شده و ماشین پرایدی نیز خریده است و همیشه با وسیله شخصی خود مفت و مجانی و تمام وقت در خدمت دیگران و به دنبال کار دوستان و اقوام آشنا و نا آشنا است و هیچگاه بفکر کارهای خود و افراد خانواده اش نیست.

اینجاست که خانوده به او " عسویینگ سئغیری " و به ماشینش " خانلویینگ آتی " لقب داده اند و هرگاه از یکی از افراد خانواده اش سراغ او را بگیرید، می گویند : " عسیویینگ سئغیری، خانلویینگ آتی نن گئتدی خلقینگ حمالیقینه"!!