خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

نقد کتاب های ترکی

+0 به یه ن

نقد کتاب های ترکی

نقد کتاب، گزارشی در باره کتاب، یا خلاصه ­ای از آن نیست، بازتاب دهنده ­ی واکنش منتقد است به کتاب و در آن نقاط قوت و ضعف اثر، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. نقد کتاب توصیف، تحلیل انتقادی، و ارزیابی کیفیت و مفهوم و اهمیت و تأثیر گذاری یک کتاب است، نه بازگویی آن. در نوشتن نقد باید بر هدف، محتوا، و قدرت متقاعد کنندگی کتاب تمرکز کرد. باید گفت که نویسنده تلاش کرده است چه بگوید و اینکه در انجام این کار (به نظر منتقد) تا چه میزان موفق بوده و نیز لازم است که منتقد شواهدی در باره ­ی ارزیابی خود ارائه کند.

 هر قدر به خود، و به توانمان در نوشتن مطمئنیم، و بر موضوعی که کتاب در باره­ ی آن نوشته شده تسلط داریم، نباید بر کتابی که نخوانده­ ایم نقد بنویسیم. نوشتن نقد کتاب بر پایه ­ی مرور سر فصل­ ها، خواندن مقدمه­ ها و یادداشت ­ها، و مراجعه به نوشته­ ی پشت جلد، بدون خواندن کامل و دقیق متن کتاب، و گاه حتی بی ­مراجعه به منابع دیگر، کار درستی نیست. هیچ روش مشخص و چارچوب صلب و خلل ­ناپذیری برای نوشتن نقد کتاب وجود ندارد و شیوه ­ی نوشتن چنین نقدی به شدت شخصی است، ولی اصول را نباید از یاد برد و به کلی کنار گذاشت.

آنچه در زیر می ­آید، راهنمایی و نظر ماست است برای نوشتن نقد کتاب های ترکی خراسان در یک دهه های اخیر :

1- در نقد احترام متقابل حفظ رعایت شود. این بدان معنی نیست که به تحسین همدیگر مشغول شویم از همدیگر انتقاد نکنیم. انتقاد همراه با رعایت احترام باشد و به شخصیت کسی توهین روا نداریم

2- متنقد نباید دچار احساسات شود و عقل و خویشتن داری را فدای عواطف سازد. همواره باید در نقد جنبه های مختلف یک اثر را دید و محاسن و معایب آن را بدون حب و بغض بازگو کرد. رفیق بازی در کار نقد ما را بجایی نمی رساند. نون به هم قرض دادن در اینجا گرسنگی کسی را بر طرف نمی کند. نقد باید که بی طرفانه و همراه با ارائه راه حل باشد.

3- اکثر کاستی ها و نارسایی های ادبی و نگارشی کتاب های ترکی خراسان اثر نتیجه سال ها محرومیت ما ترکان از خواندن و نوشتن به زبان مادریمان ترکی و فقدان آفرینش ادبی به این زبان است. اما این، همه پاسخ به انتقاد نیست. در واقع ما یک مساله بسیار ساده و مهم را از یاد برده ایم و آن طبیعت تدریجی تغییرات در حوزه فرهنگ و زبان ترکی است. گاهی ما بدون توجه به سال ها محرومیت قوم و ملتمان از آموزش بزبان مادری خود، انتظار آنرا داریم که یک شبه ره صد ساله را بپیماییم و به همان جایی برسیم که امروزه، مثلا در کشور ترکیه پس از بیش از یکصد سال تلاش مستمر و استقرار سیستم آموزشی فراگیر و به کمک صدها رسانه دیداری، شنیداری و نوشتاری به آن رسیده اند. آیا این انتظار بیجا جفا به ملت مظلوممان ترکان نیست؟

4- ما باید یک حقیقت را هرگز فراموش نکنیم که زبان روز هر ملتی از مجموعه لغات، اصطلاحات و قواعدی تشکیل می شود که اکثریت مطلق آن ملت (مثلا بالای 95 درصد) بدون کوچکترین زحمتی و بدون نیاز به فرهنگ لغات قادر به درک صحیح و سریع آن باشند. 

امروز برخلاف چند صد سال گذشته خواندن و نوشتن منحصر به عده خاصی نیست و به عنوان یک ضرورت عمومی در آمده و همین باعث شده که در تمام زبانها، حرکت در جهت پیدایش یک زبان عمومی و روزمره در کنار زبان ادبی ضروری باشد. خصوصیات زبان عمومی و روزمره سادگی، قابلیت درک عمومی، نزدیکی هرچه بیشتر به زبان عامیانه در عین حفظ اصول و قواعد زبان و استفاده از مجموعه لغات محدود و اجتناب از بکار بردن لغات و اصطلاحات دور از ذهن می باشد.

5- مساله دیگری که باعث می شود یک زبان برای شنونده و خواننده بیگانه به نظر برسد، نحوه نگارش و ادای لغات و اصطلاحات ( یعنی همان لهجه ) می باشد. ریشه بسیاری از لغات زبان ترکی در کشورهای ترک زبان و بویژه مابین ترکیه و کشور آذربایجان و ترکان ایران یکی است و تنها تفاوت در نحوه ادای آنها و پیشوندها و پسوندها می باشد.  

از لحاظ زبان شناسی نیز تمام لهجه های یک زبان دارای تمام قابلیت های آن هستند و هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد و تنها عاملی که باعث انتخاب یک لهجه به عنوان مبنایی برای ساختن زبان معیار برای یک کشور و یا یک منطقه می شود تنها براساس میزان تکثر متکلمان آن لهجه در منطقه یا کشور صورت می گیرد.

متاسفانه امروز اکثرا زبان معیار متداول در جمهوری آذربایجان و گاه زبان متداول در ترکیه به عنوان زبان معیار ترکی استفاده می شود که این خود یکی از دلایل عمده احساس بیگانگی ترکان ایران با نوشته های سال های اخیر است.

زبان معیار ترکان ایران باید از مجموعه لغات و اصطلاحات متداول در جامعه امروز ترکان ایران در آذربایایجان و خراسان و قاشفای با لحاظ کردن قواعد و گرامر صحیح زبان ترکی تشکیل شود.

6- هر چند الفبای عربی (و فارسی که از آن گرفته شده است)، به هیچ وجه الفبای مناسبی برای زبان ترکی نیست (این شاید یکی از دلایل بسیار مهم عدم توسعه زبان ترکی در دوران پس از اسلام و توسعه زبان فارسی به دلیل تطابق با زبان و الفبای عربی است.) لاجرم بدلیل عادت چشم اغلب کاربران، برای سهولت استفاده همگان هم که شده از الفبای تورکی عربی (الفبای اصلاح شده عربی برای زبان ترکی) مصوب سمینار اورتوگرافی زبان تورکی در ایران که با ویژگی زبان تورکی همراه می باشد، استفاده شود. و سعی شود در نگارش واژه گان عربی و فارسی به شکل نگارش همان زبان و در نگارش واژه های تورکی از حروف موجود در الفبای تورکی و حتیﺍلامکان نزدیک به ادبیات صحیح تورکی نوشته شود.

7- اما انتقاد اصلی به کتاب های کتاب های ترکی منتشره در خراسان به نحوه نگارش و نمایش آواها و صداهای حروف صدادار در متن کتابهاست، بعبارت دیگر نحوه نمایش صداها در متن و رسانه نوشتاری این کتابهاست که روش بکار رفته در اغلب این کتاب های (بخصوص کتاب های ترکی با لهجه بجنورد)، روش استفاده از الفبای و قوانین دستوری و گرامر فارسی با اعراب گذاری ابجدی است! و نادیده گرفتن نقد ها و ایرادهای وارده بر این روش و اصرار و پافشاری بر ادامه آن جای سوال دارد!