زبان ترکیمان را در کجا باید بجوییم؟
زبان ترکیمان را در کجا باید بجوییم؟
ع.م.بیانی
دوران مدرن، دوران زبانهاست. زیرا علم و نوشتار و بصریات همگانی شده و آفرینش متن از جمله خصوصیّات بشر امروزی است و این همه جز با زبان ممکن نیست. همین قدر که اهمیت زبانها برای ما مشخص است توجه به آن هم رو به افزایش است. اما دوران جدید همانگونه که امکان جدید به بروز زبانها و فرهنگها داده است به همان اندازه هم زبانها و فرهنگها را آسیب پذیر ساخته است. بنابراین در چنین وضعیتی نهادهای رسمی و غیر رسمی و خانوادهها وظایف سنگینتری برعهده دارند.
هر زبانی با چندین روش و امکان به فرزندان یک قوم یا ملت منتقل میشود که عبارتند از:
اول به وسیله آموزش رسمی و کتابت و نوشتار و حضور در رسانهها، دوم یادگیری آزاد در جامعه به واسطه ارتباط چهره به چهره افراد با اهالی زبان و سوم به وسیله آموزش خانوادگی و انتقال از والدین به فرزندان.
بعضی از زبانها هر 3 روش مذکور را برای ترویج و نگهداری خود در اختیار دارند، ولی بعضیها فقط یکی را دارند. در مملکتی که آموزش رسمی و رسانهها در اختیار یک زبان قرار بگیرد، این خانوادهها هستند که باید زبان مادری و فرهنگ اجدادی خود را به فرزندان خود انتقال دهند، اگر این روش هم برای انتقال زبان تعطیل شود در حقیقت آن زبان تعطیل خواهد شد و نسل آینده، نسلی منقطع و مضمحل خواهد بود.
و اما در جامعه ما یک فرهنگ و زبان باستانی جاری است و آن البته از طریق اجداد و مادرانمان به ما رسیده است. بنابراین یک میراث فرهنگی و معنوی محسوب میشود و بر ماست که این میراث را به فرزندان خود برسانیم تا آنها هم به فرزندان خود هدیه کنند.
زبان ترکیمان را در کجا باید بجوییم؟ جواب این سوال بسیار آسان است. کافیست اطراف و اکناف خود را بنگریم. در اطراف و اکناف ما چه چیزهایی است تا با آن این میراث و اصالت را به آیندگان برسانیم.
1- پدر بزرگها و مادر بزرگها و پدران و مادران که اسناد زندهای از زبان باستانی ما هستند و این زبان را جد اندر جد از نیاکان خود گرفته و به ما رساندهاند. اینها بیش از هر نهاد و ارگانی نقش سازندهای در این پروسه فرهنگی و تمدنی دارند. والدین ما و والدین والدین ما وظیفهای تاریخی برعهده دارند چرا که آنها حلقه اتصال ما به تاریخ مدنیت و قومیّت باستانی ما هستند آنها فرهنگ، زبان، دین، شعائر، اشعار، فولکلور، معماری، تغذیه، پوشاک و ... را از تاریخ آورده و به ما رساندهاند. بنابراین اگر این حلقه اتصال قطع یا دچار مشکل شود، تمام آن بن مایههای مدنی- تاریخی ما دچار خطر و آسیب خواهد شد و هیچ بعید نیست که با قطع ارتباط معنوی بین این اجزاء تمامی داشتههای مدنی و فرهنگی ما هم در چاه ویل فراموشی و در تاریکخانه نیستی نابود شود.
2- فولکلور و فرهنگ شفاهی و موسیقی ملی آشیقی ما، منبع دیگری بر زبان ترکی ماست که به سان یک گنجینه مدنی تمام ویژگیهای انسانی ما را در خود نهفته است. ضرب المثلها، کنایهها، اسمها و عنوانها، بایاتیهای حکیمانه، شعرهای عامیانه، متلهای موزون و موسیقیایی، داستانهای آشیقی، حکایت های افسانهای و حماسی، روایتهای اساطیری، پند و اندرزهای دینی و اخلاقی، سفارشهای جوانمردانه، باورهای مرتبط با کشت و کار و محصول و آب و زمین، آداب و شعائر مذهبی، ازدواج، کفن و دفن، عروسی و ... همگی منابع گرانمایه زبان مادری و فرهنگ اجدادی ما هستند که در دنیای جدید به سان چراغ روشنی هویت ما را تمام قد به جهان و جهانیان نشان میدهد. دقت در هر کدام از آنها برای هنرمندان، شاعران، نویسندگان، فیلمسازان و ... منبعی عظیم از خلاقیّت زبانی و جذابیت فرهنگی میباشد. با بررسی هر کدام از بن مایههای فولکلوریک این مردم با لغات و کلمات و اصطلاحاتی روبرو میشویم که نشانه قدمت و قدرت این زبان و توانایی بالقوه آن برای جاری شدن در قرون آینده میباشد. نمونههای قدیمی و مکتوب فولکلور ما را میتوان در کتاب ددهقورقود و حماسه کوراوغلو و داستان اصلی کرم و.... دید.
3-ادبیات کلاسیک و نوشتاری ما منبع دیگری است برای یافتن قوتها و توانمندیهای این زبان باستانی. اشعار خاقانی و نظامی و نسیمی و فضولی، قاضی برهانالدین، همتی انگورانی، مسیحی، حبیبی، فضولی، واقف، حکیم هیدجی،نباتی، قوسی، شاه خطایی، شیخ صفی، صابر، شهریارو... ذخیره عظیم ادبیات کلاسیک ماست که در تمام شاخههای ادبی اعم از ادبیات حماسی، ادبیات غنایی، ادبیات تعلیمی و ادبیات ساتیریک (طنز) و ... در دنیای امروز قابل اعتنا و بررسی است. در تمام آثار کلاسیک ما به لحاظ قالب هم قوالب عاریتی از ادبیات عرب مانند غزل و قصیده و معنوی و ... به وفور یافت میشود و هم قالب ملّی و بومی زبان ترکی اعم از «قوشما»، «گرایلی»، «بایاتی» و ... همچنین در این آثار شاعران ما هم وزن عروض عرب را سنجیده و هم در وزن ملی و بومی زبان ترکی یعنی وزن هجایی طبع آزماییها کردهاند. بنابراین زبان و ادبیات ترکی آئینه تمام نمائی از حیات فکری، فلسفی، هنری، زبانی و عرفانی چندین هزار ساله ماست که در قالب زبان ترکی به علاقمندان مدنیت در خاورمیانه و جهان اهدا شده است.
4-یکی از شاخصههای اصلی ادبیات ترکی ما، ادبیات مرثیه میباشد. این ادبیات ریشه در تاریخ ما دارد و بخشی از قهرمانیها و سلحشوریها و شکستها و محرومیتهای ما را در خود نمایان میسازد. بعد از قبول اسلام از طرف ترکان این ماجرای شهادت حضرت علی (ع) و فرزندانش من جمله امام حسین (ع) در روز عاشورا بود که تمام ذهن و زبان شاعران ما را به خود مشغول کرد و نتیجه آن خلق میلیونها بیت شعر در قالبهای مختلف توسط صدها شاعر مؤمن و مشتاق بوده است. به جرأت میتوان گفت مرثیه ترکی آذربایجان عرصه قهرمانی زبان ترکی و معرکه سلحشوری شاعران ترک در آذربایجان و سایر نقاط ایران بوده است. قسمتی از این ادبیات در آناتولی شکل گرفت، همانجایی که ترکان شیعه و قزلباشان عارف مسلک با اقتدارگراییهای حکومت کلاسیک عثمانی سرسازش نداشتند. هیچ روستا و شهر ترکنشین نیست که مرثیهسرایی به زبان ترکی یا لاقل مرثیه خوانی برای خود نداشته باشد. ادبیات مرثیه یک ادبیات مردمی و خلقی بوده است که هم حماسه و هم شهادت و هم سفارت و بلاغت را در اذهان مردم زنده نگه داشته است.
سرمقاله ماهنامه بایرام- زنگان- شماره 47- مهر 1392