خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

تاریخ خط ترکی

+0 به یه ن

نویسنده : دکتر محمد رضا کریمی

منبع : قیزیل قلم آذر در آرزوبلاک : اینجا

فتح قسطنطنیه در قرون وسطی نقطه‌ی عطفی در نگرش جهانیان نسبت به ترکان به شمار می‌آید،[1]زیرا اروپا و کلیسا با این حادثه دچار شوک عظیمی شد که سابقه‌های قبلی را نیز به یاد می‌آورد.

آنان قبلاً نیز با ترکان رو به رو شده بودند. یک بار در سال 170 ق. م که ترکان از دامنه‌های کوه‌های آلتای و از طریق قفقاز به اروپا آمده و تا قلب این قاره را درنوردیده بودند. قرن بعدتر یعنی قرن چهارم بعد از میلاد هون‌ها، شاخه‌ای از ترکان با رهبری آتیلا تا قلب اروپا آمدند و نصف اروپا را زیر سلطه‌ی خود گرفتند و اینک در قرن 15 یک بار دیگر زیر بیرق اسلام، ترکان بودند که اروپا را به زانو درآورده و مهم‌ترین شهر آنان که قرن‌ها استراتژیک‌ترین شهرشان و پل رابط بین اروپا و آسیا محسوب می‌شد به سلطه‌ی خویش کشیدند. این بار سومین دفعه‌ای بود که اروپا قدرت ترکان را حس می‌کرد. دیگر نه یارای مقاومت داشتند و نه یارای فرار. به کلیسا پناه برده و در آن جا از دست این جنگجویان بی‌باک به دعا نشستند و از خدا می‌خواستند تا آنان را از شر ترکان رهایی بخشد. نفرت از ترکان تمامی وجود آنان را لبریز کرده بود. مکتب باروک در همین قرن و تحت تأثیر این باورها پا گرفت و دشمنی با ترکان اساس و شالوده‌ی این مکتب شد. این نفرت چشمان عقل آنان را نیز کور و مغزشان را علیل کرده بود و چنین می‌اندیشیدند که ترکان دارای فرهنگ و مدنیت نیستند، حتی زبانی مدوّن ندارند. این روند در ذهن آنان رسوب کرده بود و بر همین اساس به یک جنگ مقدس علیه ترکان همت گماشته بودند.[2] ترکان نیز با آرامش خیال و زیر بیرق اسلام به فتوحات خود ادامه می‌دادند و حتی در قرونی که اروپا در لاک خود فرو رفته بود و علم و دانش را به کنار نهاده و به دنبال جن­گیری و خرافات بودند دنیای اسلام به کشفیات بسیار ارزشمندی نایل می‌آمد.

رنسانس اروپا تازه زمانی آغاز شد که اندیشه در شرق و دنیای اسلام در اوج نهایت و بالندگی بود. اما بینش اروپاییان نسبت به ترکان تا اواخر قرن 18 دوام آورد. در این زمان بود که در دنیای ترکان اتفاقاتی می‌افتاد. برای این ملت‌های بی‌فرهنگ! از هر کنکاش و کاوشی، آثاری بی‌مانند کشف می‌شد. در کناره‌های رود یئنی‌سئی، رود اورخون و در دامنه‌های کوه آلتای کتیبه‌های سنگی ارزشمندی پیدا شد که نشان از تمدن و علوم ترکان داشت. زمانی بود که آلبرت سورل، می‌گفت: « هنوز در علم جغرافی و تاریخ معماهایی هست. هنوز ترکان در تاریخ و قطب‌ها در جغرافی معلوم نشده‌اند».[3]

در همین زمان بود که علاوه بر کشف ده‌ها کتیبه‌ی سنگی در آسیای میانه، در آذربایجان و آناتولی کشفیات دیگری در حال رخ دادن بود. کتاب « دده­قورقود » با تاریخی بیشتر از هزار سال در واتیکان کشف می‌گردد. و تاریخ ترکان آذربایجان را روشن می‌سازد. در استانبول کتاب ارزشمند دیگری با قدمت هزار ساله با نام «قوتادغو بیلیک» خود می‌نماید. در همین اثنا کتاب ارزشمند دیگری که در دنیا بی‌همتا است یعنی همان « دیوان لغات­الترک» کشف می‌گردد که در آن از فرهنگ، زبان، آداب و شعر ترکان در دوران پیش از میلاد نیز سخن رفته است. این کتاب نخستین دایره‌ی المعارف دنیاست که در آن علومی چون تاریخ، اسطوره، جغرافیا، نجوم، زبانشناسی، فرهنگ لغات، ادبیات، دین و غیره جمع شده است. تازه در دیگر سرزمین‌های ترکان دیوان‌های شعر، کتابهای علوم مختلف یکی بعد از دیگری کشف و معرفی می‌شوند. شناخت ترکان در کانون تحقیقات مستشرقین قرار می‌گیرد و صدها کتاب ناشناخته‌ای که در چین به عنوان کتاب فالگیران و رمالان استفاده می‌شد مورد توجه قرار گرفت و ترکی بودن آن‌ها مطرح گردید.

ارزشمندتر از همه‌ی این، کتیبه‌های یئنی‌سئی بود که خط ترکان را بروز می‌داد. این خط مربوط به سلسله‌ی گؤگ تورک بود. سلسله‌ای که در سال 552 م توسط خاقانی بزرگ به نام بومین خاقان بنا نهاده شده و توسط برادرش ایستمی خان و فرزندان و نوادگانش همچون بیلگه خاقان، تونیوکوک و دیگران دوام آورده و بیش از یک قرن امپراطوری بزرگ گؤگ تورک را در برابر امپراطوری ایران و روم حفظ کرد. این کتیبه‌ها یادگاری از گؤگ تورک‌ها بود و به زودی عالمان برای کشف رمز و رازهای آن دست به کار شده، اصول خط و نگارش و دستور زبان آن را به دست آوردند. بنابراین ترکان با یک خط حداقل 1500 ساله معرفی شدند.

بررسی تاریخ نشان داد که بعد از گؤگ تورک، سلسله‌ی دیگری به نام اویغورها روی کار آمده و دنیای ترکان را به دست گرفته‌اند. از آنان نیز کتیبه‌های سنگی و کتاب‌های ارزشمندی به دست آمده که تاریخی بیش از هزار ساله را نشان می‌داد. این خط به نام خط اویغوری نامیده می‌شد و امروز علاوه بر ده‌ها کتیبه‌ی سنگی به جا مانده از دوران اسلامی، قبل و بعد از آن، ده‌ها کتاب ترکی با همین خط، هم اینک در دست ماست. این خط تا قرن‌های 14 و 15م به حیات خود ادامه داده و در کنار خط عربی مورد استفاده قرار می‌گرفت. پس دومین خط ترکان، اویغور شناخته شد.

 

اما قرن بیستم قرن شناسایی اسلاف ترکان حساب می‌شود. با ورود علم زبان شناسی در سلک علوم انسانی باعث شد فرهنگ و مدنیت ملت‌ها مورد توجه و کنکاش اصلی قرار گیرد. در این برهه از زمان بود که ارزش زبان ترکی مورد توجه قرار گرفت. از این گذشته زبان های باستانی جهان شناخته شدند و اصول و قواعد آنان با گرامر زبان‌های امروزی مقایسه گردید. حقایق دیگری آشکار شد و آن این بود که مطرح گردید زبان سومریان و ایلامیان اسلاف زبان های ترکی حساب می‌شوند. پیش از این زمان، هر کسی تشابهات زبانها را مورد توجه قرار داده و برای آنان فامیل و خویشاوند می‌یافت اما با قوت گرفتن علم زبان شناسی معلوم شد که زبان های دنیا 3 شاخه بیشتر نیستند: 1.زبان‌های هجایی 2.زبانهای التصاقی یا پیوندی 3.زبانهای ترکیبی.

زمانی که هنوز زبان شناسی پیشرفتی نکرده بود چنین مطرح می‌شد که زبان های امروزی در اول تاریخ و در ازمنه‌ی قدیمی‌تر هجایی بودند. به عبارت دیگر زبانهای هجایی، دوران ابتدایی زبانهاست و با پیشرفت و تکوین خود به زبانهای التصاقی تکامل پیدا می‌کنند و با کامل‌تر شدن بیشتر به زبانهای ترکیبی تبدیل می‌شوند. این نظریه غالب بود تا این که علم نوین ثابت کرد که زبانی که امروزه التصاقی است 000/10 سال پیش هم التصاقی بوده و 000/10 سال بعد هم التصاقی خواهد بود. استراکچر و ساختار زبان طوری است که زبان فرم­بندی خود را حتی با گذشت زمان حفظ می‌کند. می‌تواند واژگان گسترده‌تر شود. گرامر ظریف‌تر و دقیق‌تر شود اما از یک استراکچر به استراکچر دیگر تبدیل نمی‌شود.[4]

با طرح این نظر زبانها دسته بندی می‌شوند. زبان ترکی دارای ساختار التصاقی بود، پس در ردیف زبانهای التصاقی قرار گرفت. خانواده‌ی زبان‌ها از نو دسته­بندی گردید. زبانهای باستانی اسلاف زبان‌های امروز شناخته شدند. تاریخ زبانها مورد مداقه‌ی دانشمندان قرار گرفت.

با پیشرفت بیشتر علم زبان­شناسی، زبان سومری و ایلامی سلف زبان‌های ترکی شناخته شد تا جایی که هومل با 350 واژه‌ی مانده از سومری جملاتی ساخت که هم به زبان سومری بود و هم ترک زبانان آن را به طور کامل می‌فهمیدند. و جالب آن که تمامی دستور زبان سومری در آن رعایت شده بود. این امر دیگر ثابت کرد که زبان سومری، سلف زبان ترکی امروزی است.

سومریان نخستین ملت و حکومتی هستند که در دنیا بنای تمدن را نهادند و نخستین خط را پدید آوردند. پس مخترع خط میخی ترکان می‌باشند!

همه‌ی این افکار در حد نظریه مطرح بود تا این که در سال 1975 در « اولان باتور» مقبره‌ی شاهزاده‌ی ترکی کشف شد که بعد از مقبره‌ی فرعون در مصر بیشترین جواهرات و زینت آلات را در خود داشت.[5] این کشف خیره کننده‌ای بود اما در برابر این همه جواهرات خیره کننده، یک سینی بود که در آن جمله‌ای با 17 کلمه نوشته شده بود. با روش‌های علمی از جمله «گاما ری» قدمت این مجمعه یا سینی 2500 سال تشخیص داده شد و جالب‌تر آن که این خط سریعاً مورد مطالعه قرار گرفته و سریعاً خوانده شد زیرا به خط گؤگ تورک بود. بنابراین از خط گؤگ تورک دو نمونه به دست آمده است که یکی در 1500 سال پیش نوشته شده و همان خط در 2500 سال پیش هم به کار رفته است. پس در فاصله‌ی 1000 ساله‌ی بین این دو اثر، خط گؤگ تورک مرسوم بوده است. آیا با این یافته‌ها نمی‌توان ادعا کرد که گؤگ تورک خط ملی ترکان است؟

بعد از خط میخی، گؤگ تورک و اویغور، خط عربی در میان ترکان رایج شد و عالمان ترک آثار خود را با خط عربی می‌نوشتند، البته تغییراتی در این خط پدید آوردند. همان گونه که می‌دانیم خط عربی ابتدا شامل فقط 19 حرف بود و هیچ حرفی نقطه یا سرکش نداشت، در حالی که وقتی ملت‌های مختلف اسلام آوردند و مجبور به یادگیری الفبای عربی شدند تا بتوانند از متون دینی بهره گیرند به تدریج در نگارش این خط نیز تغییراتی پدید آمد. مورخان معتقدند برخی از حروف خط اویغوری به دلیل مشابهت و هماهنگی با حروف عربی وارد این الفبا گردید و نقطه گذاری از خط اویغوری به خط عربی انتقال یافت.

ذکر این نکته ضروری است که ترکان پیش از ملت‌های دیگر و به صورت انبوه به اسلام روی آوردند. محققان و اندیشمندان دلیل این استقبال ترکان از دین جدید را مشابهت اسلام با دین قبلی ترکان می‌دانند.[6] ترکان به خدای آسمان‌ها تنگری، تانری که امروزه تاری نامیده می‌شود معتقد بودند که از فراز آسمان‌ها بر اعمال کلیه‌ی مخلوقات و حوادث جهان ناظر و شاهد است. اما خدای اسلام الله کامل‌تر و دقیق‌تر از تنگری بود. بنابر این ترکان در برخوردهای اولیه‌ی خود با مسلمانان، دین اسلام را نزدیک به دین خود یافتند و بدان گرویدند؛ به طوری که در کوتاه‌ترین زمان، اکثر مردمان ترک امپراطوری بزرگ گؤگ تورک، اسلام را پذیرفتند و دیگر قبایل ترک که در محدوده‌ی ایران و قفقاز و آناتولی بودند اسلام آوردند. زمانی طول نکشید که ترکان به دلیل رشادت و شجاعت ذاتی و جنگجویی و دلاوریشان در صف نخستین ارتش اسلام ایستادند و در همان سده‌ی نخستین اسلام، اکثر امرا و وحاکمان سرزمین‌های اسلامی از امیران و سرداران ترک انتخاب شدند. در تداوم این حرکت بود که سلسله‌های ترک در کشورهای اسلامی روی کار آمدند. از آن جمله می‌توان به سلسله‌ی حکومت‌های طولونیان، اخشیدیان ودر مصر، سوریه و دیگر مناطق سرزمین‌های پهناور اسلامی اشاره کرد. اقبال عمومی به دین اسلام در میان ترکان تا حدی بود که ارتش و اساس و شالوده‌ی ارتش اسلام را ترکان به وجود آوردند و پرچمدار آن شدند و بدین وسیله شناخت ترکان، آشنایی با زبان، فرهنگ، تاریخ و روحیه‌ی ترکان نیز مورد توجه خلفای اسلامی قرار گرفت. این استقبال به حدی بود که معاویه از سرداران خود که از آذربایجان برمی‌گشتند راجع به ترکان اطلاعات می‌خواست. خلفای بنی عباس نیز که در میان ترکان محصور شده بودند نسبت به شناخت ترکان رغبت نشان می‌دادند و حتی از بزرگان آنان می‌خواستند تا درباره‌ی فرهنگ و تاریخ خود بنویسند. برای بهترین نمونه‌ی چنین خواسته‌ای می‌توان «دیوان لغات الترک» را مثال آورد. محمود کاشغری نویسنده‌ی این اثر سترگ، سرداری از قراخانیان بود که برای زیارت خانه‌ی خدا به مکه می‌رفت. خلفای عباسی که از این سفر با خبر می‌شوند از او استقبال می‌کنند و از اطلاعات وسیع وی سود می‌جویند.[7]او نیز دو سالی در این سرزمین‌ها می‌ماند و راجع به تاریخ ترکان، زبان، فرهنگ، جغرافیای ترکان، همچنین آداب و رسوم، قبیله‌های مختلف، واژگان، شعر و ادبیات، فولکلور و... ترکان مطالبی را گردآوری کرده و به زبان عربی به رشته‌ی تحریر می‌کشد که امروز به عنوان نخستین دایره­المعارف دنیا مطرح است. او نمونه‌هایی از ضرب­المثل‌ها، اصطلاحات و اشعار ترکی از دوران باستان تا زمان خود را آورده و ترجمه‌ی آن‌ها را به عربی ارایه داده است.

«دیوان لغات­الترک» برای شناخت زبان، گرامر، واژگان، فرهنگ، ادبیات و تاریخ ترکان از امکانات بلاواسطه به شمار می‌آید و از هر حیث کامل و بی‌نقص است. در این جا از خط ترکان نیز نوشته شده و اطلاعات مفیدی ارایه گردیده است. یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که عالمان و اندیشمندان آذربایجان آثار خویش را در موضوعات اسلامی و به زبان عربی، لاجرم به خط عربی نوشته‌اند. چنین عالمانی از آذربایجان از همان دهه‌های نخستین هجرت وجود داشته‌اند حتی مشرف به حضور در خدمت پیامبر نیز شده‌اند. از آن جمله می‌توان موسی شهوات را نام برد. پس خط عربی با تغیراتی که با ظهور اسلام توسط همه‌ی مسلمانان در آن پدید می‌آمد در میان ترکان رواج یافت. گفتیم که حتی نقطه‌ها را در حروف عربی ترکان گذاشته‌اند. یادآوری این نکته نیز ضروری است که تا یکی دو قرن گذشته حروف «ک» با سه نقطه و حروف «ف» با سه نقطه جهت صدای «ن» صغیر و «واو» در زبان ترکی به کار می‌رفته است و حتی امروز نسخه‌های چاپی چنین کتابهایی در دسترس همگان قرار دارد که فقط در میان ترکان چنین کاربردی وجود داشته است.

هزاران کتاب در میان ترکان از چین تا مصر، از سیبری تا اقیانوس هند و خلیج فارس با این الفبای عربی نوشته شده است. در خوشنویسی نیز ترکان مبدع انواع خط بوده‌اند. خطوطی چون تعلیق، نستعلیق و دیگر خطوط زیبای عربی از سرانگشت هنرمندان ترک تراویده است و ترکان در تنوع خطوط عربی و زیباسازی هر چه بیشتر آن، همچنین تکوین و تکامل زبان عربی نقش به سزایی داشته اند. همه می‌دانیم که حروفی چون چ، پ، ژ، گ و... در عربی وجود ندارد پس این حروف ساخته‌ی مسلمانان غیر عرب از جمله ترکان نیز هست.

اما پر واضح است که الفبای عربی برای نگارش زبانترکی توانمندی لازم را نداشته است؛ به ویژه حروف صدادار ترکی که 9 تاست و در عربی بیشتر از 6 تا آن هم با علایم خاص بر روی سه حرف اصلی ا، ی، و و امکان پذیر نیست. امروز برای توانمند سازی الفبای عربی جهت نگارش خط ترکی تغییراتی داده شده است که بعداً بدان خواهیم پرداخت. البته این ایرادات بر خط عربی و مشکلات آن در نگراش ترکی در اواخر قرن 19 در دنیای ترکان مطرح شد و برخی از اندیشمندان تلاش در این زمینه را پیش رو گرفتند.[8] برخی از آنان همچون فتحعلی خان آخوندزاده کلاً بر حذف خط عربی پای فشردند و برخی دیگر اصلاح آن را پیشنهاد دادند. در نهایت در اوایل قرن بیستم بود که برخی از کشورهای ترک زبان خط خود را عوض کردند. جمهوری آذربایجان با استقلال خود از تزار، الفبای لاتین را انتخاب کرد، اما با روی کار آمدن بلشویک‌ها بعد از چند سال استقلال آذربایجان، خط سیریل یا اسلاو را تصویب کردند و به کار گرفتند. این خط تا سال    1992(استقلال دوباره‌ی آذربایجان از اتحاد جماهیر شوروی) رایج بود و از این سال به بعد، باز بحث تغییر الفبا مطرح شد. تا این که در سال 1996 خط لاتین مورد تصویب قرار گرفت. و در نتیجه هزاران نسخه‌ی ترکی به خط عربی همچنان ناشناخته مانده و هزاران جلد دیگر با الفبای اسلاو از حیّز انتفاع افتاده است.

در جمهوری ترکیه بعد از روی کار آمدن آتاتورک، الفبای لاتین تصویب گردید و خط عربی ملغی شد. در این کشور نیز هزاران نسخه‌‌ی خطی به زبان ترکی بلااستفاده مانده و به دلیل عدم آشنایی مردم با خط این آثار، مردم و ملت ترک از استفاده‌ی این آثار بی‌بهره مانده‌اند.

فهرستی از خط‌های ترکان را در طول هزاره‌های گذشته تا امروز می‌توان به شکل زیر تنظیم کرد:

1 خط میخی: تاریخ نشان داده است که سومریان نخستین مدنیت را در بین النهرین به وجود آورده و نخستین خط به جا مانده نیز از آن همین سومریان می‌باشد. آنان به عنوان اسلاف ترکان، خط میخی را ابداع کرده و انسانیت را از ظلمت بیرون آورده اند. این خط بعدها توسط مدنیت‌های مختلف مورد استفاده قرار گرفته و امروز نیز همه‌ی جوانب این خط برای متخصصان شناخته شده است.

 

2. خط گؤگ تورک: نخستین نمونه‌ی این خط که تا امروز به دستمان رسیده عبارتند از یک سینی نقره‌ای کشف شده در اولان باتور که دارای قدمت 2500 ساله است و ده‌ها کتیبه‌ی سنگی به جا مانده در یئنی سئی که به سلسله‌ی گؤگ تورک مربوط است و در قرن ششم میلادی نوشته شده است. نخستین بار مستشرق معروف و. تامسن این خط را مورد مطالعه قرار داده و کتیبه‌های مذکور را خوانده است. این خط دارای 37 حرف بوده است. این خط را از ابداعات ترکان آلتای می‌دانند که حداقل 1000 سال در بین ترکان رواج داشته است و انتظار می‌رود کتاب‌هایی به همین خط در میان ترکان یافته شود.

سینی نقره‌ای را که با خط گؤگ تورک در 2500 سال پیش نوشته شده است در زیر می‌بینید که در آن جمله‌ی زیر نوشته شده است: 

« خان اویا اوچ اوتوزی یوک بولتی، او تیغسی یوز ایلدی»

 ترجمه : خان زاده در 23 سالگی فوت کرد. نام ایلش نیز گم شد.

 

3. خط اویغوری: خط اویغور بعد از سلسله‌ی گؤگ تورک و توسط اویغوریان به کار گرفته شد و در طول قرن‌های هشتم تا 18 میلادی مورد استفاده قرار گرفته است و بسیاری از آثار کلاسیک ترکان به این خط نگارش یافته است.

علاوه بر کتیبه‌های سنگی، آثار خطی بسیاری بدین خط هنوز هم موجود است. از آن جمله می‌توان به نسخه‌های اویغوری آثاری چون قوتادقو بیلیک، عتبه‌ی الحقایق و... اشاره کرد.

پروفسور سعادت جغتای بر این نظر است که هیچ خطی در میان ترکان به وسعت، زیبایی و توانمندی خط اویغوری نبوده است و در امپراطوری بزرگ، در عین حال در تمام سرزمین‌های اسلامی که ترکان حضور داشته اند مورد استقبال قرار گرفته است و دارای زیبایی در خور، استحکام کافی و توانمندی قابل قبولی است که در آثار دینی، تقویم ها، علوم حقوقی و تجاری، طب، نجوم، شعر و... مورد استفاده قرار گرفته است.                                    

 

4. خط مانی: ترکان همزمان با خط اویغور، از خط مانی نیز در برخی منابع و مسایل دینی استفاده کرده اند اما دایره‌‌ی گسترش این خط هرگز به حد خط گؤگ تورک و اویغور نبوده است. خط شناسان از 22 حرف خط مانی سخن می‌رانند که ترکان علاوه بر آن، 14 حرف جدید نیز بر آن افزوده اند. این خط توسط مستشرقین چندی از جمله ف.و.موللر مورد کنکاش و تحقیق قرار گرفته است.

 

5. خط سغدی: این خط برگرفته از خط آرامی است که سغدیان آن را وسعت بخشیده و استفاده کرده اند. این خط در میان ترکان نیز در میان قرن‌های 8 تا 15 میلادی به کار گرفته شده است. خط سغدی متشکل از 22 حرف بوده که از راست به چپ نوشته می‌شد و هم اینک آثاری به این خط در زبان ترکی موجود است.

 

6. خط چینی: ترکان از خط چینی در سده‌ی هشتم میلادی استفاده کرده اند و آثاری چند امروز در دست است. ناگفته نماند چینیان آثاری از ترکان را به خط خود نوشته اند که امروزه منابع ارزشمندی برای شناخت ترکان به شمار می‌آید. نویسنده‌ی این آثار اگر چه چینیان هستند اما از فرهنگ و زبان ترکان نوشته اند.

 

7. خط تبتی: این خط مشابهت تمام با خط هندی دارد و در حد بسیار کمی در سده‌های 7 تا 10 میلادی از طرف ترکان مورد استفاده قرار گرفته است.

 

8. خط سوریانی نسطوری: سریانی زبان وابسته به سامیان می‌باشد که خط سریانی نیز به آنان تعلق دارد. این خط دارای 22 حرف بوده و ترکان در سده‌های 8 تا 19 مورد استفاده قرار داده و با توجه به حروف صدادار ترکی، تغییراتی در آن وارد ساخته و استفاده کرده اند.

 

9. خط برهمنی: خطی دارای منشأ هندی است که ترکان در بین سده‌های 8 تا 11 میلادی از آن استفاده کرده اند و آثار چندی در دست است.

 

10. خط پاسه پا: این هم خطی است برگرفته از خط چینی که در برخی از آثار ترکی مغولی مورد استفاده قرار گرفته و آثار محدودی به زبان ترکی در این خط موجود است.

 

11. خط پچنق: خط مخصوص ترکان پچنق می‌باشد. این ترکان در سده‌های 7 و 8 میلادی از طریق قفقاز رو به سوی اروپا نهادند و این خط را مورد استفاده قرار دادند. این خط مشابهت کامل با گؤگ تورک دارد و از راست به چپ نوشته می‌شود و خط مجارها می‌باشد.

 

12. خط کومان: خط کومان توسط قبچاق‌های مسیحی شده در سده‌های 13 و 14 میلادی است که برای نگارش آثار دینی خود استفاده کرده اند. دارای منشأ لاتینی است و مهم‌ترین آثار مذهبی مسیحی به زبان ترکی به این خط نگاشته شده است.

 

13. خط عبرانی: این خط نخست توسط ترکان خزر در سده‌های 6 تا 8 میلادی مورد استفاده قرار گرفته و دارای 22 حرف است که از راست به چپ نوشته می‌شد. علاوه بر خزران، ترکان کریمه نیز از این خط استفاده کرده اند. البته برای این که این خط برای نگارش زبان ترکی منطبق گردد حروف چندی بدان افزوده اند.

 

14. خط یونانی: قارامانیان که در آناتولی حکومت کرده و دارای زبان مادری ترکی هستند در سده‌های 15 تا 20 از این خط استفاده کرده‌اند اما برای نگارش حروف صدادار ترکی از تغییراتی در این خط بهره گرفته اند. هم اینک آثار ترکی چندی به خط یونانی در دست است.

 

15. خط ارمنی: در اردوی آلتون، خط ارمنی توسط ارمنیان اوکراین برای نگارش ترکی تغییراتی را به وجود آورده و در سده‌های 15 تا 20 میلادی مورد استفاده قرار داده اند. به ویژه ارمنیانی که آثار‌ی به ترکی نوشتهاند یا از فرهنگ و زبان ترکی ماتریالهایی را گردآوری کرده اند آثار خود را به این خط برگرفته از ارمنی نوشته اند. ارمنیان ترکیه نیز برای نگارش آثار ترکی در سده‌های گذشته از خط ارمنی استفاده کرده‌اند.

 

16. خط اسلاو: این خط در میان سده‌های 17 تا 20 میلادی از طرف برخی ترکان مسیحی یاکوتججها و چاوش‌ها مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین این خط از سال 1939 تا سال 1992 از طرف جمهوی‌های متحده‌ی شوروی مورد استفاده قرار گرفته است.

 

17. خط اسلاو لاتین: این خط در سال 1939 توسط اتحاد جماهیر شوروی بر اکثر جمهوری‌های مسلمان و ترک تحمیل شد و تا سال 1992 مورد استفاده قرار گرفت و هم اینک جای آن را خط لاتینی با تغییراتی جهت هماهنگی و انطباق با زبان ترکی گرفته است. البته در این خط اسلاو که سیریل یا کیریل نیز خوانده می‌شود تغییراتی نسبت به دیگر خط‌های اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمده است. امروزه هزاران هزار جلد کتاب در جمهوری آذربایجان به این خط موجود است.

 

18. خط عربی: این خط توسط ترکان از همان سده‌ی نخستین ظهور اسلام مورد استفاده قرار گرفته و با توجه به تطابق این خط با دسته‌های زبان ترکی تغییراتی در آن حاصل شده است.

اتکلر و آتیرمالار :

..........

 1) م. کریمی. تاریخ خط ترکی، نشریه‌ی بهار، 1383، شماره‌های 111 و 112.

  2) م.کریمی. حافظ و گوته، نشریه‌ی پیام زنجان، 1378.

1) م.کریمی. ادبیات باستان آذربایجان، تبریز، 1358.

1) م . کریمی، زبان ترکی در بوته‌ی زبان شناسی تطبیقی، زنجان، 1377.

1) رفیق اؤزدک، تورکون قیزیل کیتابی، جلد1، تهران، 1377.

1) رفیق اؤزدک، تورکون قیزیل کتابی، جلد1.

2) محمود کاشغری، دیوان لغات الترک، به همت بسیم آتالای، جلد1.

1) از زمره این بزرگان می‌توان پروفسور دکتر حمید نطقی، استاد بهزاد بهزادی، دکتر صدیق و دیگران را نام برد.

1) م.کریمی. تاریخ تمدن ترکان در یک نگاه. امید زنجان، شماره‌های 23 و 24و 25 ، 1373.