زندگی کردن در جهان سوم و جهان سومی بودن یعنی؟
زندگی کردن در جهان سوم
قایناق : آیدینلیق + قیزیل آذربایجان - زنجان
اگر بخواهیم با یک جمله جهان سوم را تعریف کنیم باید بگوییم : جهان سوم جایی است که در آنجا فاصله بین ادعا و واقعیت بسیار است و هر کسی تلاش دارد که دیگری و دیگران را به زور به شکل خود در آورد.
جامعه و سیستمی را تصور کنید که ادعای مدیریت جهانی دارد و خود را پاکترین سیستم و جامعه می خواند، ولی در عمل از میان صد و هشتاد کشور رده صد و چهلم را در فساد دارد، یعنی فقط چهل رتبه باقی مانده تا فاسد ترین کشور دنیا بشود. این همان فاصله معنادار ادعا و واقعیت است.
یا جامعه ای را تصور کنید که ذهنیت حاکم بر نخبگانش اینست که زبان شما باید همیشه ممنوع و قدغن باشد تا زبان دیگران بتواند زنده بماند. این یعنی حیات خود را بر اساس مرگ و نابودی دیگری قرار دادن. و بعد از این همه ادعا کند که ما می توانیم الگویی برای بشریت و سایر جوامع نیز باشیم.
یا جامعه ای را تصور کنید که مقام مسئولی بگوید چون یک نفر و فقط یک نفر مخالف آموزش زبان و ادبیات ده ها ملیون نفر است، پس آموزش آن زبان دیگر لازم نیست، و بعد از آن آب از آب تکان نخورد.
جهان سومی بودن یعنی تسلیم بخت و سرنوشت و قسمت بودن. یعنی سلب اراده کردن از خود و به جای تلاش کردن منتظر لطف دیگران بودن.
جهان سومی بودن یعنی فروختن استقلال و آزادی خویش به قیمت مفت به دشمنان انسانیت انسان، و بعد از آن احساس حقارت نمودن.
جهان سومی بودن یعنی هیچ بودن و تابع دیگری شدن و بردگی و بندگی را پیروزی و موفقیت به حساب آوردن.
جهان سومی بودن یعنی پشت کردن به تمام داشته هایت و دویدن به دنبال سرابی که دیگران برایت آماده کرده اند و باید برای ثابت کردن اینکه لیاقت این سراب را داری برای دیگران بی گاری کنی، فدا کاری نمایی و از جانت بگذری و برایشان خون بدهی و از این همه پوچی و بیهودگی شاد باشی و احساس غرور و پیروزی هم به تو دست دهد.
جهان سومی بودن یعنی اینکه تو هیچ و دیگری همه چیز. یعنی نباید شخصیت و هستی خود بنیاد داشته باشی. تو باید ظرفی باشی که دیگران آنچه می خواهند در آن بریزند به هر شکلی که خواستند تورا شکل دهند. تو تنها باید تابع و راضی باشی. اگر خواستند می توانند تو را تبدیل به دلقک سیرک خود کنند، و تو باید ممنون این توجه و لطف آنها باشی. هر دروغ و فریبی رنگ واقعی به خود می گیرد و تقدیس میشود و کم کم تو زمین و زمان را به هم میدوزی که : همگان نیز باید این سراب و فریب و دروغ را مانند تو باور کنند والا جهنمی خواهند شد.
جهان سومی بودن یعنی هیچ چیز اطرافت واقعی نیستند، و تمام آن چیزی را که به عنوان حقیقت محض به خورد آدم ها می دهند تنها و تنها سایه ای کاریکاتوری از آنچه باید باشند هستند.
برای درک جهان سومی بودن لازم نیست به جای دیگری از جهان برویم، با کمی دقت در زندگی خود و نگاه به اطراف خودمان حقیقت برایمان روشن می شود.