تاریخ زبان ترکی - 3
تاریخ زبان ترکی - 3
منبع : تاریخ تحولات زبان ترکی آذربایجانی، زنجان، انتشارات زنگان ، 1376
نوشته شده توسط : دکتر م. کریمی
ماکس مولر Max Muller دربحث سیستم «اگلوتیناتیو» و «هماهنگی اصوات» نه تنها به رابطهی نزدیک زبانهای مطرح شده در گروه زبانهای اسکیت معتقد بوده، بلکه زبانهای سیام، تبت، هند جنوبی و مالایا را نیز وارد این منظومه ساخته است.
مجموعهی این زبانها که از نظر ماهیت، کاراکتر، بنیان زبانی و مورفولوژیک این همه از هم فاصله دارند در تئوری ماکس مولر در داخل «زبانهای تورانی» جمع شدهاند.عنوان «توران» در طول هزارهها و سدهها مفهوم ملیت داشته است. این کلمه به سرزمینی اطلاق میشده است که در زمان فریدون شاه ایرانی نامگذاری شده است. طبق افسانههای قدیم، فریدون امپراتوری خود را بین سه فرزند خویش:1 -آیقیو، 2- سایریما، 3- تویر تقسیم کرده است. این اسامی در شاهنامه از جمله شاهنامهی فردوسی به صورت: 1- سلم 2- تور 3-ایرج ذکر شده است که سلم شاه رومیان، تور شاه تورانیان و ایرج شاه ایرانیان شده است منابع ایرانی معتقدند این تقسیم بندی به شرح زیر است :
1-ایرانیان اصیل که در سرزمین ایران اسکان دارند؛
2- تویرها یا تورانیان که بین آمودریا و غرب دریای اورال ساکنند؛
3 -خلقهای مهاجر جنوب غرب دریای اورال.
با این حساب، کلمهی «توران» نه دارای مفهوم سیاسی است و نه میتواند در عرصهی زبانها جایی داشته باشد، اما ماکس مولر خواسته است زیر این عنوان، زبانهای گستردهای را که در گسترهی جغرافیایی پهناوری پخش و پراکنده شدهاند گرد آورد. او زبانهای هند و اروپایی و سامی را نیز چنین کرده است. تئوریهای راسک و ماکس مولر از طرف زبانشناسان این دوره مانند Galdwell,lepsius,Lassen تداوم و تکامل یافته است. گالدول به مقایسهی زبانهای سانسکریت و اسکیت نیز پرداخته است.
این تئوری ها هیچگاه با مخالفتی مواجه نشدهاند و شاید همین عامل باعث رشد خطاهای دیگر نیز در این تئوری شده است، در هر صورت چنین تئوریهایی امروز با توجه به شناخت علمی امروزی بایستی مورد مداقه قرار گیرد. پروفسور احمد جعفر اوغلو شدیداً در برابر تئوری زبانهای تورانی ایستاده و معتقد است این تعبیر در ادبیات روسی ساخته و پرداخته شده است. توران و تورانیزم نه نمایانگر ملت و نه قبیله است، با این حال این تعبیر غلط همچنان ورد زبانهاست، به نظر این استاد زبانشناس، فارسیان قدیم کلمهی توران و تورانی را صرفاً برای ملتهایی که تحت نفوذ خود نداشتند به کار میبردند. به عبارت روشنتر این عنوان برای غیر ایرانیان به کار میرفت و به معنی ملتهای سامی، آری و ترک بوده است.
از زبانشناسان قرن 19 Fr.Muller,Pott علیه نظرات راسک و ماکس مولر جبهه گرفته و مطرح ساخته اند: اشتباه است اگر زبانهایی که از نظر بنیانی با یکدیگر متضادند اما از نظر اگلو تیناتیو و برخی قرابتها بهم نزدیکند جزو یک خانواده بشماریم.
اطلاق زبان های اورال آلتایی به گروه زبانهای شمالی آسیا اعتراض عدهای را بر انگیخته است.
بنا به نظر Siebold Klaproth و برخی زبانشناسان دیگر، زبان ژاپنی نیز جزو زبانهای اورال آلتایی است. همین فکر در دهههای بعدی توسط Hoffman,De Rosny) (W.schott J زبانشناس ژاپنی دنبال شد. دلیل این اندیشمندان در پیوند زبان ژاپنی به این گروه، خاصیت آگلو تیناتیو زبان ژاپنی و قرابت برخی واژگان آن بوده است. این دانشمند که از دوران جوانی در این زمینه به فعالیت پرداخته است چارچوب زبانهای قدیمی اورال آلتایی را گسترش داده، زبانهای سومری و اکدی را در این چارچوب قرارداده و زبان ژاپنی را جزو این گروه از زبانها شمرده است. تحقیق و تفحص او بدینجا پایان نیافته، بلکه به گردآوری و تدوین فرهنگ واژگانی پرداخته است که در همهی زبانهای ترک، مغول، تونگوز، ساموید، چین و ژاپن یکسانند، در زمانی که زبانهای اورال آلتایی به اصول علمی معتبری تکیه میدهند پیوند زبان ژاپنی به گروه زبانهای اورال آلتایی از بین نرفته و از طرف زبانشناسانی چون Prolle, Grunzer, Winkler, Boller نیزمورد مدافعه قرارگرفته است. این ادعا تاامروز نیز تداوم دارد، درحالی که هنوز از نظر علمی به اثبات نرسیده و انکار هم نشده است؛ تا اینکه اخیراًJ.Ramstedt به قرابتهای موجود بین زبان قدیم ژاپنی و زبان قدیم ترکی پرداخته و مسئله را به طور بنیادی مطرح ساخته است.
در نیمهی دوم قرن 19، گسترش چارچوب گروه زبانهای اورال آلتایی تداوم مییابد.
در سال 1857J.Oppert روی خط های مکشوفه و خط میخی که تازه کشف شده و مورد تفحص و بحث و بررسی باستانشناسان و زبانشناسان قرارگرفته بود نزدیکی این خطوط را به زبان مریای اوناسیای قدیم مطرح ساخته، این نوشتهها را از نظر زبانی به اقوام تورانی یا قبایل اسکیت منسوب دانسته است. وی تفحصات خود را ادامه داده و با ذکر دلایلی، نظریات خود را صائب دانسته است.دیگر مدافع قدرتمند این نظریه Fr.Lenormant با تکیه برنظریات زبانشناسان سلف خود از تئوری قرابت متکی بر عناصر گرامری فاصله گرفته به بررسی کیفی زبانها اهمیت داده و واژگان بیشماری رااز نظر قوانین مربوط به تلفظ جزو زبانهای فین اویقور و تورک تاتار شمرده است. شایان توجه است که یکی دیگر از اساتید مسلم این عرصه Eber Schhrader باتکیه برتغییر و تحولات خاصی به این اعتقاد رسیده است که زبان اکدی نیز آگلوتیناتیو بوده و ازنظر گنجینهی واژگان جزو زبانهای ترکی ویا زبانهای فین اویقور شمرده شدنش صحیح است. بعدها همین نظریه فقط توسط Fr.Hommel مورد مدافعه قرار نگرفت، بلکه توسط دانشمندان دیگری نظریهی تشابه تغییرات فونتیکی موجود در زبانهای سومری، اکدی وترکی را از نو مطرح شده است؛[1] به ویژه قرابت مورد ادعای تشابه عناصر پرونومینای بین این دو زبان به یکدیگر پایهی محکمی دارد.درهر دو زبان تشابهات اعداد،صفت، قید و... برای هومل دلایل کافی بوده تا ادعای خود را اثبات کند. درنتیجه، هومل به این نتیجه رسید که زبانهای سومری واکدی جزو زبانهای ترک تاتار که خود از منظومه زبانهای اورال آلتاییاند بوده ویکی از مراحل تکامل این زبان به شمار میآید.[2]
البته این قرابت کیفی فقط به زبانهای ترکی با سومری واکدی منحصر نشده است بلکه در مورد تعدادی از زبانهای آفریقایی نیز مصداق دارد. بین این زبانها تفاوتهای چندی وجود دارد که طرح چنین تئوریهایی گاه کاملاً متناقض میباشد که از طریق تئوریهای بیاساس نمیتوان به نتیجهی قابل قبولی رسید. اما کاسترن توانست با صبر و بررسیهای بیشتر مسائل مربوط به منشاء زبان ترکی و ارتباط دیگر زبانها را با این زبان اصلی به راه صحیحی سوق دهد.
حقیقتاً نیز کسیکه مکتب زبانهای اورال آلتایی را به راه صحیح سوق داده و در این عرصه بررسیهای محققانه و علمی ارائه داده است و بدان ارزش و اعتبار علمی بخشیده است همانا کاسترن[3] دانشمند و زبانشناس کبیر فنلاندی است.کاسترن که تمام عمر پر بار خود را به تفحص و بررسی دربارهی این زبانها سپری کرد بعد از سفرهای علمی فراوان، بسیاری از زبانهای مورد مطالعه را که جزو منظومهی زبانهای ترکی بودند در سرزمین خودشان فرا گرفت و در همان جا به تحقیق پرداخت و بیشتر عمر خود را به بررسی زبان مادری خود فنلاندی که جزو این منظومهی زبانهاست گذراند. در مقالات متعدد و پیوستهای که منتشر کرده است واژگان و اشعار و ترانههای شفاهی بیشماری از زبان مردم گرد آورده و برای نخستین بار به بررسی زبان مادری خود بر اساس منابع اصیل نشسته است. با این حال روش تحقیق او جدا از روش دیگر دانشمندانی است که در این راه تلاش کردهاند او زبانهای زیادی که در داخل گروه زبانهای اورال آلتایی قرار دارند از فیلترهای متعدد و دشواری گذرانده و زبانهایی را که به سهو یا غرض وارد این منظومه شدهاند جا نهاده و بررسیهای اشتباه آمیز را تخفیف داده است. مکتب زبانهای اورال آلتایی نیز دقیقاً از این به بعد راه اصولی و علمی صحیحی را در پیش گرفته است. این دانشمند مقالات علمی خود را بین سالهای 1838 الی 1849 در نشریات و کتب مختلف ارائه داده است وبسیاری از این مقالات به زبان آلمانی بوده است که در ذیل صفحه به پارهای از این تحقیقات اشاره شده است.[4] علیرغم این که کاسترن حقیقتاً استاد زبانهای اورال آلتایی بوده اشتباهاتی نیز در این زمینه مرتکب شده است. او زبانهای اورال آلتایی را به پنج گروه ذیل تقسیم کرده و در نهایت برای سادگی بحث، آنها رافقط زبانهای آلتایی نامیده است. این گروهها عبارتند از : 1. فین اویقور2. ساموید 3. ترک تاتار 4. مغول 5. تونگوز. کاسترن حداقل خویشاوندی و یا شباهت مشهود و عیان بین زبانهای فنلاندی، ساموید و ترک را مطرح ساخت. با همه تحقیقاتی که خود در این زمینه انجام داده است اما چشم امید به تحقیقات ادوار بعد از خود دوخته و بدان امید بسته است.
..........
1.Fritz hommel, Die sumer – Akkadische Sprache, 1884.
.Fritz hommel, Zwei hundert Sumer – turkischen wertvery leichungen, 1915.2
3) پروفسور احمد جعفر اوغلو، همان.
4) همان.