خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

تاریخ زبان ترکی - 5

+0 به یه ن

تاریخ زبان ترکی - 5

منبع: م. کریمی، تاریخ تحولات زبان ترکی آذری، زنگان، 1376.

بر خلاف زبانشناسی که با انشعاب خانواده‌ی زبانهای اورال آلتایی به دو گروه مختلف مخالف بوده‌اند اینک بررسی‌های گسترده‌ای پیرامون زبانهای ترک، مغول و تونگور آغاز شده، حتی زمینه‌ای برای زبانهای مستقل آلتایی فراهم آمده است. H.Winklerدر مخالفت با منظومه زبانهای فین اوقور و ساموید بر این اندیشه است که زبان مانچو بین این زبانها از یکسو و زبان ژاپنی از سوی دیگر نقش پلی را ایفا کرده است. البته این نظریه با استقبال خوبی روبرو شده و زبان تونگوزی همچنان در گروه زبانهای مغولی و ترکی شناخته شده است.

بحث سینتاکس در زبان‌های اورال آلتایی نیز از تاریخی طولانی برخوردار است. در سال 1838م دانشمند ایستونیایی F.Wiede mann قرابت این زبانها را از نظر سینتاکس مطرح ساخت. این خصوصیات که متفاوت از زبانهای هند و اروپایی است در 14 ماده خلاصه شد و این خصوصیات در زمینه‌های صرف، تنوع و فراوانی اشکال فعل، ادات، مشخص کننده‌ی جنسیت و غیره جمع بندی شده است. در این زمینه دانشمندانی چون ونیکلر، بکّه، د.فوکس نظریات جالبی ارایه کرده اند.

ماکس مولر روی گستردگی و غنای صرف در زبان ترکی تأکید کرده است. به تحقیق او، زبان ترکی از نظر صرف، زیبایی حیرت انگیزی دارد، به ویژه تغییرات عناصر زبان مانند فعل، اسم و غیره در زبان ترکی بسیار ساده، زیبا، گسترده و عمیق است[1].

در زمینه مورفولوژی نیز دانشمندان تحقیقات گسترده‌ای به انجام رسانده اند. تز دکترای M.Castren که روی ضمایر زبان های اورال آلتایی تحقیق کرده است از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.[2]

نهایت، در قرن 19 تحقیق در زبان های اورال آلتایی به نکات باریک و زیبایی از زبان شناسی سوق داده است. زبان های فین اوقور در این زمینه پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای داشته و زبان های اورال از این نظر نسبتاً عقب مانده‌اند در حالی که زبان های مغولی و تونگوزی وضعیت بهتری یافته اند. در همین سده قوانین فونتیکی زبانهای ترکی مد نظر قرار گرفت و موضوع تحقیق هزاران زبانشناس شد. زبانشناسی تطبیقی و مقایسه بین زبانهای ترکی گسترش فوق العاده‌ای یافته و قرابت‌های بین زبانهای مختلف، شیوه‌های مختلف ترکی و شاخه‌های آن شکل علمی گرفت.

شیوه‌های چاووشی که در قرن 16 در محدوده‌ی امپراتوری روسیه قرار گرفت راه پیشرفت خود را باز کرد و در قرن 18 وارد بحث‌های آکادمیک روسیه شد. در زمان کاترین دوم، نخستین گرامر این زبان نگاشته شد و در سال 1775 توسط آکادمی لنینگراد نشر یافت.[3]

67سال بعد دومین گرامر این زبان به رشته‌ی تحریر در آمد و این بار صورت کاملاً علمی به خود گرفت و با دیگر زبانهای غیر ترکی مقایسه و تطبیق داده شد.

G.j.Ramestedt قرابت زبانهای ترکی و مغولی را موضوع تحقیقات گسترده‌ی خود قرار داد و از قرابت واژگان آغاز کرد. در اوایل قرن بیستم دانشمندانی چون Vladimirtsov،Nemeth در سال 1913 به پیوند یا قرابت بین زبانهای اورالی آلتایی با زبانهای هند و اروپایی نظر دادند.

آنها قرابت زبان های ترکی و مغولی را بر اساس واژگان متشابه، اصولی ندانستند و مطرح ساختند که این وام‌گیری واژگان به هیچ وجه نمی‌تواند دلیلی بر این باشد که این دو زبان از یک خانواده‌اند. تا این که در سال های بعد از آن دانشمندان زیادی به این نظر رسیدند که این دو زبان در حدود500- 600سال پیش از میلاد از یک زبان مادر ریشه گرفته‌اند.[4]

 

همه‌ی زبانشناسانی که، به هر ترتیب، روی یکی یا گروهی از زبانها و شیوه‌های ترکی به تحقیق و تفحص پرداخته‌اند اصل هماهنگی اصوات را در همه‌ی این شیوه‌ها ملاحظه کرده و آن را دلیل قاطعی بر منشاء واحد این شیوه‌ها دانسته‌اند. این اصل در برخی از زبان‌های ترکی به صورت قاطع و صد در صد رعایت شده و در برخی دیگر با درصد کمتری مانند فین اوقور مورد استفاده قرار می‌گیرد.            

ماّر به عنوان بنیانگذار مکتب یافثولوژی، زبان چاووشی را به عنوان شیوه‌ای از زبانهای ترکی منسوب به دوران میانی زبانهای اسکیت و سومر دانسته و معتقد است این زبان تداوم تاریخی زبانهای اسکیت و سومر می‌باشد[5]. بر اساس تحقیقات و بررسی‌های دانشمند مزبور وابستگی زبان چاووشی به اسکیت و سومر از نظر فونتیکی اثبات شده می‌باشد، حتی ارتباط محکم آن با زبان خزر در دوران میانی مورد قبول قرار گرفته است. حتی بنا به عقیده‌ی این دانشمند، کلمات چاووشی، شکل دیگری از تلفظ واژگان سومری و عربی بوده واز دیدگاه مکتب یافثولوژی، نبایستی ترکی چاووشی از محدوده‌ی یافثولوژی بیرون انگاشته شود. ماّر که زبانهای دنیا را از نظر ساختاری مورد بررسی قرار داده است زبان چاووشی را از نظر ساختاری بازبانهای باسکی و سومری خویشاوند می‌داند. او در اثر خود بین زبانهای اتروسکی و باسکی قرابتهای فراوانی مشاهده می‌کند. هر چند در دهه‌های نخستین قرن بیستم قفقاز را گهواره‌ی زبانها می‌دانستند اما این نظر در دهه‌های بعدی طرفدارانی پیدا نکرد. با این حال زبان ترکی به عنوان یکی از زبانهای یافثی همچنان مطرح بوده و مکتب یافثولوژی، زادگاه این زبانها را قفقاز می‌داند.

قابل ذکر است در باره‌ی زبان سومری، تحقیقات اساسی و مستحکمی صورت نگرفته است؛ اما پیوندی بودن این زبان از طرف همه‌ی زبانشناسان مورد تأیید قرار گرفته است، قرابت این زبان با زبان اکّدی نیز مطرح شده است. دانشمندان زیادی زبان سومری را به زبانهای مصر باستان، چینی، اتروسک، زبان اورال آلتایی وغیره منسوب داشته‌اند. تا اینکه در سال 1802م خط میخی توسط Grotfend شناسایی شد و ژ.اوپرJ.Opper برای نخستین بار ایجاد این خط را به سومریان نسبت داد و سپس پیوند این زبان را با زبانهای اورال آلتایی به اثبات رساند.[6]

بعد از اوپر، شاگرد فرانسوی وی لئورمان (متوفی 1883م) زبان سومری را چه از نظر ساختار واژگان وچه از نظر گرامری با زبانهای اورال آلتایی به مقایسه نشست A.H.Sayce نیز در همین زمینه به فعالیت پرداخت اما دراین رابطه Fritz Hommel بیش از هر دانشمند دیگری به تحقیق وتفحص پرداخت[7].این دانشمند در نتیجه‌ی تحقیقات گسترده و دامنه دار خویش سومری را یکی از زبانهای آلتایی دانسته و در سال 1884 سومریان و اکدیان را قوم مشترکی از اقوام آلتایی معرفی کرد.

 

این تحقیقات ارتباط سومری با زبانهای آلتایی در سالهای بعدی گسترده‌تر شد بطوریکه هومل در سال 1915م حدود 200 واژه ترکی و سومری را به مقایسه کشید و جملاتی ساخت که به هر دو زبان قابل مفهوم و به یک معنا بود و بدین ترتیب هر دو را یک زبان دانست و بدینگونه ادعای خود را اثبات کرد. این دانشمند در سال 1926آنچنان به واقعیت این ادعا نزدیک شدکه با آوردن نمونه‌هایی از اثر «دیوان لغات الترک » محمود کاشغری این ادعا را به اثبات رساند.برخی از تشابهات و واژگان یکسانی را که از زبانهای سومری و آلتایی آورده است جهت ارائه‌ی نمونه، در این جا می‌آوریم:

ترکی                    سومری

Ay                        ai

Day                      day

Dingir                  tengri

Us                        gus

ev _ eb                 ab

ekin                      agar

زبان سومری که بازمانده از تمدن سه هزار سال پیش از میلاد می‌باشد با آثار باقی مانده از کتیبه‌های یئنی‌سئی و اورخون در قرن پنجم میلادی، فاصله‌ای چهارهزار ساله دارد. مسلماً هر زبانی در چنین فاصله‌ی زمانی تغییرات فراوانی پیدا می‌کند.اندیشمندان با در نظر گرفتن این موضوع به کنکاشهای دقیقتر و علمی‌تری همت گماشته و ریشه‌ی هر دو زبان را یکی دانسته‌اند.

…………

1) پروفسور جعفر اوغلو، همان.

2) همان.

1) پرفسور جعفر اوغلو، همان.

2) پرفسور جعفر اوغلو، همان.

3) پرفسور جعفر اوغلو، همان.

N.Marr, Oprotshojdenii yazika, 1926. ( 1

Fritz Hommel, Die Sumero – Akkadische Sprache und ihre (2 3Verwandischahtsverkaltnasse, 1884.