تاریخ زبان ترکی - 6
تاریخ زبان ترکی - 6
منبع: م. کریمی، تاریخ تحولات زبان ترکی آذری، زنگان، 1376.
ناگفته نماند در حالی که اندیشمندانی چون اوپر، هومل و... براین نظریات پای میفشردند دیگر اندیشمندان فنلاندی، دانمارکی و مجاری با این نظریات مخالفت میکردند.درهمین زمان زبانهای یافثی به زبانهای قفقازی مطابقت داده شده و نظریات همسویی ارائه میگردید. دراین دوره ماّر سعی میکرد زبان سومری را از زبانهای یافث قلمداد کند.تااینکه درسالهای 31932 دانشمندی به نام Hilaire de Baren ton ضمن پرداختن به زبانهای ترکی، ریشهی همهی این زبانها را سومری دانست و این بار اکثریت زبانشناسان براساس تازهترین یافتههای علم جوان زبانشناسی این نظریه را پذیرفتند.
در هر صورت علم زبانشناسی امروز با قبول اینکه زبان سومری منشاء اصلی زبانهای ترکی است، اما اینکه خلاء زمانی 3500 ساله بین تمدن سومریان تا نگارش کتیبههای اورخون و یئنیسی را چگونه بایستی توجیه کرد مبنای تحقیقات بسیاری از زبانشناسان امروزی و فرا روی اندیشمندان در این ساحه است. بیشک ریشه یابی منشاء زبانهای باسک، اتروسک، هیتت و... بر اهمیت این موضوع میافزاید.
درباره زبان ترکی آذری
زبان ثروتی است که حافظ ارزشهای معنوی است. برای بررسی تکامل و اصول پیشرفت زبان هر ملتی، آشنایی با شکلگیری ملتی که حافظ و بکارگیرندهی آن زبان است ضروری میباشد. هر ملتی در طول سدهها و هزارهها از نتیجهی برخورد قبایل، اقوام و ملل دیگر، دوستیها و دشمنیها بوجود آمده، گاه رو به ضعف نهاده و زمانی بالیده است بدین گونه توانمند و برومند گشته است. ارتباط و پیوند ملتها، تاثیرات خلاقهای در گسترش و تکامل زبان آنها داشته است. در این برخوردها برخی زبانها از بین رفته و برخی دیگر بالیده و شاخ و برگ داده است. زبان ترکی آذری نیز با تبعیت از همین قوانین از هزارههای پیش تا امروز باقی مانده و در حال حاضر یکی از شاخههای زبان ترکی به شمار میآید که از شرق آسیا تا قلب اروپا گسترده شده است.[1]
زبان ترکی آذری از کجا آمده است؟ چگونه رشد کرده و چگونه زبانی است؟
زبان مردم آذربایجان و همچنین زبان عمدهی ایران ترکی است اما ضمن تفاوت از دیگر زبانهای ترکی، خود زبان مستقلی تحت عنوان ترکی آذری شناخته میشود. این زبان در چندین استان کشورمان، جمهوری آذربایجان، شرق ترکیه و شمال شرق عراق زبان گفتاری مردم است. زبانشناسان، زبان ترکی آذری را زبانی زنده و جاندار به شمار آورده و تحقیقات ارزندهای در باب تاریخ، توانمندی و دستور زبان آن به عمل آوردهاند.
بررسی اجمالی زبان ترکی آذری نیازی کوتاه به تاریخ ترکان دارد. با نگاهی گذرا بدین مطلب پایان بخشیده و بررسی مفصل آن را به مجالی دیگر وا میگذاریم.
در اسناد تاریخی، ترکان با امپراتوری «هیونگ نو» Hioung nou شناخته میشوند. هیونگنو در همسایگی چین در هزار سال پیش از میلاد، امپراتوری بزرگی به وجود آورده است. در طول سدهها، برخوردهای چندی بین چین و هیونگ نو وجود داشته و این برخوردها در منابع تاریخی بازتاب داشته است. افزایش جمعیت هیونگ نو باعث گردید به صورت قبائل متعدد از کوههای آلتایی سرازیر شده و از آسیای میانه به سوی غرب روانه گشتهاند، از کوههای قفقاز گذشته وارد آذربایجان و اروپا شده اند. در قرن چهارم میلادی هونها (همان هیونگ نو) تا قلب اروپا پیش رفته اند. در قرن ششم میلادی امپراتوری گوگ تورک (ترکان آسمانی) از چین تا دریای خزر گسترش یافته و در قفقاز با حکومت ساسانیان همسایه بودهاند. در این زمان زبان ترکی نه تنها در آذربایجان، بلکه در مناطق پراکندهای از ایران نیز وارد شده بود. با یورش سلجوقیان، تمامیت ایران در داخل امپراتوری ترکان قرار میگیرد.
منابع به دست آمده از ترکان اندک است. کتیبههای به دست رسیده، مربوط به سدههای پنجم الی دهم میلادی است. این کتیبهها در کنار رود خانههای ینی سئی و اورخون بر پا شدهاند. اسناد تاریخی نشانگر این است که الفبا در میان ترکان رایج بوده است. منابع چینی از خط و الفبای هونها سخن به میان میآورند. این منابع مینویسند که هونها آمار دامهای خود را در دفاتری ثبت میکردهاند. همین منابع میافزایند که بنا به نوشتهی یکی از مورخین چینی دورهی آتیلا، کاتبان هون،کتابهای نوشته شده به زبان خود را در دربار آتیلا میخواندهاند. در میان مردم چین کتابهایی موجود است که تا امروز زبان شناسان قادر به خواندن آنها نشدهاند. حتی نوشته شدن این کتابها به الفبای هونی نیز مطرح گشته است.
بر اساس کتیبههای باز مانده از گؤگ تورک، تمامی دانشمندان و زبان شناسان، گسترش خواندن و نوشتن در میان آنان را پذیرفتهاند. زاخاریارتور (Zacharia Rhetor)مورخ سدهی ششم سریانی مینویسد:[2] «هونها در نتیجهی تبلیغات سریانی ها، دین مسیحیت را پذیرفتند. گاردوسات Gardusat اسقف آلبانیایی در سال 529 میلادی جهت تبلیغات مسیحیت از دروازهی در بند گذشته و در میان هونها و ساویرها زندگی کرده و کتاب مقدس - انجیل - را به زبان هونها ترجمه کرده است».
همین مورخ ترجمه یک کتاب بودایی را در زمان پوکاتانPukatan 578-572 م خاقان گؤگ تورک به زبان ترکی خاطر نشان میسازد.
کتیبههای بازمانده از زمان گؤگ تورک نشان میدهد که در این دوره الفبا رایج بوده و کتابهای فراوانی در میان مردم وجود داشته است.
حال به زبان ترکی آذری بپردازیم: گروهی از باستان شناسان، زبان ترکی را زبان بومی و قدیم آذربایجان به شمار میآورند. طرفداران این نظریه میگویند: سرزمین آذربایجان کانون تمدنهای نخستین است.[3]انسانهای ابتدایی در اینجا در غارها میزیستهاند. آذربایجان منطقهی گذر بوده، قبایل و اقوام مختلفی در اینجا زندگی و کوچ کردهاند. قبایل ترک زبان نیز در اینجا زیسته، بارها به این منطقه آمده و کوچیدهاند. بدین خاطر ما با دو نوع زبان ترکی روبروئیم: ترکی بومی و ترکی مهاجر.
در طول تاریخ، دانشمندان به زبان ترکی دوم اهمیت داده و ترکی بومی را ضعیف دانستهاند.[4] منابع تاریخی نشان میدهند که بعد از قرن چهارم میلادی، تعداد ترکانی که از طریق قفقاز در آذربایجان سکونت یافتهاند افزایش یافته، بارها راه ترکان از اینجا افتاده و در اینجا نیز سکونت کردهاند.
هستند کسانی که زبان ماد را ترکی میدانند. دکتر حسینعلی کاتبی و دکتر محمد تقی سیاهپوش زبان ماد را ریشهی اصلی زبان آذربایجان میشمارند.[5] یارشاطر زبان تاتی را ادامهی زبان ماد میداند.[6] مادها از قرن ششم الی سوم پیش از میلاد در آذربایجان حکومت کردهاند.
به گفتهی دیاکونوف حکومت ماد متشکل از یک قوم نبوده است، بلکه مردم موجود در داخل این حکومت به چند زبان سخن میراندند. زبان ماد زبان یک اتحادیه به شمار میآید.[7]
در دورهی اشکانی، آذربایجان سیطرهی اشکانیان را نپذیرفته و تحت حکومت مستقل آتروپات بوده است. در این دوره، زبان ترکی همراه با زبانهای بومی به حساب میآمده است.
توفیق حاجیف بر اساس تحقیقات دیانوکوف مینویسد: پیش از آمدن آریاییها به ایران مردم ترک زبان در اینجا سکونت داشتند. دیانوکوف پیش از آمدن آریاییها، زبان آذربایجان را از ریشهی زبان عیلامی میشمارد که از هزارهی سوم پیش از میلاد در اینجا بودهاند.[8]
………
1) م.کریمی، دربارة زبان ترکی آذری، امید زنجان، شمارة 14، 1372.
م. کریمی، زبان ترکی در بوتة زبان شناسی تطبیقی، زنجان، انتشارات زنگان، 1378.
1) جعفر اوغلو، احمد. تورک دیلی تاریخی. استانبول، 1989.
1) آذربایجان تاریخی، باکی، جلد 1، 1961.
[4]) مصطفی ضریر، یوسف و زلیخا، مقدمه جهانگیر قهرمانف و شمس الدین خلیل اف،باکی، 1991.(این کتاب هم اکنون توسط راقم این سطور زیر چاپ است).
[5]) دکتر سیاهپوش،محمدتقی. پیدایش تمدن در آذربایجان، تهران، 1370، انتشارات قومس.
[6]) همان.
[7]) دیاکونف، تاریخ ماد.
[8]) جهانگیر قهرمانف، همان.