خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

در باب فراکسیون نمایندگان ترک مجلس

+0 به یه ن

در باب فراکسیون نمایندگان ترک مجلس

سید حیدر بیات

ته مانده‌ای از طعم انجمنهای ایالتی و ولایتی مشروطه در مذاق انسان ترک معاصر این گوشه از جهان مزمزه میشود. همه چیز در مرزهای ابهام قرار دارد. حتی واژه صریح ترک، وقتی درمیان مناسبات سیاسی بسیار سخت این سالهای مملکت، در تیتر رسانه های رسمی دلبری میکند، صراحت خود را از دست میدهد،  تقلیل می یابد،  منقبض می شود اما این قبض برای کسانی که با ترکیب جنجالی «قبض و بسط» آشنایی دارند، بسته به نگاه آنان به ترکها، می تواند امیدبخش یا بیمناک باشد.

*

بعد از طرح تشکیل این فراکسیون و سپس تشکیل آن، رسانه‌های چندی خواستار مصاحبه بودند و دوستانی به صورت خصوصی نظرم را جویا می‌شدند که امکان ‍پاسخ به همه‌ی آنان برایم فراهم نبود. لذا بر آن شدم نکات چندی را که به نظرم میرسد بنویسم:

1.  قلب این فراکسیون در شهرهای آذربایجان می ت‍پد اما جسم آن در بیرون از آذربایجان قرار دارد. و این گزاره یعنی ابطال سخن آنانی که در ‍پشت لولوی تجزیه طلبی قرار گرفته‌اند و هر نوع حرکت انسان ترک ایرانی را با ذره‌بین تجزیه طلبی مورد مطالعه قرار می‌دهند. به گزارش رسانه‌ها نمایندگانی از ۱۹ استان در این فراکسیون حضور دارند. آیا با حضور این همه نماینده از چهارسوی کشور، چسباندن انگ تجزیه طلبی به این فراکسیون مضحک به نظر نمی‌رسد؟

 2. . این فراکسیون تمام طیف های مورد تایید حکومت، از اصلاح طلبان تا اصول گرایان همچنین اعتدالیون و حتی اعضای جبهه ‍پایداری را در بر میگیرد. این یعنی مصادره نشدن هویت ترکی در دستان جناح یا گرایش خاص سیاسی و یا ایدئولوژیک. واقعیت این است که منسوب شدن زبان ترکی به چپی ها در یک دوره و سپس به اشخاص و جریان هایی با گرایش سکولار، سخت‌ترین آسیب ها را به این زبان وارد کرده است. همه هویت‌های سیاسی و ایدئولوژیک گذرا و تغییر پذیر هستند و نباید هویت و زبان هیچ قوم و ملتی را  به این هویتها ‍پیوندی از این دست زد. زبان ترکی به صورت مشاع به همه گویشوران این زبان با هر هویت و گرایش تعلق دارد و هیچ گروهی حق مصادره آن را ندارد.

3. . تشکیل این فراکسیون نشان‌ دهنده‌ی عقبه‌ی مردمی بسیار قدرتمند آن است. بی‌گمان در صورت عدم خواست یا بی‌تفاوتی مردم چنین فراکسیونی هرگز شکل نمی‌گرفت. بعضی از اعضای شاخص این فراکسیون سال های سال در مجلس شورای اسلامی حضور داشتند و نشانه‌ی گرایش جدی به این گفتمان در سوابق آنها دیده نمی‌شود. اگر آنان امروز در مقابل حملات بی‌امان گروه های خاص سینه سپر می‌کنند و بی ‌واهمه به دفاع از این گفتمان می‌پردازند، نشان‌ دهنده‌ی حضور این گفتمان در کف جامعه و خواست قاطع جامعه رای دهندگان و موکلین آنان است و این نمایندگان برای تضمین بقای خود در عرصه‌ی سیاست ‍به آن نیاز دارند. البته این به معنای اکراه آنان در دفاع از زبان مادری خود نیست اما ممکن است اولویت های آنها متفاوت باشد.

4.  این فراکسیون از شکاف بزرگی سر برمی‌آورد که سیاست مداران فرسوده و خسته دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب هر روز به ابعاد سه‌گانه‌ی آن (عمق، طول، عرض) می ‌افزایند و توان ‍پر کردن آن را یکی به دلایل تصلب و انجماد گفتمان خود و دیگری به خاطر رویاپروریهای مرکزگرایانه و آریایی ستایانه‌اش ندارد. هم از این روی انحلال این فراکسیون اگر چه به مثابه‌ی پاک کردن صورت مسئله کار ناممکنی نیست اما تعریف جایگزینی مناسب و مفید برای آن محال است. در واقع اهالی سیاست نظام جمهوری اسلامی باید از تشکیل چنین فراکسیون متکثری با این نام خوشحال باشند تا شکافی دیگر بر شکاف های موجود افزون نگردد و این فراکسیون به مثابه چرخ دنده‌های سیستم حکومتی با بخش عظیمی از مردم این سرزمین در توزیع قدرت و همچنین مهار التهابات اجتماعی سال های آینده که با توجه به حوادثات منطقه گزیر و مهار ناپذیر می‌نماید عمل کند. بی‌تعارف اکنون دهها و شاید صدها هزار جوان هویت طلب در مناطق مختلف ایران وجود دارند که از هیچ مرجع قانونی و غیر قانونی تبعیت نمی‌کنند. در صورت عدم وجود چنین مراکزی علاوه بر اینکه خواسته‌های اینها انسجام خود را می‌بازد و لاجرم پاسخ درخور نمی‌یابد، آنارشیسمی بحران زا و غیر قابل ‍‍ را نیز به دنبال دارد که هزینه‌های آن برای کشور و منطقه میتواند جبران نا‍پذیر باشد. این فراکسیون به عنوان یک مرجع قانونی میتواند به بخشی از این خواسته‌ها پاسخ دهد و نقش ایجابی بین حکومت و مردم بازی کند. البته میزان مشروعیت مردمی این فراکسیون بستگی به عملکرد آن و میزان صداقت اعضای آن خواهد داشت.

5.  بی‌گمان به دلایلی چند نمی‌توان منتظر کار شاخصی از این فراکسیون بود. کار کارستان آنها همان تشکیل فراکسیونی به این نام و وارد کردن آن در قاموس اصطلاحات سیاسی معاصر ایران است. تعداد اعضای این فراکسیون چیزی نیست که تحلیلگران سیاسی بتوانند از کنار آن بدون درنگ کامل بگذرند......

اما چرا منتظر کار شاخصی از این کمیسیون نیستم؟ شاید به دلایل زیر:

الف: کار سیاسی در یک حوزه امری مربوط به امروز سیاستمدار نیست. هر سیاستمداری در یک روند طولانی از دوره نوجوانی و جوانی وارد سیاست شده، دغدغه‌‌های دیروز و ‍پریروزش او را به امروز رسانیده است و مطالعات، اندوخته‌ها، تلاش ها و ارتباطات او به شخصیت سیاسی او شکل بخشیده است. بی‌گمان مسئله‌ای به نام ترک به مفهوم امروزی خودش که تاکنون در عرصه سیاست کشور تابو محسوب می‌شد، در پروسه‌ی شکل گیری شخصت یک سیاستمدار که بایدها و نبایدهای اصلاح طلبان، اصولگرایان و شورای نگهبان را پذیرفته است، چندان پررنگ نمیتواند باشد. هم از این روی مسئله‌ای به نام ترک بیشتر خواست مردمی است که کاری به این تابوها و خط کشی ها نداشته‌اند تا دغدغه‌ی نمایندگانی که آیین نامه‌ی نوشته و نانوشته‌ی  جناح های سیاسی و شورای نگهبان را همواره باید نصب العین خود قرار دهند.

ب: سیاست بر خلاف آنچه از دور مشاهد میشود، حوزه مستقل و قائم به ذات نیست بلکه به نوعی ویترین دانشگاه ها و پژوهشکده‌ها است. در حال حاضر هیچ دانشگاه، پژوهشکده و ... که مسائلی از جنس احتیاجات این فراکسیون را در برنامه‌های خود قرار دهد وجود ندارد. در واقع این فراکسیون بدون پشتوانه و آگاهی و دانش لازم در حوزه خود شکل گرفته است. در غیاب دانشگاه ها و پژوهشکده هایی از این دست نخبگان حرکت ملی آذربایجان می توانند بخشی از این کمبود را جبران کنند. اما موانع بسیاری برای این تعامل وجود دارد که بر آگاهان پوشیده نیست. به نظر من عاجلترین و ضروریترین کار این کمسیون تاسیس ‍‍پژوهشکده‌ای متشکل از صاحبنظران این حوزه است که اعضای فراکسیون را در مراحل و ساحتهای مختلف یاری کند و به دور از تاثیرات زودگذر سیاسی و هیجانات فصلی به راهکارهای توسعه متوازن مد نظر نمایندگان ب‍پردازد.