دو کلام حرف حساب با حکماء ایرانشهری
دو کلام حرف حساب با حکماء ایرانشهری
اصغر فردی
همهٔ حرف سادهٔ من در سادهترین صورت بیان به آقایان ایرانشهری ایناست که دوستداشتن ایران حتی ایران فرهنگی - یعنی در سر پروردن آرزوی استلحاق سرزمینهای از دسترفتهای مانند هرات و قفقازیه و حتی بحرین و ... - دشمنی با ترکی را ایجاب و الزام نمیکند. میتوان با تحمل و حتی دوست داشتن ترک و ترکی هم ایرانگرا بود، درست به سیاق خود ترکان که ایران را از جان دوستر دارند و ترکی را نیز. چرا باید حتماً ویروسی و قسمی از امراض فکری و روحی را با خود حمل کرد؟ چرا بدون کین و نفرت از چیزی و کسی نتوان زندهگی کرد؟ چرا باید ایراندوستی را گرهبند ترکستیزی کرد؟ انکار حقوق و نقش و سهم دیگران چه لطف و لذتی دارد؟ چرا باید از لذت دوست داشتن دیگران محروم ماند؟ چرا اینقدر از شعور بیگانه و برکنار ماند که مسابقه در دوست داشتن محبوبین را حسن نه انگاشت؟ مثلاً اگر همه فرزند دلبند و یا پدر مرا به اندازهٔ من دوست داشته باشند و یا نسبت به این اندازه ادعا ورزند، آیا این ادعا و تسابق با من در دوست داشتن متعلقین به من باید مایهٔ التذاذ و نشئهٔ من شود یا باید با این مدعیان بر سر جنگ باشم؟ چرا به جای راندن همه به تقسیم ایران، حقوق همه را در ایران تقسیم نکنیم؟
دریغا که کوردلانی چند عمر باطلشان را بر سر تاریخ پیدایش و برآمدن ترکی در ایران هبا وهدر کرده و زیر خاک رفتهاند و اخلاف آن تیرهبختان سفیل بر گرد همان پاشنه میگردند.
اینکه آذربایجان دههزار سال پیش ترک شده یا صدسال پیش چه حقیقت و واقعیتی را تغییر میدهد؟ اهالی این سرزمین امروز به چه زبانی سخن میگویند؟ آیا باید به زبان و فرهنگ میلیونها همزبان حرمت قائل شد یا نه؟ آیا همهٔ رنگهای فرهنگی این ملک و ملت از ثروتهای این مملکت سهمی دارد یا نه؟ چرا میلیونها ترک آذربایجان شرقی غربی و اردبیل و زنجان و قزوین و طهران و خراسان شمالی، جنوبی و رضوی و گلستان و همدان و مرکزی و قم و فارس و اصفهان و ... باید مالیات بدهند و بر ثروت مملکت برافزایند و در دفاع از کشور بجنگند و بمیرند و بر تقویت ایرانیت و فرهنگ و اقتصاد و سیاست و تاریخ ایران نقش فزاینده و سازنده ایفاء کنند، اما فقط به اعتلاء زبان و فرهنگ تو خدمت کنند؟ بر پیرامون آن حلقه زنند و گرد آیند؟ چون خود ترکان زبان ملی و رسمی و مشترکش کردهاند؟ حبذا! مُوَجّها! و مقبولا!، اما علاوه بر این زبان رسمی استحقاق پرورش و استعلاء و تقویت زبان و فرهنگ خود را هم دارند؟ هر کس که بگوید «نه» بیشک یا مرتجع یا بیمار، یا جاهل یا برهمزن این وحدت و وفاق و دشمن تمامیت این آب و خاک است و لاغیر.
در این میان وای بر حال آن خیره سران علیل از طیرهٔ عقل که خود تُرک هم هستند.