خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

نقدی بر گفتار و سخنان تخیلی جناب دکتر ستایش (در روز نامه اتفاقیه)

+0 به یه ن

 

نقدی بر گفتار وسخنان تخیلی جناب دکتر ستایش(در روز نامه اتفاقیه)

/ سرقت های ادبی و فرهنگی /

نویسنده : امین حکیم شفایی

نقدی بر گفتار وسخنان تخیلی جناب دکتر ستایش (درروزنامه اتفاقیه) و در توصیف نوای دل انگیز قوشمه که از نای کرمانج مایه گیردتا زهره به رقص اید ود لرا نشاط و فرح افزاید.

دراینکه سخنانی شیوا در نغمه پردازی ها شده؛ خواننده را مسحور میکند. اما، اشارتی به اینکه این ساز را که آغاز کرد؟ و این الت را چه کسی ساخت و ابداع کرد و اصالت ان از کیست و ترکان را چه حظ و بهره ای از آنست سخنی نگفت.

اما گفت: (نغمه ای جز نغمه کرمانج در بجنورد نیست؟!)

(در ادامه مصراع جناب دکتر)

قوشمه ترکی باشد و یک آلتی از کرد نیست

قوشمه فعل امر ترکی ومرکب از دوتا

نی'بود؛ سازنده اش جز مردم این؛ یورد نیست

پس صدا میماند و (هیلو) که خاص کردهاست

اینهمه تعریف و توصیف قابل هچ- برد نیست/

این مقدمه را بدان جهت آوردم که پاسخی اجمالی به مصراع نخست شما بدهم اما، ماحصل سخن این است*

/ سرقت های ادبی و فرهنگی /

 

به سرقت ها نگه کردم که چندی

بود تاریخچه اش یک قرن و اندی

 

که سارقها نه قطاع الطریق اند

و نه رهزن و نه از این قبیل اند

 

یکی بینی که ابیاتی بدزدد

سپس دیوانی از خود چاپ می زد

 

و لیکن من ندیدم آلتی را

به نام خویش سازد بر بطی را

 

همین قوشمه که بینی می زنندش

به وقت جشن هر جا می برندش

 

بود یعنی دو تا؛ خلطش نباید

که لفظا ترکی و کردی نشاید

 

ولی دزدیده اند اکراد قبلی

به یغما برده اند ساز محلی

 

که لفظ و معنی اش هر دو نشانند

که ترکان این قبیل آلات دارند

 

دف ما (الدفی) نامی مسمی

ولی گویندمان از ماست و از ما

 

ستایش قوشمه را سازی دل انگیز

که گیتی را به رقص می آورد نیز

 

چو گفته اصل آن مخصوص کرداست

نوایش روح بخش و شادی افزاست

 

شوم خوشحال ار در قالب نظم

جوابی بشنوم از اهل ان بزم

 

امین حکیم شفایی- بجنورد