خوراسان ﺗورکلرین دیل و کولتورلری

زبان و فرهنگ ترکان خراسان

آقا اجازه ! ما بریم خارج؟

+0 به یه ن

روز اول ماه مهر در جولفای ۶۰ سال قبل:

آقا اجازه ! ما بریم خارج؟

دوره کودکی ما بدون تلویزیون و دیگر وسایل معمول ارتباطی گذشت بدین خاطر من تا هفت سالگی و رفتن به مدرسه کلمه ای فارسی بلد نبودم هیچ فامیل یا همسایه یا دوست و آشنای فارس زبان هم در شهر مرزی و دورافتاده ما، در شمالی ترین نقطه آذربایجان شرقی وجود نداشت تا لااقل گوش مان به شنیدن کلماتی به جز زبانی که مادر یادمان داده بود عادت کند ...با این اوضاع و احوال بود که رسیدیم به سال ۱۳۴۱ هجری شمسی و در اول مهر ماهَش من را از همچو وضعیتی برداشتند پرت کردند به محیطی که دبستان پهلوی جلفا نام داشت و در آن همه درس ها به فارسی گفته میشد و آموزگارش به فارسی حرف میزد و ماهم سی نفر ، کور و کر و لال پشت نیمکتها نشسته بودیم و هاج و واج نگاه میکردیم...



آردینی اوخو

خاطرات یک تورک

+0 به یه ن

🌟 ️ خاطرات یک تورک🌟

💯یک مرد تورک در آمریکا برای شغل دوم یک کلینیک باز می کند با یک تابلو به این مضمون:

 💢"درمان بیماری شما با 50 دلار انجام میشود. و در صورت عدم موفقیت در درمان،  100دلار💵 به شما پرداخت میشود."

💢یک دکتر آمریکایی برای مسخره کردن او و کسب 100دلار به آنجا می رود و می گوید: من حس ذائقه خود را از دست داده ام ؛

💢پزشک تورک به دستیار خود می گوید:از داروی شماره 22 سه قطره  بهش بده .

دکتر آمریکایی دارو را می چشد اما آن را تف می کند و می گوید این دارو نیست که! گازوییل است!☹️

💢پزشک تورک میگه: تبریک میگم شما درمان شدید!  چون طعم گازوییل را حس کردید! و 50 دلار می‌گیرد.



آردینی اوخو

خاطرات ملاقــه زنـی و خله خلته

+0 به یه ن

خاطرات ملاقــه زنـی و خله خلته

نویسنده : محمود رضا صدقی

هنوز دست و لباسم بوی نفت می داد . جمع آوری مقداری تکه پارچه و کهنه ،ا ز پاره کردن لباس های مندرس و وصله پینه خورده ای که دیگر تحمل و طاقت سر سوزنی! و وصله ی تازه ای را نداشتند .کار چندان دشواری نبود، مشکل آنجا بود که باید مادر را قانع می کردم که این تکه پارچه ها مازاد بر مصرف پاک کردن چراغ و آلادین (علاءالدین ) و بخاری نفتی و گرد گیری در و پنجره است.



آردینی اوخو

خاطرات آن روز‌های بجنورد

+0 به یه ن

خاطرات آن روز‌های بجنورد

خراسان شمالی : علوی- «ا...، ا...، ا...، لا اله الا ا...، ایران، ایران ،ایران رگبار مسلسل ها ...»

هنوز هم عطر دل انگیز آن روزها روحشان را نوازش می دهد و خستگی چندین ساله مبارزه را از تنشان در می آورد. فقط خدا می داند آن روز که خبردار شدند، انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسیده است به چه حالی افتادند و چقدر اشک از دیدگانشان جاری شد. هنوز خاطره پیروزی خون بر شمشیر  را خوب به خاطر دارند و از آن همه صبوری به خود می بالند. هنوز هم به یاد دارند که چه دورانی را سپری کردند. از شب بیداری ها، پنهان کردن اعلامیه ها در زیر لباس هایشان و مجالسی که در قعرخانه ها برگزار می شد تا هر یک عهده دار کاری شوند و آن ها نیز مانند مردم مناطق دیگر جنب و جوشی داشته باشند و فریاد اعتراض خود را در فضای خفقان رژم طاغوت طنین انداز کنند، خاطره ای دارند. شاید هنوز هم فریادهای زندانیانی که در سیاه چاله های دژخیم در بند بودند در گوش برخی زنگ بزند و با خود آن ها را به آن روزها ببرد.



آردینی اوخو

خاطره خواندن اشعاری از حیدر بابایه سلام

+0 به یه ن

خاطره خواندن اشعاری از حیدر بابایه سلام در کلاس

تلخیص و اقتباس از مقاله : مرحوم علی اکبر ملایجردی  

منبع وبلاگ : گل گئده ی جووینه

ویراستار و ترجمه لفظی اشعار ترکی : اسماعیل سالاریان

وقتی به درس دوم ادبیات کلاس دوم دبیرستان  رسیدیم. شهریار را به دانش آموزان معرفی کردم. شعر زیبای « علی ای همای رحمت» را برایشان خواندم و تکرار کردیم، توضیح دادم و با شعر « در سایه سار نخل ولایت » مقایسه کردیم . گفتم تا یکی از دانش آموزان منظومه ی "حیدر بابایه سلام " راجلسه ی آینده بیاورد تا برایشان بخوانم. آقای سروش برهانی که پدرش ترک شیروانی بود، جلسه ی آینده کتاب فوق را آورد. بچه ها متحیر بودند که چگونه یک شعر ترکی را بفهمند. چون همه فارسیزه  بودند و چند نفری والدین ترک اصیل داشتند و من مانده بودم که چگونه این شعر را به دانش آموزان تفهیم کنم



آردینی اوخو

مدرسه نین دیوارینداکی بیلدیری خاطیره سی

+0 به یه ن
 

پاییز ایدی؛ من ایدیم، آتام ایدی؛ آتامین آتاسی ایدی. گئتدیک مدرسه یه. دئدیلر :

- مگر قبلا به شما نگفته بودیم زبان مادریتان را به مدرسه نیاورید؟

پاییز ییغلادی؛ آتام دیشلرینی قیرجانجا سیخدی؛ آتامین آتاسی بیغلارینی چئینه دی؛ من دئدیم :

- آنا دیلی موبایل دیرمی مدرسه یه گتیرمه یک؟



آردینی اوخو

محرم خاطیره لری 3

+0 به یه ن

نویسنده : علی اکبر رحمانی

بجنورد لهجه سینه چئوران : سالاریان

روزی سر کلاس مشغول درس و مشق بودیم و سرمان سخت روی دفتر و کتاب بود. آقا معلم گفتند : بچه ها یک خودکار به من بدهید. در اینگونه مواقع معمولن چندین خودکار سوی معلم دراز می شد. من هم سریع خودکاری از جیب بغل کتم در آورده و بسوی معلم دراز کردم. یک آن همه ی بچه ها زدند زیر خنده! چون اشتباهی بجای خودکار، قاشق حلیم را سوی معلم گرفته بودم!



آردینی اوخو

آچار سؤزلر : خاطیره لر,

محرم خاطیره لری 2

+0 به یه ن

 

خاطره سلام دادن هیئت های عزاداری بهم در محرم

یکی از زیباترین آداب عزاداری ترک های خراسان در ایام محرم احترام دسته های عزاداری به هم دیگر از قدیم  الایام بوده است که متاسفانه الان دارد رنگ می بازد و رقابت های جاهلانه جای آن را می گیرد.

حضور هئیت های عزاداری در تکیه و مساجد همدیگر و سلام دادن به همدیگر در حین برخورد دو دسته در خیابان ... از جمله این آداب احترام می باشد.

زمانی که دسته ای نزدیک مسجد و تکیه دسته دیگر می شد هئیت میزبان در بیرون مسجد با تشکیل دسته عزاداری با همخوانی اشعاری زیبا به دسته مهمان خوش امد می گفتند.



آردینی اوخو

آچار سؤزلر : خاطیره لر,

محرم خاطیره لری1

+0 به یه ن

 

محرم خاطیره لری1 

یئنی یئتمه چاغیمدا بیر ایل ده محرم چاغی امتحانیم باریدی منده مچیده گئتمه دیم و ائومیزده درس اخویاردیم.

آنام دئییب : بالام جان چاغالیقدا، آتانگ نان مچیده گئتمه ک اوچون گونده زیرین - زیرین ییغلاردینگ، ایندی نییه مچیده گئتمیر سن؟!

دئیدیم : ‌‌‌آخی آناجان، اوندا چاغا ایدیم!



آردینی اوخو

آچار سؤزلر : خاطیره لر,

قربان بایرام ده قربان شو خاطیره سی

+0 به یه ن

قربان بایرام ده قربان شو خاطیره سی

(بجنورد - گریوان لهجه سی)

یاخشئ بادیمده دی چاغالیق ده (1340 -1330 ش) آتامنان گریوان قعله سینده حمامه گئدردیم. بیر گین قوربان گینئ ایدی، آتام حمامده منه قوربان شو ایرکدیر دی. بو جوره دیدی : 

1- ایله ی جه ن نیت قوبانشو ائد 

2- اوول سو توکدو باشیمه و دئدی باشینگئ، قلاغ لرینگ ایچ نی دالی سئ نئ، بوی نینگئ یوو و سودن چک  

3- دئدی : ساغ الینگئ کئته یوخاری. منده الیمی کئتردئم یوخاری و سو توکدو و دئدی : بدنین یاری سینئ یعنی اوول ساغ طرفئ یوخاریدن تا آچاغی یه چان یو و سودن چک .

4- دئدی : سول (چپ)الینگئ کئته یوخاری و سو توکدو و دئدی : بدنین یاری سینئ یعنی سول طرفئ یوخاریدن تا آچاغی یه چان یوو و سودن چک 

5- دئدی : اندی دیز دور و باشیمدن تا آیاغیمه چان سو توکدو و دئدی : اندی بوتون بدنینئ یوو و سودن چک.



آردینی اوخو

آچار سؤزلر : خاطیره لر,

خاطره لر : گئدیم سو ایچیم؟

+0 به یه ن


خاطره لر : گئدیم سو ایچیم؟

ماه اول مهربانی بود،  

معلم خواند و نوشت :  

« بابا آب داد »

نقاشی غریبی بود.  

سفیدی گچ،  

روی سیاه تخته ی دیوار. 



آردینی اوخو

آچار سؤزلر : خاطیره لر,

خاطره اولین روز مدرسه

+0 به یه ن

بیل می یردیم نه جور یازیم، نه جور اوخویوم

نئچه واخت یازدیم دفترلره، قول قویدوم معلیم لره

آنادیلیمدن آرین مه دیم، فارسجا دیله بیلین له دیم،

فارسجا بیلیم لیق اوچون، ائل بیلمی یوزله مه دیم

.....

الیفبانی اؤیرندیم، تانی ییرام حرفلری

هئچ الیمدن قویمارام، کیتاب، قلم، دفتری

ایندی آنـا دیلیمده، اوْخویورام، ده یازیرام

کیتابلاردان بیلیکلر، اؤیرنمه یه حاضیرام.



آردینی اوخو

سیگار چکمک خاطیره سی

+0 به یه ن

 

سیگار چکمک خاطیره سی : یئنی یئتمه چاغمیزداة چاغلاردان بیری ایله ایکی دنه سیگار آلدیق و سیگار چئکمک ایچین شهردن داشاری چیخدیک. قوجا کیشی چرخ ایله گلیر دی و من اوندان سوروشدوم عمی کبریت سیزده بار؟ جیبیندن کبریت چیخاردی و منه بئردی و من سیگاری تاشدیردیم و دئدیم چوخ ساغ اولون عمی. پوخ یئیه نین قاشیقی بئلینده اولار دئدی و چرخه میندی و سوردو گئد دی. من شو سیگارین اوتینان الیمین دالیسنده داغ چکدیم کی سیگار چکمه سم. و شو واخت دان بویان اصلن سیگار چکمه میشم.



آردینی اوخو

آچار سؤزلر : خاطیره لر,